چکیده

ادبیات که از مظاهر فرهنگ بشری در طول تاریخ است، همواره با مناسبات و تحولات اجتماعی رابطه ای تنگاتنگ داشته است و پیوسته این دو بر یکدیگر تأثیر داشته اند و حاصل آن ظهور مؤلفه هایی چون مقاومت و ظلم ستیزی و ایستادگی در برابر انواع استبدادها و خودکامگی ها در جوامع انسانی است که از یک سو تحت تأثیر ادیبان و شاعران آزاده و استبدادستیز حیات گرفته و موجب جوشش و خیزش های مردمی گردیده است و از دیگر سوی این تحول اجتماعی در ساختار و محتوای آثار ادبی تأثیر به سزایی داشته است. این نوع ادبیات فارغ از مرزهای تاریخی و جغرافیایی، مؤلفه های مشترکی نیز دارد که در این مقاله بدان خواهیم پرداخت.
 
از آنجایی که بررسی روند تاریخی و تحولات ساختاری و محتوایی این نوع ادبیات مدنظر نویسندگان این نوشتار نیست، در ابتدا تاریخچه ادبیات مقاومت به طور اجمال و در ادامه نمونه هایی از ادبیات مقاومت حوزه ادبیات فارسی و عرب ارائه و مورد بررسی قرار خواهد گرفت. و به عنوان بارزترین و شاخص ترین خاستگاه شعر مقاومت معاصر آثاری از شاعران و ادیبان ایران، فلسطین، مصر و تونس تقدیم می گردد.
 

مقدمه

در یک نگاه کلی و با تعریفی عام از ادبیات مقاومت شاید بتوان رویه این نوع ادبیات را در آغاز ادبیات و خلق نخستین آثار ادبی و شعر نخستین شاعران جستجو کرد. چرا که مفاهیم ظلم ستیزی و فریاد دادخواهی اگرچه به صورت بارقه های کم نور و کوچک اما پیوسته در طول تاریخ حیات بشری وجود داشته است و با پیدایش فرهنگ و مظاهر آن از جمله هنر و ادبیات بعید نیست که این مفهوم در قالب آن آثار متجلی شده باشد. بعضی شعر مقاومت در ایران را به آثار شاعران متقدم به ویژه نمودهایی از آن را به اثر ارزشمند فردوسی شاهنامه نسبت می دهند که بیانی تمثیلی در نفوذ بیگانگان تورانی به مرزهای معنوی یاران می تازد و آنها را مورد نقد قرار می دهد.
 
به فاصله چهار قرن از زمان فردوسی یعنی در عصر ترکان سلجوقی و متعاقب آن استیلای مغول بر سرزمین های کشورمان ایران و در کنار آن بی کفایتی حکام داخلی یعنی حدود قرن هفتم و هشتم هجری قمری شاعرانی همچون حافظ و سعدی با بیانی رمز گونه به نقد حکام داخلی و تعدی مغول می پردازند و گاه نیز شاعرانی همچون سیف فرغانی به دلیل نقد فاحش و آتشین مورد شکنجه و آزار قرار می گیرند. به موازات این جنبش در میان عرب زبانان نیز شاعرانی همچون «شمس الدین محمود کوفی، صفی الدین حلى و سراج الدین وراق» و غیره نیز مخاطبان عرب زبان را با شعر خود در برابر حمله مغولان بر می انگیزانند.
 
به عنوان نمونه بخشی از شعر سیف فرغانی که در آن شاعران عصر خود را از مدح سفلگان مغول برحذر می دارد می آوریم:
 
از ثنای امرا، نیک نگه دار زبان
گرچه رنگین سخنی، نقش نکن دیواری
ظالمی را که همه ساله بود کارش فسق
به زمع نام منه، عادل و نیکوکاری
هر که را زین امرا مدح کنی، ظلم بود
خاصه امروز که از عدل نماند آثاری
 
شمس الدین محمود کوفی در مرثیه بغداد چنین می گوید:
خانه ها را چه شده است که بیگانگان در آن جای گرفته اند
نه آنها از آن ما هستند و نه همسایگانش همسایگان ما
به جانتان سوگند، پس از شما کسی در آنها جای نگرفت،
جز بلا و نابودی و آتش.
 
