مقدمه

پروردگار بزرگ خطاب به پیامبر والا(صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: (کفار را) واگذارشان تا بخورند و بهره ور شوند و آرزو به خود مشغولشان دارد...(1) اما این بهره وری و کاموری را همانندی با حیوان می داند و می گوید: ... کافران از دنیا بهره مند می شوند و چون چار پایان می خورند...(2)
 
بنابراین اگر چه التذاد برای انسان مطلوبیت دارد و لذت های بیشتر و بالاتر همواره مطلوب تر است. اما این نشانه چیرگی ویژگی های حیوانی بر انسانیت انسان است، چون عقل کمرنگ و درک اندک می شود و انسان از کجراهه های زندگی به گمراهی مطلق می رسد: آیا آن کس که هوای نفس را (در پیروی از آن) به خدایی گرفته بود دیدی ... گمان کرده ای که بیشترینشان می شنوند و می فهمند؟ اینان چون چار پایانی بیش نیستند، بلکه از چارپایان هم گمراه ترند.(3)
 
درد آور آنکه بر گمراهی و تباهی پیرایه هایی وهم گونه، بسته می شود و انسان را از فهم تباهی باز می دارد آن چنان که انسان امروز بدان گرفتار آمده است و در اثر تبلیغات، انسان های محروم حتى محرومیت خویش را گم کرده اند.
 
در دوره ای که فروش کالاهای بادوام مصرفی در برزیل در اوج رونق خود بود سرمایه گذاران فراملیتی ابتدا نگران این بودند که نمایش کالاهای لوکس که دائما به بازار عرضه میشد بر توده خانوارهای در حال تزایدی که حتی قادر به خرید وسایل اولیه زیست هم نبودند تأثیر منفی داشته باشد ولی بررسی های اخیر خاطر آنها را آسوده کرده است. به نظر می رسد که تبلیغات حتی ساکنان حلبی آبادها را هم فریفته، تا باور کنند
که آنها نیز از این رونق سهمی دارند.(4)
 
قرآن نیز آنجا که می فرماید: ... اعمال اسراف کاران در نظرشان آراسته شده است.(5) اشاره به این دارد و هشداری است تا انسان شاید پرده ها را کنار زند و به درک واقعیت دست یابد.
 
از این رو، مفهوم و حدود اسراف باید بررسی و تبیین گردد که در این مقاله بدان می پردازیم. برای تبیین واژه اسراف ابتدا به مفهوم لغوى آن و سپس به درک فرهنگ عمومی و عرف عام از آن می پردازیم و پس از آن نتایج به دست آمده را با موارد کاربرد آن در قرآن و حدیث مقایسه می کنیم.
 

اسراف و تبذیر در لغت

اسراف: اسراف در لغت به معنی تجاوز از حد است. این واژه عموما درباره رفتار انسان به کار می رود و برای غیر انسان به ندرت به کار رفته است اما در رفتارهای انسان عمومیت دارد و شامل تجاوز از هر حدی می شود، یعنی هر گونه زیاده روی در رفتارهای اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اعتقادی و اقتصادی، اعم از فردی و اجتماعی را در بر می گیرد.
 
تبذیر: به معنی پخش کردن و متفرق ساختن است که در کتاب های لغت دو ویژگی برای آن شمرده شده است.
 
١- پخش کردن و منتشر ساختن می تواند هم خوب و هم بد باشد همانند علم و آگاهی که نشر آن هم می تواند پرده های جهل و نادانی را کنار زند و هم می تواند چراغ در دست دزد شود؛ چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا. تقسیم اموال همچنین است، می تواند خوب یا نابجا و بد باشد. اما تبذیر مفهوم منفی دارد. از این رو، به عالم پر حرف و بیهوده گو حتی به افشاگر اسرار هم مبذر گفته می شود(6) و در مورد اموال نیز مقصود هدر دادن آن است.
 
۲- دومین ویژگی تبذیر، کاری است که انجام و عاقبت آن روشن نباشد و در زبان عرب دانه گیاه را بذر و دانه افشانی را تبذیر گویند چون کشاورز نمی داند همه دانه ها می رویند یا نه؟ و ممکن است پرنده ای آن را بردارد و یا کرمی آن را فاسد سازد(7) . بنابراین، تبذیر به معنی پخش کردنی است که موجب نابودی شود و یا حداقل نتیجه و عاقبت آن معلوم نباشد.


