11 خرداد 1389 / 18 جمادی الثانی 1431 / 1 ژوئن 2010

براي حفظ و توسعه و ترقي زبان فارسي، اساسنامه تشكيل فرهنگستان زبان و ادب پارسي در يازدهم خرداد 1314ش در هيئت وزيران به تصويب رسيد و اولين جلسه آن با حضور 24 تن از اديبان كشور فرداي آن روز، در دوازدهم خرداد 1314 برگزار شد. اهمّ وظايف فرهنگستان عبارتند از: اختيار الفاظ و اصطلاحات در هر رشته از رشته‏هاي زندگاني با سعي در اين كه حتي الامكان، فارسي باشند؛ پيراستن زبان فارسي از الفاظ نامناسب؛ تهيه دستور زبان و استخراج و تعيين قواعد براي وضع لغات فارسي و اخذ يا ردّ لغات بيگانه و خارجي؛ جمع آوري لغات، اصطلاحات، اشعار، امثال و نوادر محلي؛ تشويق شعرا و نويسندگان در ايجاد شاهكارهاي ادبي؛ تشويق دانشمندان به تأليف و ترجمه كتب سودمند به فارسي فصيح و مأنوس و مطالعه در اصلاح خط فارسي. فرهنگستان پس از شهريور 1320 به تدريج ضعيف و سپس تعطيل گرديد. پس از آن، كوشش‏هايي براي افتتاح مجدد آن به عمل آمد كه ثمري نبخشيد تا اين كه سرانجام، فرهنگستان زبان ايران، در آبان ماه 1349 ش بنيان نهاده شد.
سيدحسين ميرخاني برادر بزرگتر استاد سيدحسن ميرخاني در سال‏هاي پاياني عمر معروف به سِراجُ الكُتَّاب، در سال 1284 در تهران به دنيا آمد. تعليم خط را از پدر كه از خوشنويسان و شاگردان ميرزا رضا كلهر بود فرا گرفت و طولي نكشيد كه به جرگه خوشنويسان به ويژه در تحرير خط نستعليق درآمد. ميرخاني مدرس خط كلاس عمومي خوشنويسي اداره هنرهاي زيبا بود و مجال كمتري براي كتابت آثار مي‏يافت. از آثار مهم كتابت استاد ميرخاني، دو مجلد قرآن كريم است كه قرآن اول با ترجمه فارسي و قرآن دوم، بدون ترجمه به چاپ رسيدند. سيدحسن ميرخاني موفق به دريافت نشان درجه يك هنر و نشان درجه سه خدمت شد و تقديرنامه‏اي از دانشگاه الزهرا به مناسبت نوشتن اولين قرآن اخذ كرد. از خدمات مهم وي در جهت گسترش هنر خوشنويسي، پايه‏گذاري انجمن خوشنويسان ايران مي‏باشد كه هم اكنون نيز اين انجمن در راستاي اين هنر فعاليت مي‏كند. اين استاد گرانمايه سرانجام در يازدهم خرداد 1361 ش در 77 سالگي درگذشت.