و صفی الدین حلی در تشویق امیر نورالدین به نبرد با مغولان می گوید:
تو بر دشمنان چون خورشید شوریدی، که پوست آنان از سوزش گرمای تو بسوخت
بر آنان یورش بردی که آنان قوم عاداند و چنان ضربه ای از تو خوردند که قوم هود از ثمود.


1- عوامل مؤثر در تحول شعر معاصر

تحول در ادبیات و شعر در ایران به جرقه های آغاز مشروطیت باز می گردد. در این دوره است که ادبیات فارسی به ویژه شعر از قصرهای با شکوه قصیده های مدحی بیرون زده، خلوت عارفانه - فلسفی سبک عراقی پشت سر نهاده از هزار توی آیینه کار سبک هندی گذر کرده و با عبور برزخ دوره بازگشت قدم به هوای تازه شعر اجتماعی می گذارد. شعری که ممدوح آن مردم به آزادی و خرد است. این تحول همگام با ایران در کشورهای عربی نیز به واسطه تحولات اجتماعی به گونه ای دیگر صورت می گیرد.
 
این دوره که گام به دوره معاصر می گذارد خود دو مرحله را پشت سر می گذارد. دوره نخستین، علی رغم انعکاس نیازمندی های اجتماعی و اندیشه های تازه در شعر شاعران هنوز سنت های نظام فنی شعر قدیم حفظ می شود. این دوره از آغاز مروطیت تا شهریور ۱۳۲۰ را در بر می گیرد. شاعران ادبیات معاصر عرب که ماهیر آنها عبارتند از: احمد شوقی (مصری)، بارودی (مصری) و جمیل صدقى الزهاوی (عراقی)، از جهاتی قابل سنجش با شاعران دوره مشروطیت ما و دوره بعد از آن مانند ادیب الممالک، بهار، پروین اعتصامی و رشید یاسمی.
 
اما عوامل مؤثر در تحول ادبیات معاصر ایران و رئایی از سلطه عثمانی در کشورهای عربی تا حدود زیای به هم شبیه اند و این دوران که به نوعی آغاز ادبیات مقاومت معاصر است تحت نفوذ عوامل زیر متحول می شود:
 
الف) جنبش مشروطیت
ب) رهایی از سلطه عثمانی در کشورهای عربی
 
این دو جنبش اجتماعی همان گونه که حاصل ادبی مشابهی دارند از نظر ریشه های مشترک و واحد نیز قابل مقایسه اند.
 
نمونه این ریشه های واحد تأثیر سید جمال الدین اسدآبادی در پایان دادن به سلطنت یکی از مستبدترین شاه های قاجار و زمینه سازی ایجاد مشروطیت در ایران و تأثیر مشترکش بر شیخ محمد عبده و ایجاد مقدمات جنبش استقلال و آزادی خواهی در ملل عرب.
 
تأسیس مدارس جدید
تأسیس مدارس جدیدی مثل دارلفنون در ایران و مشابه آن در لبنان و مصر و سوریه باعث افزایش آگاهی قشر تحصیل کرده و گرایش این گروه به سلطه زدایی و استبدادستیزی شد.
 
انتشار روزنامه ها و مجلات
تأسیس و انتشار مجلات الهلال و المقتطف و الهرام در کشورهای عربی و روزنامه هایی مثل ادب توسط ادیب الممالک فراهانی و مجله دانشکده توسط ملک الشعرا بهار باعث پیدایش شاعرانی شد که از راه و رسم ستای گری و مدیحه سرایی به تنگ آمده اند و برای شعر قلمروی به سود انسانیت و مردم خواستارند. شاعرانی مثل: احمد شوقی، الشاعر القروی (رشید سلیم الخوری)، ایلیا ابو ماضی و در دوره بعد جبران خلیل جبران در ممالک عربی و ادیب پیشاوری، بهار، عارف و کمی بعد فرخی یزدی و پروین اعتصامی در ایران.
 
 مضامین شعر دوره نخست
مضامین شعری در این دوره فارغ از تفاوت های فرهنگی و تاریخی در هر دو زبان فارسی و عربی تقریبا مشابه است. در این دوره جستجو برای آزادی - آزادی زن - تلاش ها برای رسیدن به کاروان تمدن مضامین شعر هر دو زبان را تشکیل می دهند.
 