 

ویژگی های مفهومی اسراف و تبذیر

١- اگر چه تبذیر همانند اسراف شامل امور غیر مالی می شود، اما شامل مسائل اعتقادی نمی شود و بلکه بیشتر در امور مالی به کار می رود.
 
۲- در تبذیر نوعی نا آگاهی از عاقبت کار و ابهام نسبت به آینده وجود دارد اما اسراف کار از آثار و نتایج کار خود آگاه است.
 
٣- بنا بر آنچه گذشت می توان اسراف را به زیاده روی و تبذیر را به بیهودگی و هدر دادن معنی کرد.
 

اسراف و تبذیر در فرهنگ عمومی

واژه اسراف در گفت و گوهای روزانه فراوان به کار برده می شود و در مصداق های آن هم اشتباه های زیادی رخ می دهد. مثلا برگزاری مجالس و محافل باشکوه با سفره های رنگارنگ و غذاهای متنوع، یا خانه های بزرگ و مجلل و ماشین های گران قیمت نشانه بزرگواری و کرامت و شأن و لیاقت صاحبان آن به شمار می آید. اما در برابر آن، هدر رفتن چند قطره آب، یک قطعه نان، چند لقمه غذا، اسراف شمرده می شود در حالی که در محافل و خانه های آن چنانی چندین برابر اینها هدر می رود. از این رو، به نظر می رسد تأمل در مصادیق اسراف و ویژگی های آن ضروری است.
 

معیارهای اسراف و تبذیر

اگر کلیه مصارف و هزینه ها اعم از تولیدی و غیر آن را به هزینه های صحیح و غلط تقسیم کنیم، هزینه های غلط حداقل سه مورد را شامل می شود:
 
١- هزینه هایی که موجب نابودی اموال شود مانند هدر دادن آب، غذا، دور ریختن لوازم قابل استفاده در منزل و غیر آن)؛
 
۲- هزینه هایی که بیش از مقدار نیاز انجام می شود مانند تهیه خانه های بزرگ برای خانواده دو یا سه نفره یا تهیه لباس های فاخر و گران قیمت در حالی که فرد از تدارک مخارج روزمره خود ناتوان است و یا برگزاری مجالس پرخرج و باشکوه از سوی خانواده هایی متوسط ...
 
قابل توجه است که
اولا: این دو ویژگی شرط کافی هزینه های نابجا و غلط نیست بلکه شرط لازم و چنانچه اشاره شد حداقل آن شرایط است.
 
ثانیا : ملاک تعیین کننده نیازهای هر فرد درآمد او نیست (اگر چه درآمد نیز اثرگذار است) بلکه بسیاری عوامل اجتماعی، فرهنگی و ... نیز مؤثر است..
 
ثالثا : ویژگی های یاد شده اگر چه از نظر مفهومی روشن و واضح است اما مصادیق آنها همواره کاملا روشن نیست.)
 

توضیح

ویژگی اول یعنی تضییع و نابودی اموال، دارای مورد و مصداق های روشن تری نسبت به ویژگی های دیگر است و همچنین نمونه های ویژگی دوم یعنی هزینه های بیش از مقدار نیاز، بسیار گسترده است و مصادیق متنوعی را شامل می شود که توضیح آن خواهد آمد.
 
تبیین کامل این موضوع در گرو بیان مبانی و ملاک تعیین حد نیاز و شکل گرفتن شأن و منزلت افراد در جامعه است و اینکه آیا تشخیص خود شخص از مقدار نیاز متناسب با مقام و منزلت خود کافی است و می تواند بر مبنای آن، هزینه هایش را تنظیم و برای آنها برنامه ریزی کند و یا اگر مقام و مسئولیت اجتماعی دارد از اموال عمومی بر همان مبنا هزینه کند که این موضوع بحثی مهم و پردامنه است و مجالی دیگر می طلبد.
 
اما به اختصار و اجمال باید گفت، مبنا و ملاک در این مورد و نظایر آن، تشخیص عمومی جامعه است که از آن به «عرف عام» نام می برند. چون مزایا و امکاناتی که نهادها و سازمان های اجتماعی در اختیار افراد قرار می دهند بر همین مبنا است و با مراجعه به عرف عام روشن می شود که اگرچه در معیار تعیین شأن افراد ممکن است اختلاف باشد اما دامنه اختلاف محدود است. بنابراین، تشخیص مصداق ها و ویژگی های یاد شده با تقریب و تخمینی نزدیک به واقع ممکن است.
 
