8 خرداد 1389 / 15 جمادی الثانی 1431 / 29 می 2010

اولين شماره نامه هفتگي صوراسرافيل چند ماه پس از پذيرش مشروطيت ايران در هشتم (يا يازدهم) خرداد 1286 از چاپ خارج شد و به دست مردم رسيد. اين روزنامه با پيشنهاد و كوشش ميرزاجهانگيرخان شيرازي معروف به صور اسرافيل و علي اكبر دهخدا اداره و منتشر مي‏شد. جهانگيرخان اين روزنامه را با هدف تكميل معني مشروطيت و حمايتِ مجلس شوراي ملي و كمك به روستائيان، ضعفا، فقرا و مظلومين انتشار مي‏داد. در آغاز، صوراسرافيل هفته‏اي يكبار منتشر مي‏شد. تا آن وقت، ادبيات و انشاء ايراني عموماً و روزنامه‏ها، خصوصاً به طرز نگارش قديم، سراسر الفاظ مسجَّع، پرتكلف و بي‏حقيقت و بدون معني و خالي از سود و اثر بود. اين روزنامه در تغيير نگارش تأثير فراواني داشت. روزنامه صوراسرافيل در طول انتشار خود دچار مشكلاتي شد. چندين بار نويسنده آن را تكفير كردند و چند بار بساط روزنامه‏نويسي آن را در هم پيچيدند. اين روزنامه سرانجام پس از 32 شماره انتشار و در پي به توپ بستن مجلس توسط محمد علي شاه قاجار و پس از قتل ميرزا جهانگيرخان، مدتي تعطيل شد تا اين‏كه دهخدا آن را چند شماره در اروپا منتشر كرد و پس از مدتي براي هميشه تعطيل شد.
2) تصويب قانون تأسيس دانشگاه تهران توسط مجلس شوراي ملي (1313 ش)
به موجب قانون تأسيس دانشگاه، مصوَّب هشتم خرداد سال 1313 ش، در اين تاريخ، از مدارس عالي آن زمان از قبيل دارالمعلّمين عالي، مدرسه حقوق و علوم سياسي و مدرسه عالي طبّ، دانشگاه تهران تشكيل شد و اجزاء مختلف آن به سرعت ايجاد گرديد. تا قبل از آن، در نقاط مختلف كشور، مدارس قديمه‏اي وجود داشت كه در آنها، علوم اسلامي و بسياري از مباحث مربوط به علوم عقلي و نقلي تدريس مي‏شد. مجموعه اين مدارس و ايجاد مدارس عالي ديگر نظير دارالفنون و دارالمعلّمين و همچنين لزوم وحدت و تمركز در اداره اين مدرسه‏هاي عالي سبب شد كه وزارت فرهنگ به روش جديد طرح دانشگاهي را تدوين نمايد. اين لايحه به مجلس شوراي ملي ارسال و در هشتم خرداد 1313 به تصويب رسيد. سرانجام در تاريخ پانزدهم بهمن 1313 ش، سنگ بناي دانشگاه تهران نيز گذاشته شد و پس از مدتي به پذيرش دانشجو اقدام نمود.
آيت‏اللَّه مير سيدعلي فاني اصفهاني در سال 1294 ش (1333 ق) در اصفهان به دنيا آمد. وي از نه سالگي به تحصيل مقدمات علوم اسلامي روي آورد و پس از طي مقدمات و سطوح، در محضر حضرات آيات: سيد محمد نجف آبادي و ميرسيدعلي نجف آبادي به درجات بالاي علمي دست يافت. آيت‏اللَّه فاني، پس از نيل به درجه اجتهاد، از اصفهان راهي نجف اشرف شد و در مدت اقامت سي ساله در آن شهر به تدريس فقه و اصول، تفسير، كلام و اخلاق و... مشغول شد. ايشان در سال 1352 ش به ايران مراجعت نمود و در قم به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت. آثار باقي مانده از آيت‏اللَّه فاني اصفهاني، متجاوز از هشتاد جلد كتاب مي‏باشد كه عموماً در علوم اسلامي همچون فقه، اصول، كلام، فلسفه و تفسير نگاشته شده است. دستور حج و عمره، فوايد رجاليه، اربعين حديث و تفسير سوره فاتحه و... از جمله آثار ايشان است. اين عالم امامي و فقيه اصولي سرانجام در هشتم خرداد 1368 در 74 سالگي درگذشت.