مضامین شعر دوره دوم
در این دوره که تقریبا با سال های نخستین جنگ جهانی دوم هم زمان است، تجربه شکستن قالب ها و هنجارهای شعر سنتی آغاز می شوددر این دوره همان گونه که کوشش های نیما یوشیج را برای تحول در ساختار و محتوای شعر فارسی داریم، جبران خلیل جبران و ایلیا ابوماضی نیز تلاش هایی برای شکستن قوالب و اوزان شعر عرب می کنند.
 
از دیگر ویژگی های این دوره رهایی شاعران از بند سنت های ادبی و حتی دغدغه های درون مرزی است. شاعر فارسی گو و عرب این دوران درد همه انسان های مقارن خوی را دارد و جهان را از بلندای اندیشه آزاد خود می نگرد.


2- مؤلفه های مشترک ادبیات مقاومت

با بررسی ریشه های مشترک ادبیات معاصر در ایران و کشورهای عربی می توان چند مؤلفه را به عنوان نقاط مشترک در مضمون، محتوا و حتی ساختار واژگانی این دوره زبان شعری مورد تحلیل قرار داد. این اشتراکات با آغاز دوره پهلوی در ایران و سلطه کشورهای استعمارگر پرتغال، ایتالیا، انگلیس و آمریکا در ممالک عربی مستحکم تر شد.
 
آزادی
آزادی از بندهای اسارت حکام مستبد و خودکامه محور مشترک ادبیات مقاومت معاصر جهان اعم از آمریکای لاتین، ویتنام، ایرلند و بوسنی و افغانستان و عراق و... است. شاعران مقاومت آزادی را حق همه انسان ها می دانند و پیوسته مردم کشور خود را به تلاش و مبارزه برای به دست آوردن آزادی تشویق می کنند.
 
هر گاه ملتی عزم زندگی کند
سرنوشت ناگزیر است خواسته او را اجابت کند
و بر شب است که به صبح بیانجامد
و بر زنجیرها و قیدهاست که در هم شکسته شوند... (1)
 
استقلال
همان گونه که گفته شد دوره دوم تحول شعر معاصر مقارن بود با استیلای کشورهای استعمارگر انگلیس و ایتالیا بر سرزمین های عربی و حضور ناخوانده آمریکا، انگلیس، پرتغال از غرب و روسیه از شرق در ایران. بدین سبب یکی از دغدغه های شاعران این دوره رهایی کشورشان از حضور استعمارگرانه بیگانگان بود.
 
نمونه:
ایرانیان ایرانیان
یاری کنیم یاری کنیم
زخمی شده جسم وطن
خیزید غم خواری کنیم
سیتی بود صیاد او
والاستریت جلاد او
سوزد دل فریاد او
دفع چنین خواری کنیم (2).
 
مهندس تیگرت انگلیسی، ساختمانی را به نام خودش در شهر نابلس ساخت که در آن زمان مرکز ادارات دولتی و پلیس بود. دو قسمت از این ساختمان، توسط اشغالگران صهیونیست ویران شد.
 