حزب جمهوري اسلامي يك هفته پس از پيروزي انقلاب از سوي حضرات آيات سيد محمد حسيني بهشتي، سيد علي خامنه‏اي، سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي، اكبر هاشمي رفسنجاني و دكتر محمد جواد باهنر با هدف ايجاد تشكيلاتي نيرومند و سامان دادن به نيروهاي فعال و ايجاد انسجام و انضباط، اعلام موجوديت كرد و به عضوگيري پرداخت. اين حزب، در طول حيات خود، ضمن شركت فعال تشكيلاتي در تمامي صحنه‏هاي سياسي و اجتماعي كشور، به لحاظ حضور رهبران حزب در سطوح بالاي تصميم‏گيري، نقش تعيين كننده‏اي در سمت‏گيري مسائل و موضع‏گيري‏هاي كشور ايفا نمود. فعاليت حزب جمهوري اسلامي تا سال 1363، همچون گذشته ادامه يافت ولي از آن سال به بعد، به تدريج دامنه و گستردگي آن كاهش يافت تا آن كه در يازدهم خرداد 1366، به دنبال پيشنهاد آيت‏اللَّه خامنه‏اي و هاشمي رفسنجاني به امام خميني، مبني بر توقف فعاليت‏هاي حزب و موافقت ايشان، حزب جمهوري اسلامي، فعاليت‏هاي خود را متوقف نمود. در نامه رهبران حزب در دلايل انحلال آن آمده بود: "احساس مي‏شود كه وجود حزب، ديگر آن منافع و فوائد آغاز كار را نداشته و به عكس ممكن است تخرّب در شرايط كنوني، بهانه‏اي براي ايجاد اختلاف و دو دستگي و موجب خدشه در وحدت و انسجام ملت گردد. شوراي مركزي حزب، با اكثريت قاطع به اين نتيجه رسيد كه مصلحت كنوني انقلاب در آن است كه حزب جمهوري اسلامي تعطيل و فعاليت‏هاي آن به كلي متوقف گردد".
استاد دكتر مهدي روشن ضمير در سال 1298 ش در تبريز به دنيا آمد و پس از طي دوران ابتدايي و متوسطه، براي ادامه تحصيل، در سال 1316 راهي تهران شد. وي از آن پس به تدريس و نيز ادامه تحصيل پرداخت و در سال 1336 دكتراي خود را از فرانسه اخذ كرد. استاد روشن ضمير از آن پس به مدت 27 سال در دانشگاه تبريز تدريس نمود و به تأليف و نگارش نيز پرداخت. مشكلات زبان فرانسه در 3 جلد، ديار خوبان، برگزيده‏هاي ادبي در 2 جلد و مجله‏هاي فرانسه و نيز ترجمه فردوسي و حماسه ملي و معتقدات و آداب ملي از جمله آثار وي مي‏باشند. استاد روشن ضمير سرانجام پس از عمري تلاش و خدمت در 80 سالگي در تهران درگذشت و در مقبرةُ الشعراي تبريز به خاك سپرده شد.
قاضي نوراللَّه بن سيد شرف الدين شوشتري، رجالي، فقيه، اصولي، محدث، شاعر و عالم بزرگ عهد صفوي، بود. در سال 956 ق در شوشتر به دنيا آمد. دروس آغازين را نزد پدر دانشمندش فرا گرفت و در سال 979 راهي مشهد مقدس شد. سيدنوراللَّه در مشهد به درس اساتيد بزرگ راه يافت و از بزرگان شهر اجازه‏ي روايت گرفت. او در سال 993 روانه‏ي هند شد و پس از سالياني،منصب قضاوت را عهده دار گشت. اين انديشمند مسلمان در هند مذهبِ خود را اظهار نمي‏داشت و تقيه مي‏كرد تا اين كه علماي دربار هند از نفوذ او هراسان شده و در صدد فتنه و برانگيختن شاه، عليه قاضي برآمدند. سرانجام با توطئه چيني، به كتاب مجالسُ المؤمنينِ وي دست يافته و او را به جرم شيعه بودن، مستحق اجراي حَد دانستند. قاضي نوراللَّه شوشتري، سرانجام در سال 1019 ق در حالي كه حدود 65 سال عمر داشت در زير شلاق حسودان به شهادت رسيد. تصنيفات اين بزرگ مرد عرصه‏ي سياست و نگارش را تا 140 كتاب ذكر كرده‏اند كه: اِحقاقُ الحَقّ، مَجالِسُ المؤمنين، تَفسير القرآن، تحفَةُ العقول و ده‏ها اثر ديگر از اوست. مزار قاضي شوشتري در آگره‏ي هندوستان، زيارتگاه مسلمانان بسياري در دلِ شبه قاره‏ي هند است.
