جايگاه علم در استمرار حيات زاينده رود

نويسنده: محمد کوشافر (1)




در ادبيات امروز کلماتي نظير علم، دانش، خرد، معرفت، انديشه، کارشناسي، تخصص و ديگر واژه ها با همين مفاهيم به دفعات مورد استفاده قرار مي گيرد. علم در برابر ناداني است و حصول آن باعث افزايش آگاهي، حل مسأله، بروز و بهبود فناوري مي گردد. کاربرد متناسب اين عوامل در جامعه باعث پايداري و افزايش رفاه زندگي انسان ها در درازمدت مي شود، ولي علم تنها براي پايداري کافي نيست و براي ثمربخشي آن آگاهي و کاربردش لازم است. همچنين به واسطه ي ارتباط متقابل بين محيط و موجودات و شرايط پيچيده ي حاکم بر طبيعت، استفاده از علوم و تخصص هاي مختلف و چندجانبه از ديگر عوامل مورد نياز در جوامع پايدار و سالم است. به علاوه کاربرد تک بعدي علم از عوامل اختلال در محيط و جوامع محسوب مي شود.
در کشور ما علي رغم پيشرفت نسبي در علوم، وجود دانش و حضور متخصصان و محققان مجرب، کاربرد علم در عمل به دلايل متعدد به راحتي ميسر نيست و به عبارت ديگر اگر امتداد مسير توليد علم، مصرف علم باشد اين مسير ناهموار است و مصرف علم به طور کامل و صحيح مورد توجه نيست.
در طرف ديگر زاينده رود به بزرگ ترين رودخانه ي مرکزي فلات ايران مشهور است؛ عاملي براي اسکان و انتخاب زيستگاه و تمدن ساز مرکز بوده است؛ جوامع و فرهنگ هاي بسياري در کنار خود داشته است؛ غذا و معاش انسان هاي زيادي را تأمين نموده و مردمان را سيراب کرده است؛ آرامش دهنده ي دل گرفتگان و حاشيه ي شادي صاحبدلان بوده است؛ جهانگردان به ديدارش آمدند؛ در شعر و مقاله راه يافت و مسيرش را به سبزي و زندگي آراييد؛ و همه ي اين ها تعلق خاطري ايجاد کرد. ولي رودخانه ي زاينده رود امروز با معضلات فراواني مواجه است؛ آلودگي کيفي رودخانه يکي از آن هاست و در حال حاضر ابتلا به برخي بيماري هاي خاص به اين آلاينده ها نسبت داده مي شود. ديگر معضلي که رودخانه با آن مواجه است کاهش مقدار آب است که اين کاهش کميت آب و خشکي، از اثرات تغييرات فراواني است که انسان با مصرف انرژي در اکوسيستم طبيعي انجام داده و تعادل اکوسيستم را برهم مي زند و برهم زدن تعادل آن در زمان حال و آينده خود منشأ فرآيندهاي ناخوشايند اکولوژيکي در منطقه مي گردد و انسان نيز از اثرات سوء اين تغييرات بي بهره نخواهد بود. برداشت بي رويه و نامتناسب آب رودخانه در نواحي خاص، انتقال آب زاينده رود به مناطق ديگر، توسعه و افتتاح طرح هاي مبتني بر مصرف بالاي آب، کشت گياهان با نياز آبي بالا، ميزان بارش ها و موارد ديگر از مؤلفه هاي فشار کمّي موجود بر زاينده رود هستند. دقت و توجه به اين مؤلفه هاي فشار کمّي موجود بر زاينده رود هستند. دقت و توجه به اين مؤلفه ها و همچنين پيشي گرفتن بهره برداري هاي ريالي و اقتصادي از آب رودخانه بر استفاده هاي پايدار، همه نشاني از جايگاه و ارتباط نه چندان مطلوب علم و تخصص در برنامه هاي مربوط به بهره برداري از زاينده رود است.
اين موارد به همراه عواملي نظير وضعيت اکولوژيک منطقه، بيلان آبي رودخانه و خصوصيات سرزمين همواره انديشمندان را با اين پرسش مواجه مي نمايد که آيا در زمان تعريف پروژه هاي مختلف، دانش موجود پيش بيني خشکي زاينده رود و عواقب سوء حاصل از آن را نموده بود؟
آن گونه که بعضي شواهد همچون مقالات نشان مي دهند، در سال هاي اخير از سوي برخي محققان و متخصصان معضلات اخير رودخانه همچون خشکي زاينده رود پيش بيني شده بود، ولي شتاب توسعه، محدوديت هاي مديريتي، فرضيه هاي غيراصولي، تک بعدي نگري، مزيت هاي کوتاه مدت اجتماعي – اقتصادي و موارد ديگر باعث عدم استفاده ي کامل از دانش در پروژه هاي مرتبط با زاينده رود و محدوديت بهره گيري کامل و مطلوب از توصيه هاي علمي و تخصص هاي مختلف گرديده است.
به عنوان نتيجه بازگرديم به جمله ي اول که هرچند در ادبيات امروز کلماتي نظير علم، دانش، خرد، معرفت، انديشه، کارشناسي، تخصص و ديگر واژه ها با همين مفاهيم به دفعات مورد استفاده قرار مي گيرند، ولي کاربرد عملي اين واژه ها در امور اجرايي همچنان با دشواري ها و محدوديت هايي مواجه است. پس هم اکنون نيز زيربناي استمرار حيات زاينده رود انجام تحقيقات و بهره گيري از مطالعات، متخصصان و انديشمندان علوم مختلف و در نهايت کاربرد دانش در هر نوع تصميم گيري مرتبط با زاينده رود است.

پي نوشت

1- دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات اصفهان

منبع:ماهنامه فني – تخصصي دانش نما 175 - 174