نامگذاری سوره معارج

این سوره را مَعارِج‌ می‌نامند، به این مناسبت که این کلمه در آیه ۳ این سوره آمده است و این آیه، خداوند را ذی المعارج (صاحب درجات) شمرده است.

این سوره را سَألَ‌ یا واقع نیز نامیده‌اند؛ زیرا این دو واژه در آیه اول آمده است (سأل سائل بعذاب واقع).
 

ترتیب و محل نزول

سوره معارج جزو سوره‌های مکی و در ترتیب نزول هفتاد و نهمین سوره‌ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

این سوره در چینش کنونی مُصحَف هفتادمین سوره است و در جزء ۲۹ قرآن جای دارد. البته برخی از مفسران شیعه، مکی بودن همه آیات این سوره را نپذیرفته‌اند.

علامه طباطبایی معتقد است که سیاق و معنای آیات این سوره نشان می‌دهد که حداقل برخی از آیات این سوره در مدینه نازل شده‌اند. 

او در تشریح این مساله عنوان کرده‌است، درست است که سیاق آیات اولیه سوره معارج همانند سوره‌های مکی است و در مورد عذاب کفار در روز قیامت نازل شده‌اند، اما در این سوره آیاتی وجود دارد که ثابت می‌کند قطعا بخش اولیه آیات این سوره مدنی‌اند. در آیه ۲۴ این سوره سخن از زکات است.

زکات مساله‌ای است که بدون هیچ اختلافی در مدینه تشریع شده است. بر این اساس، اگر این آیه مدنی باشد ناگزیر آیات قبلی آن نیز باید مدنی باشند چرا که معنای آنها در مورد یک موضوع است و آیات مستلزم یکدیگر‌اند.

او همچنین عنوان کرده است که مضمون این آیات در مورد منافقین است. منافقینی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) را احاطه کرده‌ بودند و این معنا و مضمون با آنچه در مدینه وجود داشت بیشتر تطبیق دارد چرا که پیدایش نفاق در مدینه بوده است.
 

تعداد آیات

سوره معارج ۴۴ آیه، ۲۱۷ کلمه و ۹۷۲ حرف دارد.


 

آثار و برکات سوره

آثار و برکات این سوره شامل:
 
1) گره گشایی برای اسیران و زندانیان
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: کسی که در اسارت است یا در زندان و در بند است اگر سوره معارج را بخواند برای او گره گشایی می شودو این سوره او را حفظ می کند تا نزد خانواده اش باز گردد.
 
2) برای محتلم نشدن
امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که در شب سوره معارج را قرائت نماید از احتلام و جنب شدن در خواب در امان می ماند و تمام شب را در امنیت الهی خواهد بود تا صبح.
 
3) روا شدن حاجات
روایت است که هر کس بر خواندن این سوره در شب و روز مداومت کند هر حاجتی  که دارد روا می گردد. 2
 

داستان سوره معارج

در مجمع البیان می گوید: سید ابو احمد برای ما حدیث کرد که حاکم ابو القاسم حسکانی برایم حدیثی با ذکر سند از جعفر بن محمد الصادق از پدران بزرگوارش علیهم السلام نقل کرد که فرمودند: بعد از آنکه رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم علی علیه السلام را به خلافت نصب کرد و فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه هر که من مولای او هستم علی مولای او است)، خبر به شهرهای عرب رسید از آن جمله خبر به گوش نعمان بن حارث فهری رسید، از دیار خود حرکت نموده به نزد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم مشرف شد و عرضه داشت: به ما دستور دادی که به (لا اله الا الله) اعتراف کنیم، و نیز به اینکه تو رسول خدایی شهادت دهیم، و دستور دادی جهاد کنیم، حج بجای آوریم، روزه بگیریم، نماز بخوانیم، و ما هم قبول کردیم، آیا به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این پسر را به خلافت نصب نموده گفتی: (من کنت مولاه فعلی مولاه) حال بگو بدانم این از ناحیه خودت بود و یا از ناحیه خدای تعالی؟ فرمود: به آن خدایی سوگند که به جز او معبودی نیست، این دستور از ناحیه خدا بود.

نعمان بن حارث برگشت، در حالی که می گفت: (بار الها اگر این سخن حق است و از ناحیه تو است پس سنگی از آسمان بر سر ما ببار) همینکه سخنش تمام شد خدای تعالی با سنگی آسمانی بر سرش کوبید و او را در جا کشت، و این آیه را نازل فرمود: (سال سائل بعذاب واقع).

مولف: این معنا به چند طریق از طرق شیعه نیز نقل شده، و بعضی از علما آن را رد کرده اند که حدیثی جعلی است، چون سوره (معارج) در مکه نازل شده. ولی خواننده عزیز توجه نمود که گفتیم در مکی بودن این سوره اشکال است.