مدت كوتاهي پس از به خلافت رسيدن امام علي(علیه السلام) و بيعت مردم با آن حضرت، طَلحه و زبير از ياران قديمي پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) كه در به دست آوردن سهمي از حكومت ناكام مانده بودند، بيعت خود را شكستند و به سوي مكه رهسپار شدند. آنان در مكه با عايشه همسر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) ملاقات كرده و با همدستي يكديگر، مردم را به خونخواهي عثمان، عليه امام علي(علیه السلام) فرا خواندند. از آن طرف، چون امام از ماجرا آگاه شد، تجهيز قوا فرمود و در صدد دفع فتنه‏ي ناكثين برآمد. چون پيروان طلحه و زبير شهر بصره را تصرف كرده و عليه امام شوريدند، سپاهِ حضرت نيز در مقابل آنان قرار گرفت. اميرالمؤمنين قبل از آغاز جنگ به ميان هر دو صف لشكر آمد و به نصيحت عايشه و طلحه و زبير پرداخت و عايشه را به خاطر بيرون آمدن از حريمِ حَرَم و طلحه و زبير را بر شكستن بيعت ملامت فرمود. امام چون ديد كه صلح امكان‏پذير نيست، با آنان اتمام حجت كرد و از آن پس، آتش جنگ شعله‏ور گشت. سرانجام با كشته شدن طلحه و زبير و شانزده هزار نفر از ناكثين و شهادت بيش از هزار ياور علي(علیه السلام) ، اين جنگ با پيروزي امام پايان پذيرفت. اين جنگ به دليل سوار بودن عايشه بر شتر، به جَمَل شهرت يافت.
پس از شهادت امام حسين(علیه السلام) عبداللَّه بن زبير كه در اين هنگام كارش در مكه بالا گرفته بود و ادعاي خلافت داشت، توسط سپاهيان يزيد تحت محاصره واقع شد. ولي با مرگ يزيد، اين محاصره از هم گسست و عبداللَّه بن زبير در سال 68 ق كوفه را نيز تسخير نمود. هنگامي كه عبدالملك بن مروان به خلافت اُموي رسيد جنگ با عبداللَّه را آغاز كرد و در 71 كوفه را از دست ابن زبير خارج ساخت. در سال 72، عبدالملك‏بن‏مروان، حَجّاج بن يوسف ثَقَفي، يكي از سرداران سفاك و ستمگر خود را كه نمونه‏ي كاملي از بي‏رحمي و آدم‏كشي بود براي دفع عبداللَّه روانه‏ي مكه نمود. حجاج، مكه را محاصره كرد و خانه‏ي كعبه را به ضرب سنگ‏هايي كه ازمنجنيق پرتاب مي‏شد ويران ساخت. حجاج در اين حمله، سرانجام عبداللَّه بن زبير را به دام انداخت و كشت.