تیگرت ...ای مهندس امپراتورها
ای کسی که قلعه و دژ می سازی
برای کشوری که خورشید هیچ گاه در آن غروب نمی کند
تو برای من زندان بر پا کرده ای
در سرزمین کنعان
تو پایگاهی برای نظامیان ساخته ای
تا شاید تو را از کینه ملت ها حفظ کنند
در این پایگاه ها گردن کلفت ترین های
افسران ارتش تو آموزش می بینند
افسرانی که هر رویا و خوابی را در چشم ها می کشند
حتى بارقه اندیشه ای که در اذهان زده می شود
تیگرت! این تو بودی که از سرزمین های دور
از دورترین نقطه در غرب دنیا
از آنجایی که معدن مصیبت و بدبختی است
گروهی را آوردی و به دنبال آن گروه های دیگر یکی پس از دیگری به سرزمین ما سرازیر شدند
و این گروه ها به بلا و مصیبتی بزرگ برای ما بدل گشتند
تیگرت! آن هنگام که تو نقطه ارتباط میان این گروه ها گشتی
نقطه ارتباط میان رویاهایشان... نقطه غفلت تاریخ
در آنجا بود که آنها بر سر ما و تو بلایی عظیم در آوردند
چیزهای عجیبی را از آنها شاهد بودیم
آنها جان پل را تبدیل به عمو سام کردند
و این گونه بود که شما جناب آقای جان پل، مورد بی توجهی قرار گرفتی
هر چند که سرور و سالار بودی
آری! این گونه بود که تو تبدیل به یک سطل زباله شدی
که فساد و پستی را صادر می کند
برای مصیبت ها و رذیلت ها فلسفه بافی می کند
و کودک دست پرورده تو
کودکی که از هیچ، برای او دهانی برای خوردن و کشوری برای زندگی کردن ساختی
و میهن کودکان را تقدیم او کردی
جای بازی بچه ها را تقدیم او کردی
تا به پاسبانی از کانال سوئز بپردازد
و از تنگه های جبال (طارق) مراقبت کند
و این گونه بود که کودک دست پرورد تو
کودک سنگدل تو
بلند پروازی می کند
و در اندیشه رقابت با امپراتورها است
و در پی بقا و جاودانگی است
این گونه بود که آقای تیگرت! آن کودک ضربه کاری به تو زد
با تخریب ساختمان عظیمی که ساخته بودی
آن کودک سنگدل دژها، قلعه ها و هتل ها را ویران کرد
و آن نمادی که در سرزمین ما کاشته بودی، ویران کرد
و جای آن را معبد ساخت
او در صدد جاودانه ساختن تلمود و تورات است
ای تیگرت! ای اسطوره ویرانگی و تحقیر
تو آن معلم پست بودی
که امروز به یک عنصر تحت تعقیب بدل گشته است
تو به آنها راه مجازات کردن را یاد دادی
ولی امروز تو اولین نفری هستی که مجازات می شود
آیا همچون ما به دنبال خیمه و چادر خواهی گشت
آیا در حلبی آیادها زندگی خواهی کرد
آیا دست به دامن آنروا خواهی شد
برای یک کیسه آرد
یک لباس کهنه
لباسی که در مقابل گرما و سرمای طاقت فرسا از تو محافظت نمی کند (3)
 
نمونه دیگر
رها آفریده شدی چون نسیم
و آزاد همچون نور بامداد در آسمان
هرجا که میروی به سان پرنده چهچه می زنی
و - در مجیز - خواست خدا آواز سر می دهی
سرخوشانه در میان گل های بامدادی می گردی
و هر جا که میروی از نور بهره می جویی
آنگونه که می خواهی میان دشت ها گام بر می داری
و از میان گلزار گل می چینی
خدا تو را چنین آفرید، ای فرزند هستی
این زندگی تو را به این گونه به دامان هستی انداخت
پس چرا ننگ بندها را می پذیری
و در برابر کسانی که تو را به بند کشیده اند پیشانی بر زمین می سایی
خاموش می کنی صدای نیرومند زندگی را
اگر در درونت به آواز برخیزد
و پلک های درخشانت را در برابر بامداد می بندی
و از یاد می بری که نور بامدادی بس گواراست
و به زندگی در غارها قانع می شوی
پس آواز و سربلندی ات کجاست
آیا از سرود زیبای آسمان می هراسی
آیا از نور فضا در صبح می ترسی
بپاخیز و در راه زندگی قدم بگذارن
زیرا زندگی به انتظار خفته گان نمی ماند
و از آن چه در پس پشت کوه ها نهفته است بیم مدار
که در پس آنها چیزی جز بامدادی جوان نهفته نیست
در آن جا بهار دل انگیز هستی در انتظار تو
با گل حاشیه ردایش را آذین می کند
در آن جا بوی گل های بامدادی
و رقص نور در میان آبها در انتظار تواند
و کبوتران زیبای دشت
آواز می خوانند
این پیش به سوی نور! که نور زیبا و گواراست
پیش به سوی نور! که نور سایه خداست