شيخ مرتضي انصاري شوشتري دزفولي، يكي از نامورترين و پرآوازه‏ترين مراجع عالي‏قدر تقليد در سده‏هاي اخير و يكي از محقق‏ترين چهره‏هاي علمي و فقهي قرون متأخّر به شمار مي‏رود. شيخ مرتضي انصاري در روز عيد غدير 1214 ق در دزفول و از سلاله‏ي جابربن عبداللَّه انصاري به دنيا آمد. وي در 18 سالگي راهي كربلا شد و به تحصيل علوم ديني پرداخت. سپس به نجف اشرف رفت واز محضر درس شيخ موسي كاشف الغطاء استفاده برد. ايشان همچنين دركاشان به حلقه‏ي درس ملااحمد نراقي راه يافت و زانوي ادب زد. شيخ انصاري در 35 سالگي بار ديگر عازم نجف گرديدو به تدريس و تاليف پرداخت. صدها شاگرد مجتهد از جمله ميرزاي شيرازي، شيخ جعفر شوشتري، ميرزاي رشتي، سيدحسين كوه كمره‏اي، آخوند خراساني و... در محضر او پرورش يافته و كتاب مكاسب و فرائد الاصول از جمله آثار مشهور اين استاد اعظم مي‏باشند. سرانجام اين مرد علم و فضيلت در 67 سالگي به لقاي معبود شتافت و در جوارمرقد مطهر امام علي(ع) آرميد.
در نيمه‏ي دوم دوران سلطنت ناصرالدين شاه قاجار، عده‏اي از خارجيان تقاضاي امتياز بهره‏برداري از معادن و ساير منابع كشور را نمودند. نخستين و مهم‏ترينِ آن‏ها، امتيازي بود كه به موجب آن، انحصار ساختمان راه آهن، استخراج معادن و تاسيس بانك ملي به "بارون جوليوس دو رويتر" سرمايه‏دار انگليسي اعطا شد. اين امتياز به قدري وسيع بود كه اجراي آن براي رويتر نيز مشكل مي‏نمود و دو طرف معاهده به زودي فهميدند كه اين كار بدون مطالعه‏ي دقيق انجام يافته است. بنابراين، اين امتياز بر اثر تاخير رويتر لغو شد. ولي در سال 1306 ق دولت ايران به پسر رويتر، امتياز تاسيس بانك را اعطا كرد و وي توانست از بعضي معادن بهره‏برداري كند. اين امتياز در نهايت به تاسيس بانك شاهنشاهي و بانك صنايع و معادن در ايران منتهي گشت.
آيت‏اللَّه حسين خادمي اصفهاني در حدود سال 1317ق در اصفهان به دنيا آمد. پس از فراگيري مقدمات و سطح، به نجف اشرف رفته و از محضر اساتيدي چون ميرزاي نائيني، سيدابوالحسن اصفهاني، خوانساري و شيخ محمد جواد بلاغي بهره‏مند شد. آيت اللَّه خادمي در 26 سالگي به مقام رفيع اجتهاد نائل گشت و سپس به اصفهان مراجعت نمود. ايشان در جريان كشف حجاب، با سخنراني‏هاي آتشين خود به مبارزه با رژيم رضاخان برخاست و در ملي شدن صنعت نفت نيز در كنار آيت‏اللَّه كاشاني و شهيد نواب‏صفوي فعاليت زيادي داشت. آيت‏اللَّه خادمي از آغاز نهضت امام خميني، در تشويق و ترغيب مردم در برپايي جنبش اسلاميِ ضد سلطنتي و بيان اهداف امام، در اصفهان نقش ارزشمندي ايفا نمود. اين عالم بزرگوار در 20 اسفند 1363 ش در 86 سالگي در اصفهان بدرود حيات گفت و در آن شهر مدفون گرديد.