فخرالمحققين محمد بن حسن حلي در سال 682ق در شهر حله‏ي عراق به دنيا آمد. علوم متداول عصر از قبيل فلسفه، كلام، منطق، فقه، اصول و حديث و... را نزد پدرش، علامه‏ي حلي، فرا گرفت و پيش از آنكه به سن بلوغ برسد، در انواع علوم ورزيده شد به طوري كه مي‏گويند در شانزده سالگي مجتهد مُسلَّم بوده است. فخرالمحققين، تمام رشته‏هاي علوم و فنون را در خدمت پدر علامه‏اش تكميل نمود و جز وي استادي نديده است. شهيد اول، شيخ احمد بحراني و سيدتاج الدين ابن مَعيه و شيخ ظهيرالدين(فرزندش) از شاگردان مشهور او بوده‏اند. تاليفات فخرالمحققين، مانند "شرح مبادُي الاصول"، "شرح تهذيبُ الاصول" و "المسايلُ الحيدريه"، از بهترين كتب شيعه محسوب مي‏شود. اين عالم رباني سرانجام در 89 سالگي به ديدار محبوب شتافت و در نجف اشرف به خاك سپرده شد.
شيخ ابوالقاسم كبير قمي در سال 1280 قمري متولد گرديد و در قم از محضر شيخ محمدحسن نادي و ملامحمدجواد قمي استفاده كرد. ايشان در نجف اشرف از آيات عظام: ميرزا خليل تهراني نجفي، حاج آقا رضا همداني، آخوند ملامحمد كاظم خراساني و سيدمحمد كاظم يزدي و در تهران از محضر ميرزا محمد حسن آشتياني بهره‏هاي وافر يافت. آيت اللَّه قمي از نظر علمي در مرتبه‏اي قرار داشت كه برخي وي را بر آيت‏اللَّه العظمي حائري يزدي، مؤسس حوزه‏ي علميه‏ي قم ترجيح مي‏دادند. با اين حال نقل شده است كه ايشان فداكاري عجيبي نسبت به آيت‏اللَّه حائري از خود نشان مي‏داد، به‏گونه‏اي كه مي‏فرمود: نظر به منزل ايشان ثواب دارد. شخصيت‏هاي برجسته‏اي همچون آيات عظام: امام خميني، سيدمحمدرضا گلپايگاني، آخون ملا علي همداني، سيدمصطفي صفايي خوانساري و ده‏ها عالم فاضل ديگر از محضر ايشان بهره گرفتند. آيت اللَّه كبير قمي در 73 سالگي درگذشت و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) مدفون گرديد.
بندر قسطنطنيه در سال 330م توسط قُسطَنطين اول يا كُنْسْتانْتين بر روي هفت تپه در كنار تنگه بُسفر بنا شد و دژي تسخيرناپذير بود كه آثار تاريخي، ادبي و هنري ارزش‏مندي در آن وجود داشت. اين بندر در جنگي كه بين امپراتوري روم شرقي با تركان عثماني روي داد توسط نيروهاي سلطان محمد فاتح، امپراتور عثماني فتح شد. اولين فرماني كه سلطان محمد فاتح پس از تصرف قسطنطنيه صادر كرد تأمين امنيت و آزادي ساكنان اين شهر بود. وي به آباداني و ترميم خرابي‏هاي قسطنطنيه همت گماشت و سپس مسجدي بنا كرد كه تاكنون باقي است و به نام مسجد سلطان محمد مشهور است. قسطنطنيه پس از اين كه نام اسلامبول گرفت، در 1930م به استانبول تغيير نام يافت. اين شهر تنها قسمت اروپايي كشور تركيه است و سه درصد كل كشور را تشكيل مي‏دهد و نيز اين شهر مهم‏ترين شهر تركيه مي‏باشد و در غرب اين كشور واقع است.