 
وطن دوستی
وطن دغدغه مشترکی است که می تواند خیل عظیمی از انسان ها را فارغ از نژاد و زبان و موقعیت اجتماعی و فرهنگی پیرامون یک محور جمع کند. از این رو شاعران ضد استبداد دوره معاصر چه در ایران و چه در کشورهای عرب زبان در قالب های مختلف به این مقوله پرداخته اند:
 
هر روز به یک منظر خونین به در آیی
هر دم متجلی تو به یک جلوه جانسوز
از سوز غمت مرغ دلم هر شب و هر روز
با نغمه نو تازه کند نوحه سرایی
ای طلعت افسردهایی صورت مجروح
آماج سیوف ستم، آه ای وطن زار
هر سو نگرم خیمه زده لشگر اندوه
محصور عدو مانده تو چون نقطه پرگار (4).

***

صبح به خیر، زندانیان
صبح به خیر
این پیغام را قناری ها به دوستان می رسانند
آن را با شور و عشق بالای سیاه چال ها می گردانند
بر پنجره های بسته، فرود می آیند
و برای زندانیان آواز می خوانند
دسته های گل زنبق یا شاخه های زیتون را برای آنها می برند
از سرزمین بی همتا
شیرین
از سرزمین فلسطین (5)

***

وطنم
وطنم! شکوه و زیبایی و درخشش و تابناکی در تپه های توست
زندگی و رهایی و شادمانی و امید در عشق به توست
ای کاش، تو را روزی سالم، آسوده، شاد و با شکوه ببینم
ای کاش، تو را روزی در اوج آسمان ببینم
وطنم! جوانان با پشتکاری راسخ در راه آزادیت فداکاری می کنند
جام مرگ را سر می کشیم، اما به سان بردگان سر تسلیم در برای دشمن فرو نمی آوریم
نمی خواهیم
تا ابد در بند ذلت و زندگی مشقت بار بمانیم
نمی خواهیم...
بلکه عزت گذشته خود را باز می گردانیم
وطنم!
وطنم! سمبل ما شمشیر و قلم است، نه گفتار و جدال
عزت، پیمان و وفاداریمان به وطن در ما حماسه می آفریند
سربلندیمان
هدفی است که به آن افتخار می کنیم و پرچمی است که در اهتزاز است
شادمانی تو در سرافرازی است
بر دشمنانت پیروز شو وطنم! (6)
 
در واقع آغاز زمزمه های مقاومت اعتراض به وضع موجود است. تبیین وضع موجود و روشنگری از اتفاقات جاری کشور موجب آگاهی مردم و آغاز جرقه های انقلاب و مقاومت است. اگر معمولا در طول تاریخ شعرا انسان های معترض و گله مندی بوده اند و پیوسته از بخت و اقبال و آسمان و زمین ناله سر داده اند اما این اعتراض به وضعیت مستبدانه حاکمان جائر از گونه ای دیگر است و به اندیشه های آزاد برای ایستادگی در مقابل آن سمت و سو می دهد.
 
احمد امین (نویسنده مصری) در این باره می گوید:
این چه نگرانی است که دامن گیر همه مردم است
این چه قربانی است که در جنگ ها فدا می شوند
این چه آشوبی است که سراسر جهان را فرا گرفته است
آیا دلیل این همه رنج جز بت هایی که مردم می پرستند و جز رهبران سیاسی و حاکمان و... نیست.
 

٣- نماد، رمز و اسطوره در شعر مقاومت معاصر ایران

نخستین دستاورد استبداد و استعمار اختناق است. به همین سبب شاعران ممالک استبداد زده برای بیان اندیشه ها و احساس خود به بیانی رمز گونه و اسطوره ای پناه می آورند. بهره گیری از اسطوره های باستانی جدا از رمز آلوده و پیچیده کردن مضامین شعری به سبب قرابتی که مردم یک سرزمین با اسطوره ها و افسانه های باستانی خود دارند فضایی از جو حماسی و ملی را در مخاطبان ایجاد می کند.
 
در شعر مقاومت فارسی استفاده از اسطوره های باستانی مثل رستم، سهراب، سیمرغ، آرش، کاوه و شخصیت های بزرگ دینی مثل حضرت یوسف (علیه السلام)، حضرت موسی(علیه السلام) و حضرت عیسی (علیه السلام) و... به چشم می خورد.
 