پس از اعدام لويى شانزدهم در 21 ژانويه 1793م، درگيري‏هاي داخلي در فرانسه ايجاد شد و اختلافات شديدي ميان وارثان حكومت شكل گرفت. در نهايت پس از حمله سازمان يافته افراطيون، نمايندگان مخالفْ دستگير يا متواري شدند و از اول ژوئن 1793م، قدرت به طور مطلق در اختيار رهبر تندروها به نام ماكسيميليان روبْسْپيِر قرار گرفت. به دنبال آن يك كميته نجات ملي كه روبسپير در رأس آن قرار داشت زمام امور فرانسه را به دست گرفت. دوران حكومت كميته نجات ملي كه بيش از يكسال به طول انجاميد، يكي از خونبارترين مراحل انقلاب فرانسه است كه به دوران ترور يا وحشت معروف شده است. در دوره حكومت كميته نجات ملي در فرانسه، در حدود سي‏صد هزار نفر بازداشت و حداقل 17 هزار نفر اعدام شدند. مقررات محاكمه و مجازات در اين دوران تغيير يافت و دادگاه‏هاي انقلابي، ديگر الزامي به رعايت مقررات معمول قضايى نداشتند. حق استيناف و فرجام‏خواهي از ميان رفت و احكام دادگاه‏ها، قطعي و لازم الاجرا شد. دادگاه‏هاي پاريس در عرض يك ماه، 1300 حكم اعدام صادر كردند و دستگاه‏هاي گيوتين در چند نقطه شهر، هر روز به طور متوسط سر چهل نفر را از تن جدا مي‏كردند. در دوران حكومت ترور در فرانسه، شورش ايالت‏ها نيز با خشونت و بي‏رحمي بسيار سركوب گرديد و سر هزاران نفر زير گيوتين رفت. اما اين حكومت دوام زيادي نداشت و پس از يكسال و اندي به دنبال قيام عليه روبسپير و اعدام او در 27 ژوئيه، دوران حكومت ترور پايان يافت. در نهايت، مردم پاريس در شب بيست و هشتم ژوئيه 1794م پايان حكومت وحشت را جشن گرفتند و زندانيان در بندِ كميته نجات ملي فرانسه را آزاد ساختند.
در اول ژوئن 1923م زلزله پر تلفات توكيو در دو نوبت و به فاصله زماني كوتاهي از يك‏ديگر رخ داد و در جريان آن نيمي از شهر بزرگ توكيو پايتخت ژاپن ويران شد. اين زلزله، حريق بزرگي را به دنبال داشت و در جريان آن بيش از 150 هزار نفر از مردم توكيو جان خود را از دست دادند.
جان ديويى روان‏شناس، مربي و فيلسوف امريكايى در 20 اكتبر 1859م در وِرمونْتْ امريكا به دنيا آمد و تحصيلات اوليه را در روستاي محل تولدش فرا گرفت. او قبل از بيست سالگي در رشته فلسفه دانشگاه ورمونت فارغ التحصيل شد و پس از اخذ دكتراي فلسفه، در دانشگاه كلمبيا به تدريس پرداخت. ديويى مدتي در چين به سربرد و به مردم آن سرزمين، طريقه تعليم و تربيت جديد آموخت. زماني نيز در تركيه حضور داشت تا گزارشي از وضع تعليم و تربيت را جمع‏آوري كند. جان ديويى فيلسوفي بود كه پشتكار سستي‏ناپذير يك كشاورز را با شوق يك آزادي‏خواه بي‏مبالات در هم آميخته و در راه دگرگون كردن سياست و فرهنگ متاخّر امريكايى، به ويژه آموزش و پرورش نوين، تلاش مي‏نمود. از اين‏روست كه مردم، او را به عنوان بنيان‏گذار آموزش و پرورش مترقي مي‏شناسند. وي اعتقاد داشت كه فلسفه، مشتي انتزاعات نيست كه از ذهنيت محض