2 خرداد 1389 / 9 جمادی الثانی 1431 / 23 می 2010
2 خرداد 1389 / 9 جمادی الثانی 1431 / 23 می 2010
2 خرداد 1389 / 9 جمادی الثانی 1431 / 23 می 2010 |
روحانيان فارس با صادركردن اعلاميه اي مردم را به قيام در برابر انگليسي ها و پليس جنوب دعوت كردند دولت انگلستان پليس جنوب را به بهانه امنيت جاني و مالي نداشتن اتباعش در جنوب ايران بوجود آورده بود و از دولت وقت ايران نيز درخواست كرده بود كه اين قشون را به رسميت بشناسد اما با مخالفت دولت ايران روبرو شد بدين ترتيب با اعلاميه روحانيان ، مردم مسلمان و غيور كازرون ، تنگستان و دشتستان به پا خاستند و خود را براي بيرون راندن قواي انگليس از فارس ، انحلال پليس جنوب آماده كردند اما آنان با وجود تمام رشادتهاي خود در اين مقطع از مبارزه بي امان شان به طور كامل به نتايج مورد نظر دست نيافتند. |
|
پس از آن كه مردم مسلمان عراق از جنايات بياندازه رژيم حاكم بر عراق به ستوه آمده و دست به قيام فراگير زدند، به دستور صدام حسين، ديكتاتور وقت عراق، علاوه بر كشتار وسيع و بيرحمانه مردم، اماكن مقدسه و عتبات عاليات در اين كشور مورد هتك حرمت قرار گرفتند. اين عمل رژيم بعث، احساسات مسلمانان و به ويژه شيعيان جهان را برانگيخت و طي راهپيماييهاي متعدد اعتراضآميز، آن را به شدت محكوم كردند. اين بيحرمتي در حالي صورت گرفت كه مردم عراق تا پيروزي فاصله چنداني نداشتند. در اين زمان، آمريكا و متحدانش به كمك صدام شتافته و براي كشتار و سركوب مردم، انواع كمكها را در اختيار رژيم بعث قرار دادند. با پناه گرفتن مردم در حرم ائمه معصومين، اين اماكن شريف توسط ارتش بعث مورد هجوم قرار گرفت و دشمن با احساس غرور دروغين، ژست پيروزي گرفت. در ايران به اين مناسبت، از طرف رهبر معظم انقلاب اسلامي، دوم خرداد 1370، عزاي عمومي اعلام گرديد. بعد از سرنگوني رژيم بعث در فروردين 1382، گورهاي جمعي فراواني از مردم عراق كه به دست صداميان به شهادت رسيده بودند، كشف شد و ابعاد جنايات صدام در اين واقعه بيش از پيش آشكار گشت. |
هفتمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران در دوم خرداد سال 1376 در حالي برگزار گرديد كه به عنوان يك رويداد سياسي و اجتماعي، نه تنها در داخل كشور، بلكه در سطح بينالملل نيز مورد توجه قرار گرفته، به صورتهاي متفاوتي مورد تفسير واقع شد. علت عمده توجه جهاني به اين انتخابات، در واقع، غيرمنتظره بودن حضور گسترده مردم و نتايج آن بود. در اين دوره، حجت الاسلام و المسلمين سيد محمد خاتمي با به دست آوردن رأي بيست ميليوني از ميان نزديك به سي ميليون رأي مأخوذه، به عنوان پنجمين رييس جمهوري اسلامي ايران برگزيده شد و رويداد مهمي در سطح كشور و جهان به وقوع پيوست. براي توجيه اين رويداد تاريخي، نظريههاي مختلفي ارايه شده است كه در كل، نشان از حضور گسترده مردم در انتخابات داشت كه با لبيك به دعوت ولي فقيه در صحنه انتخابات شركت كردهاند. ملت قهرمان ايران، در اين انتخابات در حقيقت، پيش از رأي دادن به نامزد مورد نظر خود، رأي چندباره خود را به نظام جمهوري اسلامي، در داخل صندوقهاي رأي ريختند. |