چنان که هدر دادن منابع و امکانات نه تنها تحسین نمی شود بلکه مذمت هم می شود، استفاده بیش از حد و نیاز نیز این چنین است و اگر فرد از اموال شخصی خود این چنین بهره ببرد باز هم مذمت می شود؛ به علاوه چون آن امکانات می توانست مورد استفاده بهینه جامعه قرار گیرد بر از دست رفتن آن امکانات و صرف هزینه برای مصرف آن هم خرده می گیرند چون عادت مصرفی دارای آثار جانبی است و ممکن است فرهنگ مصرف را تغییر دهد.
 
مخصوصا نسبت به هزینه هایی که بیش از شأن و مقام اجتماعی افراد انجام می شود نیز چنین حساسیتی وجود دارد و بلکه این حساسیت بیشتر است چون آثار جانبی و فرهنگ ساز بودن آن، به خصوص اگر از جانب شخصیت های شناخته شده جامعه باشد، بیشتر است. و علاوه بر آن، اگر از اموال عمومی استفاده شود چون مردم احساس می کنند که نسبت به آن اموال نیز حق دارند، حساسیت دو چندان خواهد بود.
 
واکنش فرهنگ عمومی دو موضوع را روشن می سازد:
١- حدود اسراف برای همه با اندکی اختلاف قابل تشخیص است زیرا مفهوم کاملا مبهم، هیچ گاه انگیزش ها و موضع گیری های اجتماعی را خودبه خود برنمی انگیزد.
 
۲- اسراف یک مفهوم ارزشی است که بار منفی دارد و نزد همه ناپسند شمرده می شود، زیرا انسان نمی تواند رفتار غیرارزشی خود را توجیه کند. مثلا انسان نمی تواند اسراف را با عنوان های سخاوت، بزرگواری، حفظ شأن و آبرو پسندیده جلوه دهد بلکه رفتار خود را با همان عنوان اسراف، پسندیده می شمرد و از آن دفاع می کند.


 

اسراف و تبذیر در آموزه های دینی

قبل از پرداختن به کاربرد این واژگان در تعالیم دینی تذکر دو نکته لازم است:
 
١- واژه اسراف در تعالیم اسلام مخصوصا قرآن در مسائل اعتقادی و فرهنگی کاربرد فراوانی دارد که محور بحث ما نیست و فقط به کاربردهای اقتصادی این واژه می پردازیم.
 
۲- حکم اسراف و تبذیر اجمالا بر همه روشن است؛ چنانچه قرآن در آیه های متعددی آن را نهی کرده است؛ و روایات فراوانی نیز بر آن دلالت دارد؛ و در آیات و روایات اسراف کاران و مبذرین با شیطان مقایسه شده اند.(8) حرمت اسراف نزد فقها نیز مسلم است و هیچ کس بر غیر حرمت آن فتوا نداده است(9)؛ چنانچه اتفاق نظر متدینین بر حرمت آن گواه دیگری بر مطلب است. پس حکم اسراف و تبذیر روشن است.
 
بررسی خود را بر محور موضوع شناسی اسراف از دیدگاه پیام های آسمانی پیگیری می کنیم:
در بسیاری از تعالیم الهی فقط اسراف منع شده است مانند آیه قرآن بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید (10)که از عبارت های قبل معلوم می شود؛ خوردن و آشامیدن به عنوان نماد بهره وری انسان از طبیعت و امکانات آن به کار رفته و بنابراین مقصود این است که در استفاده و بهره بردن از امکانات اسراف نکنید. به هر حال، این گونه آیات و روایات هر اسرافی را منع می کند اما در پاره ای از روایات بعضی از بهره برداری ها به طور مشخص اسراف شمرده شده است و یا ملاک هایی برای اسراف بیان شده است که به طور کلی در سه گروه قابل دسته بندی هستند.
 
گروه اول: در این روایات دور ریختن باقی مانده آب آشامیده شده (آب ته ظرف یا لیوان) یا دور انداختن هسته خرما(11)، یا روشن کردن چراغ در روز(12) را اسراف می شمرد و یا در روایتی دیگر، این کارها و همانند آن کمترین حد اسراف معرفی می شوند(13)؛ بالاتر از این، در بعضی روایات هدر دادن هر چیزی که می تواند مفید و قابل استفاده باشد اسراف شمرده شده است.(14)
 
بنابراین در این گروه از تعالیم رهبران آسمانی هر کاری که سبب هدر رفتن و نابودی اموال یا امکانات گردد اسراف شمرده می شود.
 