برای بسیاری از شاعران مقاومت ایران و کشورهای شیعی مذهب نهضت عاشورای حسینی (علیه السلام) به عنوان یک جنبش دینی مورد الهام بوده است.
 
به کربلای تو آمدم امار
حسین!
نه بدان گذرگاه که امتی اندک
با تو ماندند و
ماندگار شدند
با تو آمدم بدان مهک
که معبر ملتی است
و نه به دین تو
که به آیین تو
از سر صداقت
به شهادت.
 
سیاوش کسرایی (نزار قبانی، شاعر سوری، ۱۹۲۳م) در جشنواره شعر موصل عراق در یادبود ابوتمام می گوید:
ای ابوتمام
آتش در حال خوردن ما است و ما همواره
در حال ستیز با یکدیگریم
ستیز ما درباره قواعد صرف و ممنوع من الصرف است
در حالی که لشگر غاصب خود ممنوع من الصرف است
و ما همواره پاهای خود را جمع می کنیم
و در مساجد می نشینیم تا امام علی (علیه السلام)
یا عمر بیایند.
هرگز نخواهند آمد و هیچ کس جز با شمشیر خود پیروز نمی گردد.
 
جبران خلیل جبران، لبنانی الاصل (۱۸۸۳م) به ضعف انسان ها و تقلید آنها می تازد و می گوید:
شما هم آغوش شهوت هستید و رو به جهنم دارید
ما وحدت را در آغوش می کشیم و در پرتو آن
معلقات سبع و رمان های هملت و کمدی های دانته تجسم می یابد
شما سقراط را به سم کشتید و گالیله و علی (علیه السلام) را نیز به قتل رساندید و آنها هم اکنون دلاوران پیروزند.
 

4- نمادها و اسطوره ها در شعر مقاومت عرب

استفاده از نام پهلوانان و جوانمردان اسطوره ای یا تاریخی ایرانی، عرب و گاه یونانی که روحیه تسلیم ناپذیری و مبارزه جویی دارند از ویژگی های بارز شعر مقاومت عرب است.
 
سندباد - ادنیس - حلاج - ایوب - صلاح الدین ایوبی - زرقاء یمامه - امرى القیس - عنتره از نمادهای رایج شعر مقاومت عربی است. همچنین از امام حسین (علیه السلام) و قیام عاشورا به عنوان نماد مقاومت در شعر معاصر عرب استفاده می شود.
 
شهادت، استقامت و امید به پیروزی از مضامین دیگر شعر مقاومت در دهه های اخیر در ایران و کشورهای عربی است، فصل مشترکی که با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی و همزمانی آن با ادامه اشغال فلسطین توسط رژیم صهیونیستی به اوج خود رسید.
 
اگر چه در کنار این مضامین، اندوه و سوگواری بر شهیدان و جان باختگان و ویرانی ها و شکست ها موضوع ادبیات مقاومت بوده است. اما این مضامین نه از سر سرخوردگی که از یک خشم انقلابی سرچشمه می گیرد و جوشیدن خون هم وطنان را باعث می شود.


5- ادبیات مقاومت بعد از انقلاب

 با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی گونه ای از شعر مقاومت در ایران ظهور کرد که بعدها به سبب ویژگی های خاص آن شعر دفاع مقدس نام گرفت. در این نوع شعر که بخش عمده ای از اعراب پس از انقلاب به آن گرویدند، ارزش های اعتقادی، ایثار، شهادت و عشق به کربلا با نگرشی عرفانی متجلی شد. و مقدس شعر مقاومت دفاع مقدس را در لباسی متقدس شکل بخشید. اگرچه قالب غالب شعر این دوره غزل، مثنوی و رباعی بود اما آرام آرام با گرایش شاعران دفاع مقدس به عرصه های نوتر شعر مثل غزل نو و نیمایی این مضامین به شعر آزاد و پس از آن سپید راه یافت.
 
از شاعران این دوره می توان به حمید سبزه واری - علی معلم - على موسوی گرمارودی و حسن حسینی - قیصر امین پور - عبدالجبار کاکایی - حسین اسرافیلی و دیگران اشاره کرد.
 