آندره سلسيوس، فيزيك‏دان و دانشمند سوئدي، در 29 مه 1701م متولد گرديد. وي از طبقه بزرگان و نجبا بود اما نه تنها در مسير كسب قدرت و نظامي‏گري گام برنداشت بلكه به تحقيقات علمي روي آورد و تا مقام استادي دانشگاه پيش رفت. وي هم‏زمان با تدريس به كشورهاي اروپايى از جمله آلمان، فرانسه و ايتاليا سفر نمود و از رصدخانه‏هاي بزرگ آن ديدن كرد. سلسيوس در سال 1733م مجموعه‏اي از نتايج 316 رَصَد شفق شمالي را كه توسط خود وي و يا ديگران انجام گرفته بود در آلمان منتشر ساخت و به عنوان عضو هيأت علمي فرانسه براي اندازه‏گيري طول قوس نصف النهار به منطقه لاپْلانْدْ در شمال اروپا سفر نمود. تحقيقات فراوان وي گرچه با ارزش بودند اما ناتمام باقي ماندند. با اين حال اختراع ميزان الحراره يا دماسنج معروف به سلسيوس از جمله نتايج تحقيقات اوست. وي اين دماسنج صد درجه‏اي را در سال 1742م اختراع نمود. آندره سلسيوس فيزيك‏دان و محقق برجسته سوئدي سرانجام در 8 اكتبر 1744م در سن 43 سالگي درگذشت.
دني پاپن مخترع فرانسوي در 11 ژانويه 1647م متولد گرديد. وي از نوجواني به امور صنعتي و فني علاقه‏مند بود و اولين كسي بود كه به فكر استفاده از قوه بخار افتاد. وي ابتدا در سال 1690م ماشيني اختراع كرد كه در آن بر اثر انبساط بخار، انرژي حرارتي به انرژي مكانيكي تبديل و باعث حركت وسيله مي‏گرديد. با اين حال، اين وسيله، ديگ بخار جداگانه‏اي نداشت. بعدها پاپن به آزمايش و تكميل اين ماشين بخار پرداخت و در 29 ماه مه 1707م موفق به ساخت ماشين بخاري گرديد كه با انجام تغييرات و تعبيه ديگ بخار جداگانه، آن را عرضه نمود. اختراع پاپن و تجربيات وي باعث شد تا پس از او اتومبيل و كشتي بخار، ساخته شود. دني پاپن كه به او لقب "پدر بخار" داده‏اند بعد از 67 سال زندگي در 2 اوت 1714م درگذشت. (ر.ك: 11 ژانويه)
سرهمفْري دِيوي شيمي‏دان معروف انگليسي درهفدهم دسامبر 1778م در انگلستان به دنيا آمد. همفري در نوجواني برنامه خودآموزي شامل الهيات، جغرافيا، هفت زبان و تعدادي موضوع‏هاي علمي براي خود طرح‏ريزي كرد و به مطالعه فلسفه پرداخت. وي در هفده سالگي به دليل آزمايش گاز نيترواكسيد معروف به گاز خنده، بر روي خود، به شهرت رسيد و در 24 سالگي، با سمت استادي وارد انيستيتوي پادشاهي انگلستان شد. وي هم‏چنين لامپ بي‏خطري را اختراع كرد كه بر شهرتش افزود. ديوي از آن پس مطالعات عميقي را در شيمي آغاز كرد و توانست آب را به عناصر تشكيل دهنده‏اش تجزيه كند. اين كار او باعث شد تا جايزه بزرگ آكادمي فرانسه، از آنِ وي شود. او هم‏چنين عناصر سديم، پتاسيم، كلسيم، منيزيم، باريم و استرانسيم را در ضمن تحقيقاتش از ديگر عناصر جدا ساخت. اين امر در آن زمان، در پيشرفت علم شيمي، موفقيتي بزرگ محسوب مي‏شد. وي نظريه‏اي مطرح ساخت كه بر اساس آن، هيدروژن، معرِّف و مشخِص اسيدهاست. در سال 1820 به رياست انجمن سلطنتي انتخاب شد. ديوي به دليل كشف شش عنصر مهم شيميايي به پدر الكتروشيمي معروف است. همفري ديوي سرانجام در 29 مه 1829م در 51 سالگي درگذشت.