و در الدر المنثور است که فاریابی، عبد بن حمید، نسائی، ابن ابی حاتم، حاکم (وی حدیث را صحیح دانسته) و ابن مردویه، همگی از ابن عباس روایت کرده اند که در تفسیر جمله (سال سائل) گفته است: سائل نضر بن حارث بود که گفت: (بار الها اگر خلافت علی حق و از ناحیه تو است سنگی از آسمان بر سر ما ببار). و نیز در همان کتاب است که ابن ابی حاتم از سدی روایت کرده که در تفسیر (سال سائل) گفته: این آیه در مکه درباره نضر بن حارث نازل شده، که گفته بود: (بارالها) اگر این همان حقی است که از ناحیه تو نازل شده...)، و عذاب وی در روز جنگ بدر واقع شد.

مؤلف: این معنا از غیر سدی نیز روایت شده. و در بعضی از روایتشان آمده که: گوینده (بارالها اگر این حق و از ناحیه تو است...) حارث بن علقمه بوده که مردی از عبد الدار بود. و در بعضی دیگر آمده که سائل عذاب ابو جهل بن هشام بوده که در روز جنگ بدر در خواست آن را کرد. و لازمه این حدیث آن است که سوره معارج در مدینه نازل شده باشد، و این با آنچه که در این احادیث آمده که در مکه نازل شده مغایرت دارد و به هر حال سوره بعد از سخن آن گوینده که گفت: (بارالها اگر این همانا حق و از ناحیه تو است...) نازل شده، و ما در سابق در باره سیاق آیه سخن گفتیم.

و در امالی شیخ به سندی که به امام صادق علیه السلام رسانده از آن جناب نقل کرده که فرمود: آگاه باشید و به حساب کشی از نفس ‍ خود بپردازید، قبل از اینکه خدای تعالی از شما حساب بکشد برای اینکه در قیامت پنجاه موقف است، هر موقفی مثل هزار سال از سالهای دنیا است، آنگاه این آیه را تلاوت فرمود: (فی یوم کان مقداره خمسین الف سنه).



در تفسیر قمی در ذیل آیه (اذا مسه الشر جزوعا)، فرموده: شر عبارت است از فقر و فاقه، و خیر در جمله (و اذا مسه الخیر منوعا) عبارت است از غنا و وسعت.

و در روایت ابی الجارود از ابو جعفر علیه السلام آمده که فرمود: سپس با جمله (الا المصلین) نمازگزاران را استثنا کرد و آنان را به بهترین اعمالشان که همان مداومت در نماز است ستود و فرمود: (الذین هم علی صلاتهم دائمون)، می فرماید: وقتی نمازی مستحبی را بر خود واجب می کنند، بر آن مداومت دارند.

مؤلف: امام علیه السلام مساله نذر و واجب کردن نماز مستحبی بر خود را از اضافه (صلاه) بر (هم) - نمازشان - استفاده کرده که در سابق هم به این نکته اشاره کردیم.

و در کافی به سند خود از فضیل بن یسار روایت آورده که گفت: از امام ابو جعفر علیه السلام از کلام خدای عزوجل پرسیدم که می فرماید: (والذین هم علی صلاتهم یحافظون)، فرمود: منظور نمازهای واجب است. عرضه داشتم: در آیه (الذین هم علی صلاتهم دائمون) چطور؟ فرمود: نماز نافله است.

و در مجمع البیان در ذیل آیه (والذین فی اموالهم حق معلوم) می گوید: از ابو عبد اللّه علیه السلام روایت شده که فرمود: حق معلوم زکات واجب نیست، بلکه آن مقدار صدقه ای است که یا جمعه به جمعه از مالت بیرون می کنی، و یا همه روزه که هر صاحب فضیلتی فضل خود را دارد.

آنگاه می گوید: و نیز از آن جناب روایت شده که فرمود: وقتی در اموالت حق معلومی داری که صله خویشاوندان کنی و به کسی که محرومت کرد عطا کنی، و با کسی که در حقت دشمنی کرد دوستی کنی.

مؤلف: این معنا را صاحب کافی هم از امام ابو جعفر و ابو عبد اللّه علیه السلام به چند طریق نقل کرده، صاحب محاسن هم آن را از امام ابو جعفر علیه السلام روایت کرده است.

و در کافی به سند خود از صفوان جمال، از امام صادق علیه السلام روایت کرده که در ذیل جمله للسائل و المحروم فرمود: محروم کاسبی است که خرید و فروش ندارد، او می خواهد از دسترنج خود استفاده کند، اما کسی به او مراجعه نمی کند.

کلینی می گوید در روایتی دیگر از امام باقر و امام صادق علیه السلام آمده که فرمودند: محروم مردی است که عقلش به جاست، ولی کاسبی است که خدا روزیش را تنگ گرفته است.

و در مجمع البیان در ذیل آیه (والذین هم علی صلاتهم یحافظون) می گوید: محمد بن فضیل از حضرت ابی الحسن علیه السلام روایت کرده که فرمود: اینان آن افراد از شیعیان ما هستند که دارای پنجاه رکعت نمازند.

مؤلف: شاید اساس این کلام روایاتی باشد که از حضرات رسیده که فرموده اند: تشریع نافله های یومیه به منظور تکمیل نمازهای واجب بوده است. 3

پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.tebyan.net
3.www.ommolketab.ir