شهاب الدين ابوالعباس احمد بن فَرَح بن احمد لَخمي اِشبيلي در سال 625 ق در اِشبليّه در اندلس قديم واقع در اسپانياي امروز به دنيا آمد. وي به هنگام حملهي ارتش اسپانيا به اين شهر، در سال 646 ق به اسارتِ سربازانِ اسپانيايى افتاد، اما پس از مدتي گريخت و به كشور مصر رفت. ابن فَرَح در مصر از محضر درس علماي مشهور قاهره كسب فيض كرد و بعد ازمدتي عازم دمشق شد و در آنجا تحصيلات خود را ادامه داد. ابن فرح اشبيلي سپس در دمشق به عنوان عالمي آگاه در علم حديث به تدريس پرداخت و شاگردان بسياري از دانشِ او بهرهمند شدند. از اين محدّث برجسته، منظومههاي معروفي در شرح احاديث به جاي مانده است كه از لحاظ اصول شعري نيز قابل توجه ميباشد. |
|
نشان لژيون دو نور از معروفترين نشانهاي كشور فرانسه به ابتكار ناپلئون بناپارت كنسول اول فرانسه ايجاد شد هدف از ايجاد اين نشان كه دارنده آن از امتيازات خاصي بهره مند مي شود تجليل از كساني بود كه در راه ارائه خدمات برجسته لشكري و كشوري به فرانسه مي كوشيدند لژيون دونور ابتدا فقط به فرانسويان اهدا مي شد. اما در سالهاي بعد به اتباع كشورهاي ديگر نيز داده شد نشان لژيون دونور هنوز پابرجاست. |
ظهور مذهب پروتستان در اوايل قرن شانزدهم ميلادي، شكاف عميقي بين پيروان مسيحيت به وجود آورد و كاتوليكها و پروتستانها در طول سدههاي پس از آن، بارها با هم به نزاع و نبرد پرداختند. يكي از جنگهاي معروف طرفداران پروتستان با كاتوليكْ مذهبان، در دهه دوم قرن هفدهم ميلادي به وقوع پيوست و در حدود سي سال به طول انجاميد. در روز 23 مه 1618م، پروتستانهاي چك كه از محدود شدن آزاديهايشان توسط فرديناند دوم، امپراتوري مقدس روم نگران بودند، دو فرستاده وي را به قتل رساندند و به اين ترتيب جنگهاي سي ساله مذهبي در اروپا آغاز شد. اين جنگها كه عمدتاً در آلمان روي داد، فراز و نشيبهاي زيادي داشت. در طول جنگ، كشورهاي فرانسه، سوئد و دانمارك در حمايت از پروتستانها و دولت اسپانيا و امپراتوري روم به طرفداري از كاتوليكها وارد جنگ شدند. جنگهاي سي ساله مذهبي اروپا در نهايت، با انعقاد پيمان وِسْتْفالي در سال 1648م خاتمه يافت، اما اسپانيا و فرانسه تا امضاي پيمان پيرْنِه در سال 1659م با هم درگير بودند. جنگهاي سي ساله، علاوه بر ويراني و تجزيه آلمان و نيز تضعيف امپراتوري مقدس روم، قدرت يافتن فرانسه را در پي داشت. در اين جنگها اگر چه نزاع ديرينه دو مذهب كاتوليك و پروتستان نقش مهمي داشت، اما عواملي چون اختلافهاي ارضي و سياسي دولتهاي اين قاره نيز در شروع و ادامه جنگ، بسيار مؤثر بود. از نتايج مهم اين جنگها، پايان نسبيِ درگيريهاي مذهبي پروتستانها و كاتوليكها و آغاز رشد جريانهاي ناسيوناليستي و مليگرايى و نژادپرستي در اروپا بود. در كنار اين تاثيرات، تفكر جدايى دين از سياست نيز سر برآورد. به عبارتي، يكي از وقايع مهم اجتماعي كه زمينه جدايي نهاد ديني را از سياست فراهم ساخت، همين جنگها و پيمان وِسْتْفالي بود. در اين پيمان قرار بر اين شد كه قدرت اقتصادي كليسا تضعيف شود و به تعبيري، مراكز اقتصادي كه در سلطه كليسا بودند از نفوذ كليسا خارج گردند. |