اواريست گالوا، رياضي‏دان شهير فرانسوي در 26 اكتبر 1811م در شهري در نزديكي پاريس به دنيا آمد. وي تا دوازده سالگي معلمي جز مادرش نداشت. با اين حال نبوغ رياضي وي چنان بود كه در نوجواني آثار سنگين هندسي را هم‏چون رمان شيرين و پرماجرا مي‏خواند.گويند وقتي كه گالوا در سن 7 سالگي در امتحان پلي تكنيك در برابر ممتحن قرار گرفت و هنگامي كه از وي سؤال شد تا لگاريتم را شرح دهد فرياد برآورد كه من بچه نيستم كه به اين پرسش كودكانه جواب دهم. گالوا در 12 سالگي وارد كالج شد و در تمام مواد درسي خود، جايزه اول را به دست آورد. وي در ادامه، به مطالعه منظم درس‏هاي رياضي پرداخت و در پانزده سالگي، شاه‏كارهاي تحليل جبريِ آن عهد را كه در خور رياضي‏دانان حرفه‏اي بود، به آساني جذب مي‏كرد. گالوا در 18 سالگي كتاب وقايع رياضيات را به پايان رساند و پس از آن، سه اثر جديد درباره مسائل نوين رياضي تنظيم كرد. از ديگر آثار گالوا، مي‏توان به اثري درباره تئوري عمومي حل معادلات كه امروزه به تئوري گالوا مشهور است، اشاره كرد. هم‏چنين يكي از نخستين پيشرفت‏هاي جديد در نظريه گروه‏ها و نيز اصولِ جبري معادلات، مرهون اواريست گالوا مي‏باشد. گالوا جمهوري خواه سرسختي بود و دوبار به دليل ابراز عقايد سياسي خود به زندان افتاد؛ با اين حال در زندان هم دست از كارهاي علمي نكشيد و به تكميل آثار خود پرداخت. اواريست گالوا سرانجام در 29 مه 1832م در 21 سالگي در جريان يك دوئل كشته شد. درباره گالوا گفته‏اند كه اگر اين غول رياضي در سن جواني كشته نمي‏شد، رياضيات كنوني بشر به اندازه سي‏صد سال جلو بود.
در 29 مه 1908م، هواپيماي جديدي كه سيكورِسْكي، مخترع لهستاني‏الاصلِ امريكايى اختراع كرده بود باموفقيت به پرواز درآمد، و به اين ترتيب فصل نويني در تاريخ ارتباطات هوايى بشر به وجود آمد. اين وسيله كه "بالگرد" ناميده شد داراي ويژگي‏هاي متعددي بود از جمله اين‏كه هم به جلو و هم به عقب مي‏رفت و هم به طور عمودي مي‏نشست و برمي‏خاست. هم‏چنين بالگرد مي‏تواند در يك نقطه در فضا بي‏حركت بماند. بالگرد براي پرواز در مسافت‏هاي دور به كار نمي‏رود ولي چون به راه انداختن آن آسان است و از پهنه كوچكي از زمين مي‏تواند برخيزد و بر آن بنشيند، موارد استعمال فراوان پيدا كرده است.
در 29 مه 1937م در جريان جنگ‏هاي داخلي اسپانيا، هواپيماهاي جمهوري خواهان كه در حال جنگ با سلطنت‏طلبان بودند يك ناو آلماني را مورد حمله قرار دادند. آلمان‏ها نيز متقابلاً با رزم‏ناو خود، مواضع جمهوري‏خواهان در بندر آلمريا در جنوب اسپانيا را گلوله‏باران كردند. بمباران يك ناو آلماني توسط هواپيماهاي جمهوري خواهان اسپانيا، بهانه خوبي بود تا آلمان نازي به حمايت گسترده مالي و تسليحاتي از سلطنت طلبان اسپانيا بپردازد. سرانجام در ماه مارس 1939 م، سلطنت طلبان به رهبري ژنرال فرانكو بر جمهوري خواهان پيروز شدند.