ای وطنم!
خانه ام!
کاش
آجری بودم در دیوار مهربانت
کاش
ذره خاکی بودم در باغت
کاش
لبخندی بودم بر لبان ساکنانت
و یا اشکی مهربان در چشمان صاحبت
زبان به سوگواری بگشای
که دل، تنگی می کند
و روزها در جنین به سوگ نشسته اند
که این جا
نماز خاموش است
و اذان ساکت است
و اذان می شنود
که پژواک
صلح را پاره پاره می کند
و ادیان را تحریم می کند
در خانه خدا
رجوف عساف
بر قلب سوخته من از آسمان فرود آمدی
ای ملتی که وقت جاری شدن از سر رگ های من
با غیرت و مردانگی به خونم می آمیزید ...
شهرها و تمدن های بزرگ نابود می شوند ولی تو به پیش میروی به سوی جاودانگی
مصر ای سرنوشت من ای مهر سرنوشت بر پیشانی ام
ستاره ها در تاریکی در زیر مژگانم سو سو می زنند. (7).
 
از هزار سال قبل
صدای گریه بلند است بر شهید کربلا
و پیوسته خون امام حسین (علیه السلام) رنگ آب فرات را سرخ و نخل ها را خونین نموده است (8).
 

نتیجه گیری

ادبیات مقاومت در ایران و کشورهای عربی از جهات مختلف دارای مشترکاتی است و این وجوه اشتراک و همسانی مضامین و نمادها را در پی دارد. یکی از علل این نزدیکی خاستگاه مشترک شعر مقاومت در این دو زبان است. که این خاستگاه مشترک در گام به گام تاریخ نه تنها فاصله نمی گیرد بلکه به سبب مشترکات دینی و مذهبی و دغدغه های فکری و آمال مشترک روز به روز نزدیک تر می شود. مفاهیمی چون آزادی، وطن، استقلال، ظلم ستیزی، شهادت و ایثار و نمادهایی همچون عاشورا، حسین (علیه السلام) شعر مقاومت ایران و عرب را به هم پیوند می زند و همین پیوند با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی نهضت بزرگ اسلامی - عربی را در منطقه باعث می شود.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- ابوالقاسم شابی - تونس (۱۹۰۹ - ۱۹۳۶).
2- ابوالقاسم لاهوتی
3- فیاض فیاض - شاعر مقاومت فلسطین
4- جعفر خامنه ای، ت ۱۲۹۹ش
5- هارون هاشم رشید
6- ابراهیم طوقان اعتراض و گلایه از وضع موجود.
7- معروف عبدالمجید، شاعر مقاومت مصر
8- بیاتی، شاعر عراقی
 
منابع:
1- اسکندری، احمد و امین بک، احمد (بی تا)، المنتخب من الأدب العربی، قاهره: چاپخانه امیریه قاهره.
۲- جشنواره یادبود شاعر بزرگ عرب (۱۸۷۱)، ابوتمام در موصل عراق، از شبکه اینترنتی العرب.
۳- شفیعی کدکنی، محمدرضا (۱۳۸۰)، شعر معاصر عرب، بی جا: سخن.
4- شنطی (۱۹۹۰)، الادب العربی، بیروت: الحدیث.
5- علیمرادی، مریم (بی تا)، شعر ایران و مصر در قرن نوزدهم، سایت ادبیات مقاومت
6- لنگرودی، شمس (۱۳۷۰)، تاریخ تحلیلی شعر نو (جلد اول تا چهارم)، بی جا: نشر مرکز.
۷- محسنی نیا، ناصر (۱۳۸۸)، «مبانی ادبیات مقاومت معاصر ایران و عرب»، نشریه ادبیات پایداری، کرمان: دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، سال اول، شماره اول، پاییز.
8- محمدی، محمد (بی تا)، درس اللغة و الادب، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
9- ناظمیان، رضا ( ۱۶۳۷ / ۱۶۸۸ )، متون نظم و نثر 1و ۲، تهران: دانشگاه پیام نور.
 
منبع: مقاومت اسلامی در گستره سیاست جهانی، به اهتمام مهدی ذو الفقاری، نویسندگان: دکتر بهادر صادقی و محمد حسن ارداقیان، انتشار بنیاد فرهنگی صبح قریب با همکاری اسوه، 1391ش، صص 96-77