ژولْيوس اُوپِرْتْ، خاورشناس معروف آلماني و بنيانگذار علم آسورشناسي، در نهم ژوئيه 1825م در هامبورگ آلمان به دنيا آمد. او تحصيلات مقدماتي و تكميلي خود را در آلمان، سوئيس و فرانسه گذراند و در رشته زبانشناسي و باستانشناسي به تحقيق و مطالعه پرداخت. اوپرت همچنين زبانهاي فارسي، عربي، عبري و سانسكريت را آموخت. وي مقالهاي درباره سيستم صوتي زبان هخامنشي ارائه نمود كه در آن، روش ادا كردن حروف صدادار در زبان فُرس قديم را بيان كرد. مطالعه و ترجمه كتيبههاي ميخي زمان داريوش هخامنشي كه به سه زبان فرس هخامنشي، آشوري يا سامي و توراني بود، از ديگر فعاليتهاي اوپرت به شمار ميرود. از اين رو، كرسي استادي آسورشناسي در فرانسه را برعهده گرفت و با تلاشهاي وسيع وي در اين رشته، به عنوان جامع علوم و بنيانگذار آسورشناسي در جهان معرفي شد. در كنار تدريس، مطالعات حضوري در كاوشهاي باستانشناسي به اوپرت امكان داد تا بتواند نقشه شهر بابل قديم در بينالنّهرين را برطبق اصول فني و علمي رسم كند. هرچند در اين ميان، كتابخانه بزرگي حاوي لوحههايى به خط ميخي كشف شد كه سر از موزههاي اروپا و به ويژه انگلستان درآورد. پروفسور اوپرت بالغ بر هشتاد اثر از خود به يادگار گذاشت كه در موضوع آسورشناسي، كتيبه و نيز زبانهاي باستاني، تاريخ نگاري و نژادشناسي بوده است. وي در سال 1881م مجله آسورشناسي را در پاريس تأسيس كرد و مقالات تتبُّعي قابل ملاحظهاي در آن نگاشت كه مورد توجه و استفاده اهل علم در اروپا و امريكا قرار گرفت. پروفسور ژوليوس اوپرت سرانجام در 21 اوت 1905م در هشتاد سالگي در پاريس درگذشت. |
|
پِر لاگر كوئيستْ، شاعر، رماننويس و نمايشنامهنويس معروف سوئدي در 23 مه 1891م در شهر كوچكي در نواحي جنوبي سوئد به دنيا آمد. وي در محيطي مذهبي و روستايى پرورش يافت كه بعدها آن را در آثارش وصف كرده است. لاگر كوئيست در طي تحصيلات خود، به تحول و لزوم اصلاحات اساسي عقيده پيدا كرد. نخستين واكنش لاگر كوئيست، عصيان در برابر محيط خشك خانواده و سنتهاي قديمي بود و سپس با سفر به پاريس و پيوستن به نهضتهاي ادبي پيشرو، نظريه تازه خود را درباره زيبايىشناسي و لزوم نو گرداندن ادبيات و ارتباط آن با هنر نقاشي و هنر تجسمي انتشار داد. جنگ جهاني اول به طور عميقي او را لرزاند و دچار اضطراب كرد و موجب پيدايش يك رشته اشعاري گشت كه نمودار تشويش و عصيان و نفي و انكار بود. اشعار اين دوره كه سرشار از فريادهاي ياس و نوميدي بود، موفقيت بسياري كسب كرد. لاگر كوئيست مدتها درباره نازيسم و فاشيسم كه آشكارا عاليترين مقام انساني را مورد تحقير قرار ميداد، ميانديشيد و درصدد آن بود كه براي دفاع از آزادي و حقوق انسان تحقير شده، با شدت به مخالفت برخيزد. پس رُمان دژخيم را در سال 1933م انتشار داد كه قوه شر را در دو نازيسم تجسم ميداد. لاگر كوئيست در آثار بعدي خود نيز با