اين عقربه‌ها به عقب برنمي‌گردند






با رها شدن از چنگال گذشته، مي‌توانيم از زيبايي‌هايي که در زمان حال وجود دارد ، لذت ببريم.
تا به حال چند بار عبارت « گذشته‌ها گذشته » را شنيده‌ايد؟ شايد بيشتر از آنچه فکرش را بکنيد.
اما راستش را بگوييد : چقدر از وقتتان صرف « زندگي کردن در زمان گذشته » مي‌شود ؟
اگر شما هم مانند خيلي از آدم‌ها باشيد مي‌بينيد که 90 درصد از وقتتان صرف غرق‌شدن در افکار، احساسات، خاطرات و تجربيات به اصطلاح گذشته مي‌شود. اين افکار چگونه بر کيفيت بازدهي شما در زمان به اصطلاح حال، تاثير مي‌گذارند؟ براي نمونه حواس شما را پرت مي‌کنند، آزاردهنده و دردآور هستند، اعتماد به نفـستان را کم مي‌کنند، شما را از جلو رفتن باز مي‌دارند و...

بيا تو حال؟

افرادي که به شما توصيه مي‌کنند در زمان حال زندگي کنيد شايد خودشان هم ندانند که اين چقدر کار مشکلي است. مشکل است چون تمام موضوعات «گذشته» در درون شما غوطه‌ورند و به طور دايم سعي مي‌کنند به ضمير خودآگاه شما راه پيدا کنند. اگر تمام خاطرات انباشته شده‌اي را که در طي سال‌هاي عمر خود جمع کرده‌ايد با خاطرات اين لحظه خود مقايسه کنيد متوجه مي‌شويد که خاطرات زمان حال شما، مثال قطره‌اي در يک رودخانه خروشان مي‌ماند. به‌خاطر همين هم دور ريختن همه آن موضوعات گذشته، به نظر کار مشکلي مي‌آيد.
اما آيا ارزش اين را دارد که اين همه وقت و انرژي خود را به مرور نوارهاي قديمي‌گذشته صرف کنيد؟

گذشته را ول کن

جاي تعجب اينجاست که ما اصلا چگونه مي‌توانيم در زمان حال، کاري انجام دهيم. در واقع بيشتر ما آدم‌ها نمي‌توانيم کارهايمان را به صورت تمام و کمال اجرا کنيم و همه اينها، آثار به دوش کشيدن همه آن چيزهايي است که از گذشته با خود به همراه داريم. اين افکار نيروي حياتي ما را تحت الشعاع قرار مي‌دهند. خاطرات گذشته باعث مي‌شوند تا انرژي حياتي شما هدر رود، به گفته ديگر، ذره‌ذره شما را از بين مي‌برند!

کوله‌بار قديمي

ما آنچه را که تاريخچه زندگي خود مي‌ناميم، به طور دايم با خودمان حمل مي‌کنيم و ممکن است سالي يک‌بار هم پيش نيايد تا به آن رجوع کنيم اما به مرور زمان دارد جان ما را مي‌گيرد. شايد باخود فکر کنيد که اگر آن را دور بريزيد ديگر هويتي برايتان باقي نمي‌ماند، ترس تمام وجودتان را مي‌گيرد و احساس افسردگي و اضطراب خواهيد کرد، اين طور نيست؟
ممکن است بعضي‌ها احساس‌شان همين‌طور باشد. ما آدم‌ها قادر نيستيم به راحتي با زندگي خود کنار بياييم چون نمي‌خواهيم خودمان را از دست چيزي که ديگر وجود ندارد خلاص کنيم: «گذشته». جاي تعجب اينجاست که بسياري از آدم‌ها هنوز در چنگال چيزي که ساليان سال پيش برايشان اتفاق افتاده است، گرفتار مانده‌اند و براي زندگي کردن در زمان حال، دست و پا مي‌زنند.