سرچشمه گرفته باشد بلكه بنياني اجتماعي دارد، بنابراين نيرويى اجتماعي است. فلسفه ديويى به اصالت وسيله موسوم است. در اين فلسفه، وجوه و صورت‏هاي فعاليت‏هاي انساني، وسايلي هستند كه انسان براي حل مسائل نفساني و اجتماعي خود برانگيخته است. چون اين مسائل همواره در تغييرند، وسايلي كه در حل آن‏ها نيز به كار مي‏روند بايد تغيير كنند. ديويى آموزش از راه تجربه و عمل، به مقتضاي احتياجات، محصّل را جانشين روش تعبّدي و توسّل به حافظه مي‏دانست. نوشته‏هاي ديويى مصداق پيروزي معنا بر سبك است. عبارت‏هاي آن پيچيده و تكراري است و جمله‏هايش ناهموار و بيانش خشك و سخت است. ليكن زير اين ظاهر نااميد كننده، نه تنها دريايى از تفكرات بنيادي، بلكه گنجينه‏اي از اعتقادات تند نهفته است. به اعتقاد ديويى، وظيفه فلسفه در آينده اين است كه ذهن انسان‏ها را در مورد تضادها و منازعات زمان خود روشن سازد. هدف اين فلسفه آن است كه تا آن‏جا كه در حيطه امكان انساني است، به وسيله‏اي براي پرداختن به اين تضادها بدل شود. ديويى بر اين عقيده بود كه كمال، هدف غايى نيست بلكه فرايند مستمر كامل شدن، بالغ گرديدن و تهذيب يافتن، هدف زندگي است. از ديويي آثار متعددي برجاي مانده كه طرح يك نظريه انتقادي در اخلاق، مطالعاتي در نظريه منطقي، دموكراسي و تعليم و تربيت، تجربه و طبيعت و در جستجوي يقين از آن جمله است. جان ديويي سرانجام در اول ژوئن 1952م در 93 سالگي درگذشت. (ر.ك: 30 اكتبر)
آدُلْفْ آيْشْمَن كه صهيونيست‏ها از او به عنوان دشمن شماره دو يهوديان جهان ياد مي‏كنند، طراح كوره‏هاي آدم سوزي در دوره حكومت هيتلر بود. هنگامي كه لهستان به دست قواي آلمان هيتلري سقوط كرد، به دستور آيشمن، كوره‏هاي بزرگي ساخته شد و نازي‏ها، اجساد اسراي بازداشت شده در لهستان را در اين كوره‏ها مي‏انداختند و آن‏ها را در كم‏ترين زمان خاكستر مي‏كردند. آيشمن پس از شكست آلمان در جنگ جهاني دوم، موفق شد با لباس مبدل از كشور فرار كند چرا كه صهيونيست‏ها معتقد بودند وي عامل قتل تعداد زيادي از يهوديان بوده است. ولي آيشمن پس از 15 سال اختفا در 23 مه سال 1960م در آرژانتين شناسايى شد. صهيونيست‏ها پس از ربودن وي، او را بيهوش كردند و به وسيله صندوقي كه از مصونيت‏هاي سياسي برخوردار بود، وي را به طور مخفيانه به اسرائيل منتقل كردند. سرانجام آدولف آيشمَن پس از يك محاكمه طولاني، در اول ژوئن 1961م به دار آويخته شد و سپس جسدش را سوزاندند و خاكسترش را به دريا ريختند. مقامات صهيونيست مي‏گفتند كه او نيز بايد هم‏چون هزاران يهودي كه در اروپا به دستور آيشمن سوزانده مي‏شدند و از خاكسترشان اثري بر جاي نمي‏ماند، سوزانده و خاكسترش به باد داده شود. نقل است كه آيشمن قبل از اعدام خواسته بود كه يهودي شود و وقتي علت آن را پرسيدند گفت: مايلم يهودي بشوم تا وقتي كشته شدم، باز هم يك يهودي كشته شده باشد.