پيشوايان مستبد و فرمانروايان ستمكار به مخالفت پرداخت. در دوره جنگ جهاني دوم، لاگر كوئيست عشقي عميقتر به ميهنش كه مورد تهديد قرار گرفته بود، نشان ميدهد و براي كساني كه به جنگ كشيده شده بودند، همدردي و دلسوزي فراوان ابراز ميدارد. آخرين آثار لاگر كوئيست تعمق بيشتري را درباره مسائل دشوار عالم وجود و تجسس مداومي را درباره معيارهاي زندگي و قدرت شر نشان ميدهد كه هيچ گاه از وسوسه در درون او باز نميماند. در نظر لاگر كوئيست، خير مساله دشواري نيست. تنها دشواري دست يافتن به آن است، آنچه دشوار است قدرت شر است، شري كه نيروي پايدار دارد، نيرويى در درون آدمي تا ابديت. آثار لاگر كوئيست در سراسر ادبيات سوئد تاثير نهاد. از اين آثار، پيوسته فرياد اضطراب در برابر هيولاي جنگ كه بشر را مورد تهديد قرار ميدهد بلند است. در نظر لاگر كوئيست بشر با همه ضعفها و پستيها قادر است كه بر ظلمتها، بيعدالتيها و خيانتها چيره شود، تنها به سبب آنكه بشر است و چيزي از ابديت در او وجود دارد. وضع لاگر كوئيست در برابر بشر، وضعي يگانه است. او ميخواهد كه بر روي زمين، ارزش هايى جاوداني فراهم آورد. سادگي بينهايت و شيوه خاص بيان داستان آميخته با استعاره گسترده در آثار او، با توصيفات دقيق و عيني و تحليل رواني منافات ندارد، اما به واقعيتها ادراك تازهاي ميبخشد كه در ادبيات سوئد بيسابقه بوده است. لاگر كوئيست خود را مومني بي ايمان و خدانشناسي مذهبي ميخواند. از وي آثار متعددي برجاي مانده كه باراباس، سي بيلان، نبوغ، پيروزي در ظلمت ميهن و ستاره از آن جملهاند. آثار لاگر كوئيست در شمار فاضلانهترين و عميقترين آثار ادبيات سوئد در قرن بيستم است و ضمن داشتن نفوذ فراوان بر شعر دهه 1940، در پرثمر بودن آن تاثيري بسزا داشته است. پِر لاگر كوئيست سرانجام در سال 1974م در 83 سالگي درگذشت. |
|
مهمترين تحول سياسي در اروپا در نيمه اول سال 1915م، ورود ايتاليا به جنگ جهاني اول بود. ايتاليا در 23 مه 1915م، بدون دليل موجه و فقط به اميد بهرهبرداري سياسي و توسعه قلمرو حكومت خود به اتريش اعلان جنگ داد. پس از چندي، دولت ايتاليا به امپراتوري عثماني نيز اعلان جنگ داد و آتش جنگ را فروزانتر كرد. با اين حال، عليرغم پيروزي متفقين، كه ايتاليا در كنار آنان ميجنگيد، اين كشور نصيبي از جنگ نبرد و با وارد كردن 5/5 ميليون نفر از مردم خود، به صحنه نبرد، نزديك به هفتصد هزار ايتاليايي را به كشتن داد. به بياني ديگر، ايتاليا با اينكه در شمار فاتحان جنگ جهاني اول بود، ولي با اين حال بايد آن را كم و بيش كشوري مغلوب به شمار آورد. زيرا با وجود شركت فعالانه در جنگ، امتياز قابل توجهي دريافت نكرد. |