در 29 مه 1953م اورست، بلندترين قله جهان توسط ادموند هيلاري از انگليس و نتسينگ نورْكي از هند فتح شد. قبل از فتح اين قله، گروه‏ها و افراد ديگري براي صعود به قله اين كوه تلاش كرده بودند و حتي جان خود را بر سر اين راه گذاشتند. در سال 1951 شيپتن، كوهنورد انگليسي راهي از جنوب اين كوه كشف نمود كه صعود بر اين قله را ممكن نمود. سال بعد از آن نيز هيأت كوهنوردان سوئيسي تا ارتفاع 8600 متري صعود كردند. اين قله با 8848 متر ارتفاع، مرتفع‏ترين نقطه جهان است كه در سلسله كوه‏هاي هيماليا و در كشور نپال قرار دارد. پس از فتح قله اورست در 29 مه 1953، گروه‏هاي كوهنورد ديگري از ساير كشورها نيز توانستند به قله كوه دست يابند و آن را فتح كردند. با اين همه، بلندترين قلّه سلسله كوه‏هاي هيماليا به نام "جورج اِوِرِسْت" نقشه‏بردار انگليسي كه در سال 1866م درگذشت ناميده شده است. وي در سال 1841 موفق به كشف قله اين كوه شده بود، اما علي‏رغم 8 بار صعود به قلل هيماليا، نتوانست به قله‏اي كه خود كشف نموده بود، صعود نمايد.

اريك هونْكِر، رهبر پيشين آلمان شرقي در سال 1912م به دنيا آمد. وي در جريان جنگ جهاني دوم به عنوان يكي از افسران ارشد ارتش آلمان شركت داشت و پس از جنگ به عضويت حزب سوسياليست آلمان شرقي درآمد. هونكر در سال 1971م با حمايت اتحاد جماهير شوروي، به رياست جمهوري و دبيركلي حزب واحد سوسياليست آلمان شرقي برگزيده شد. وي در ابتدا كوشيد تا آلمان شرقي را به عضويت سازمان ملل متحد درآورد. سپس سياست خارجي و داخلي آلمان شرقي را به گونه‏اي رهبري كرد كه تا سال 1974م اكثر دولت‏هاي جهان، آلمان شرقي را كه به دليل عدم شناسايى بين‏المللي تحت انزواي شديد جهاني قرار داشت به رسميت شناختند. هونكر از مدافعان سرسخت احداث ديوار برلين بود؛ ديواري كه در سال 1961م به منظور جلوگيري از موج فرار اتباع آلمان شرقي به آلمان غربي از طريقِ شهرِ تقسيم شده برلين احداث شد. وي در دوران زمام‏داري 18 ساله خود، تاسيسات مرگباري را در كنار ديوار برلين احداث كرد تا كسي نتواند خود را به ديوار برساند. اين سياست باعث حملات تبليغاتي فراواني از سوي محافل غربي و از جمله آلمان غربي عليه هونكر در سال‏هاي حكومتش شده بود. با روي كار آمدن گورباچف، هونكر به شدت با سياست‏هاي اصلاح‏طلبانه گورباچف مخالفت كرد. او اين مخالفت را بارها بر زبان جاري كرده بود و عملكرد گورباچف در تلاش براي فروپاشي كمونيسم را تقبيح مي‏كرد. گورباچف در مسكو و برلين شرقي تلاش زيادي كرد تا در ملاقات با هونكر، وي را به پذيرش شرايط جديد در اروپا متقاعد سازد. اما اين تلاش‏ها شكست خورد و هونكر در نهايت در برابر موج بنيان‏كني كه در اروپاي شرقي عليه هستي كمونيسم به راه افتاده بود، چاره‏اي جز استعفا نيافت و آن را در هجدهم اكتبر 1989م عملي كرد. هونكر از آن پس در ويلاي خود تحت نظر بود تا اينكه در فرصت مناسبي به مسكو انتقال داده شد. وي پس از چندي به شيلي رفت و در نهايت در بيست و نهم ماه مه 1994م بر اثر ابتلا به بيماري سرطان در هشتاد و دو سالگي در شيلي درگذشت.