مجمع الجزاير ساموآ در غرب اقيانوس آرام و در شمالِ شرقي استراليا قرار دارد. اين مناطق در هزاره قبل از ميلاد مسيح(ع)، مسكوني بوده است. اما دوران حضور كشورهاي غربي و آغاز استعمار اين جزاير به اوائل قرن هجدهم باز مي‏گردد. در سال 1722م هلندي‏ها وارد اين منطقه شدند، اما در سال 1855م جزئي از متصرفات آلمان گرديد و نيمه شرقي آن در اواخر قرن نوزدهم به امريكا واگذار شد. اين وضعيت تا آغاز جنگ جهاني اول ادامه داشت. در اين زمان، زلاندنو، بخش غربي جزاير را از تصرف آلمان بيرون آورد و جامعه ملل نيز در سال 1920م حاكميت زلاندنو در اين بخش را به رسميت شناخت. از همين ايام، نهضت استقلال‏خواهي، در اين جزاير شكل گرفت. اما سال‏ها بعد از جنگ جهاني دوم و طي رفراندومي در اول ژانويه 1962، ساموآ به استقلال دست يافت و قانون اساسي آن بر پايه رعايت سنت‏هاي اجتماعي به تصويب رسيد. اول ژوئن روز قانون اساسي، به عنوان روز ملي ساموآ قلمداد مي‏گردد. عنوان كشور مستقل ساموآ از نام قبيله ساموآ كه در اين جزاير ساكنند، گرفته شده است و با 2/831 كيلومتر مربع مساحت، 180 هزار نفر جمعيت دارد كه پيش‏بيني شده تا سال 2025 به 271 هزار نفر بالغ شود. پايتخت اين كشور، بندر آپيا و شهر مهم آن آسائو نام دارد. 95% مردم تابع دين مسيح(علیه السلام) و اكثريت آنها پيرو مذهب پروتستان مي‏باشند. انگليسي و ساموآيي زبان‏هاي رسمي است و واحد پول اين كشور، تالا مي‏باشد. حكومت ساموآ، مشروطه سلطنتي بايك مجلس قانون‏گزاري است.
در يكي از روزهاي سال 1986م دو تن از دانش‏آموزان دبستاني اهل نيويورك طي نامه‏اي از كودكان سراسر جهان خواستند كه همگي، روزي را به صلح اختصاص دهند. به همين مناسبت از آن تاريخ به بعد، اولين روزِ ماه ژوئن به نام روز جهاني كودك نام‏گذاري شد و همه ساله مراسم ويژه‏اي بدين مناسبت در سراسر جهان برگزار شود. كودكان در روز جهاني كودك مي‏خواهند اين تضاد را يادآور شوند در حالي كه سالانه هزينه‏هاي غيرقابل تصوري، صرف توليد انواع سلاح‏هاي هسته‏اي و غيرهسته‏اي مي‏شود، كودكان بسياري از گرسنگي، عدم امكانات بهداشتي، سوء تغذيه و جنگ و درگيري مي‏ميرند. در جهان امروز، هر هفته بيش از دويست و پنجاه هزار كودك به كام مرگ مي‏روند و همين تعداد هم به صورت فلج، ناقص يا با عقب‏ماندگي‏هاي فيزيكي وذهني به حيات ادامه مي‏دهند. صندوق كودكان ملل متحد، يونيسف اعلام داشته كه تنها با اختصاص پنج دلار براي هر كودك مي‏توان جان نود درصد از كودكاني را كه سالانه مي‏ميرند نجات داد و براي بهبود چشم‏گير زندگي كودكان جهان سوم كافي است كه فقط مبلغ بودجه شش هفته تسليحاتي جهان هزينه شود. (لازم به ذكر است كه روز جهاني كودك، در اصل، برابر با اول ژوئن مصادف با يازدهم خرداد مي‏باشد كه به دليل تقارن اين روز با ايام ارتحال حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) بنيان‏گذار جمهوري اسلامي ايران، در ايران، روز شانزدهم مهرماه به اين عنوان نام‏گذاري شده است.)
مورگان فریمن (زادهٔ ۱ ژوئن ۱۹۳۷) بازیگر و کارگردان آمریکایی صاحب جایزه اسکار است که در شهر ممفیس ایالت تنسی (در آمریکا) به دنیا آمده است.