پس از اشغال كشور آلمان توسط كشورهاي متفق در پايان جنگ جهاني دوم، بر سر اداره و كنترل بخشهاي آن، اختلافاتي روي داد كه در سالهاي 1948 و 1949م به بحراني ميان شوروي و سه كشور امريكا، فرانسه و انگلستان انجاميد و زمينههاي تقسيم آلمان را فراهم ساخت. در اين ميان، مهمترين تحولي كه در روابط شرق و غرب، پس از تشكيل سازمان پيمان آتلانتيك شمالي، ناتو، روي داد، وحدت سياسي و اقتصادي سه بخش اشغالي كشورهاي غربي در آلمان و تأسيس دولت جمهوري فدرال آلمان است. تشكيل جمهوري فدرال آلمان در روز 23 مه سال 1949م در اجتماع نمايندگان بخشهاي اشغالي سه كشور غربي در شهر بُن اعلام گرديد و دكتر كُنراد آدنائر رهبر حزب جديد التاسيس دموكرات مسيحي آلمان، كه از اوايل قرن بيستم نقش فعالي در سياست آلمان بازي ميكرد در سن 73 سالگي به رياست حكومت جديد آلمان انتخاب شد. دكتر آدنائر كه هم به واسطه مبارزاتش با حكومت نازيها و تحمل زندان در دوران هيتلر، و هم به خاطر نفرت از كمونيستها مورد توجه و اعتماد دولتهاي غرب قرار گرفته بود، خيلي زود موفق شد حمايت غربيها را نسبت به حكومت خود جلب كند و با دريافت صدها ميليون دلار كمك مستقيم امريكا، آلمان غربي را كه در پايان جنگ به ويرانهاي مبدل شده بود احيا نمايد. اين امر باعث شد تا اتحاد جماهير شوروي نيز در قسمت شرقيِ آلمانِ تحت تصرف خود، دولت آلمان شرقي را تأسيس نمايد. با پذيرفته شدن جمهوري فدرال آلمان به عضويت ناتو، اين كشور كاملا به بلوك غرب وابسته شد و آلمان غربي به صورت مهمترين مركز تجمع قواي نظامي غرب در برابر شوروي درآمد. با اين حال موفقيت بزرگ ديگر آدنائر كه در سالهاي بعد حاصل گرديد، نزديكي او به فرانسه و تبديل دشمني و رقابت ديرينه آلمان و فرانسه به دوستي و اتحاد محكمي بود كه سالها بعد از مرگ بنيانگذاران اين دوستي و اتحاد بر جاي ماند و طي دهههاي پس از آن، همكاري و تفاهم كاملي بر روابط دو كشور حكمفرما بود. با اين حال با آغاز زمزمههاي فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و استقلال كشورهاي بلوك شرق، كشور آلمان نيز كه به دو كشور آلمان شرقي و غربي تبديل شده بود در سال 1989م به يك كشور متحد مبدل گرديد. (ر.ك: 3 نوامبر) |
عُمر تِلْمِساني يكي از رهبران جنبش اخوان المسلمين مصر، در سال 1904م در منطقه تِلمِسان الجزاير به دنيا آمد. وي در سال 1924م در رشته حقوق فارغ التحصيل شد و در سال 1928م و به دنبال تأسيس جنبش اخوان المسلمين مصر به عضويت آن درآمد. او كه دو سال از حسن البنّاء رهبر اين جنبش بزرگتر بود، به عنوان يكي از كادرهاي قديمي اين حركت به شمار ميرفت. تلمساني در سال 1954م بعد از سوء قصد نافرجام يكي از اعضاي اخوان المسلمين به جان جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر دستگير شد و تا 1971م به مدت 17 سال در زندان به سر برد. با اين حال، تلمساني در زمان رياستش بر سازمان اخوان المسلمين، خط مشي اعتدالي و ميانهرويى را اعمال ميكرد و از درگيري مستقيم با رژيم مصر اجتناب ميورزيد. وي بار ديگر در سپتامبر 1981م توسط انور سادات رئيس جمهور وقت رژيم مصر دستگير شد و تا زمان ترور سادات در زندان ماند تا اينكه به دستور حسني مبارك از زندان آزاد گرديد. عمر تلمساني سرانجام به علت ابتلا به بيماري كبد و كليه در بيست و سه مه 1986م در هشتاد و دو سالگي درگذشت. |
|
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}