رهايي از زباله‌ها

شايد بيشتر بدشانسي‌هاي آنها نيز به خاطر اين باشد که به طور دايم دارند کوهي از آشغال‌هاي کهنه، راکد و گنديده را که بايد سال‌ها پيش از اين دور مي‌ريختند، با خود حمل مي‌کنند. دليل اينکه خيلي از ما آدم‌ها قادر نيستيم به ارتفاعات بالاتر صعود کنيم اين است که آشغال‌هايي که با خودمان حمل مي‌کنيم ما را در همان پايين نگاه مي‌دارند.
همه ما افرادي را مي‌شناسيم که هنوز پس از گذشت سال‌ها به خاطر رفتار يک مرد يا يک زن در گذشته، در دل‌شان کينه و خشم و نفرت حمل مي‌کنند. بعضي از ما نمي‌توانيم رابطه‌اي صميمي ‌با پدر و مادر خود داشته باشيم چون رفتار آنها در گذشته باب ميل ما نبوده و هنوز هم داريم اين خاطرات بد را با خودمان حمل مي‌کنيم! خيلي از دوستي‌هاي بسيار خوب، قرباني اتفاقات گذشته مي‌شوند.

مهمانان دايمي گذشته

شکسپير مي‌گويد: «تاسف براي گذشته بايد در همان زمان گذشته باقي بماند». ما نمي‌توانيم رشد کنيم و از زمان زودگذر حال، لذت بريم چون مهمانان دايمي ‌گذشته‌اي هستيم که از صحنه محو شده است. گذشته‌هايي که در آن، روي زخم‌هايمان نمک مي‌پاشيم و به خاطر بدرفتاري‌هايي که با ما شده است، دلمان سخت براي خودمان مي‌سوزد. بنابراين قادر نيستيم با گذشت زمان تغيير کرده و ستاره‌هاي جديدي به کلکسيون خود اضافه کنيم و يا حتي به چيزها و تجربيات نو راه يابيم. ما در تاريکي کوچک غمناک و مدفون شده گذشته خود، مکاني امن را براي قايم شدن پيدا کرده‌ايم و ديگر قدرتي برايمان باقي نمانده است که به امروزمان، خيرمقدم بگوييم. بنابراين از ديدن زيبايي‌ها و شادي‌هايي که هم اکنون در اطرافمان وجود دارند، محروميم.

جستجوي ستاره‌هاي نو

زماني که تصميم مي‌گيريم از چنگال گذشته خلاص شويم، مي‌توانيم از زيبايي‌هايي که در زمان حال در اطرافمان وجود دارند، لذت ببريم. تجربيات تلخ گذشته ما، سرچشمه بن‌بست‌ها و بدشانسي‌هايي است که امروز داريم در زندگي‌مان تجربه مي‌کنيم. پس اگر بخواهيم آنها را دوباره و دوباره مرور کنيم، ديگر در آينده شانسي براي پيشرفت‌مان باقي نخواهد ماند!
بي‌ميلي نشان دادن به پيشروي، به انحطاط تدريجي مي‌انجامد و گذر زمان، شما را به دستان گردباد تباهي خواهد سپرد. ما بايد براي خلاص شدن از دستان گذشته، خودمان نيز ميل نشان دهيم. چيزهايي را که ديگر در روند رشد ما کاربردي ندارند، دور بريزيم و ديوار خود را روي پايه‌هاي نو بنا کنيم. بايد باور کنيم که زمان گذشته ديگر تمام شده، محو شده و وجود خارجي ندارد. در زمان حال شما، جايي براي افسوس‌هاي گذشته نيست. با گذشته خود آشتي کنيد و آن را پشت سر بگذاريد. از قدرت عظيمي‌که هم اکنون در دسترس شماست، استفاده کنيد. پس از اينکه از زير آوار گذشته، جان سالم بدر برديد آن وقت قادر خواهيد بود به صورت تمام و کمال در زمان حال زندگي کرده و به آينده نيز اميدوار و خوش‌بين باشيد.
منبع: www.salamat.com