گروه دوم: در این روایات به نیازهای انسان توجه شده است. از امام صادق(علیه السلام) در مورد تنگ نظری و بخل سؤال می شود امام می فرماید: این که نان و نمک بخوری در حالی که توانایی در غیر آن داشته باشی.
 
 سؤال می شود: حد میانه روی چیست؟ می فرماید: نان و گوشت و لبنیات و روغن که در هر مرتبه یکی از اینها باشد.(15) بنابراین روایت، بهترین حالت برای تغذیه تنوع در غذای گیاهی و حیوانی است البته به شرط این که در هر مرتبه یکی از اینها باشد. حال آیا مصرف بیش از یکی از اینها اسراف است؟ روایت فقط حد میانه روی را تعیین کرده است و نمی گوید بیش از آن اسراف است. حد اسراف را از بخش دیگر همین روایت می توان استفاده کرد که می فرماید: هر آینه اسراف فقط آنجایی است که مال را تباه سازد و به سلامت ضرر رساند...(16) که علاوه بر تباه شدن اموال که در گروه اول ذکر شد به ملاک دیگری اشاره شده است که همانا زیان رسانیدن به سلامتی انسان است. به عبارت دیگر، در این گروه از روایات به نیاز افراد توجه شده است و مصرف آنچه بیش از نیاز باشد اسراف شمرده می شود.
 
گروه سوم: مجموعه ای از روایات است که دامنه نیازها را گسترش می دهد و به عبارتی واقعیت دیگری را نیز در نظر می گیرد و آن موقعیت اجتماعی افراد است که بر حسب شغل، تحصیلات، مراجعات افراد دیگر به آنها و به طور کلی با تغییر موقعیت اجتماعی اشخاص، نیازهای آنان نیز تغییر می یابد مثلا ممکن است تهیه کتابخانه برای یک دانشجو، استاد و دانشمند از نیازهای ضروری باشد چنانچه آزمایشگاه برای یک داروساز یا استاد شیمی و یا دفتر تجارتی در خارج از کشور و مانند آن برای یک صادر کننده از نیازهای اولیه به شمار می رود. به هر حال، این روایات به موقعیت اجتماعی، شغل و شأن و منزلت افراد توجه دارد و لذا ممکن است هزینه ای را برای جمعی اسراف بداند اما برای شخصی اسراف نشمرد.
 
چنانچه امام صادق(علیه السلام) فرموده اند: و چه بسیار فقرایی که از ثروتمندان اسراف کارترند. سماعه می پرسد: چگونه فقیر اسراف کارتر از ثروتمند می شود؟ پس فرمود: ثروتمند آنچه دارد مصرف و خرج می کند اما فقیر خرج می کند آنچه ندارد.(17)
 
مانند آنکه یک دانشجو، کتابخانه ای بزرگ در سطح استادان دانشگاه تهیه کند و یا بازاری متوسط دفتر نمایندگی در خارج از کشور دایر کند. ممکن است این مثال ها غیرواقعی و بیرون از دامنه تصمیم گیری افراد باشد اما با تغییر مثال نمونه های فراوانی از اسراف فقرا می یابیم که به عنوان حفظ شأن انجام می دهند و رایج ترین آنها مخارج مراسم ازدواج و مانند آن است و چه بسیار زوج های جوان که روزهای شیرین شروع زندگی را با وام های سنگین مراسم ازدواج تلخ می کنند و یا برگزاری بسیاری از مجالس و محافل مجلل که فشار هزینه های آن تا مدت های طولانی بر دوش افراد خانواده و حتی بر هزینه های فردی آنها سنگینی می کند، که همه از نمونه های بارز اسراف است و به طور کلی چنانچه امیرالمؤمنین(علیه السلام) به فرموده اند: مصرف بیش از مقدار متعارف برای رفع نیاز انسان اسراف است.(18)
 
بنابراین مقصود از اسراف در این روایات همان معنایی است که عموم افراد جامعه درک می کنند و در فرهنگ عمومی وجود دارد و اگر مقصود مفهوم و معنایی جز آن بود باید تذکر داده می شد که چیزی نیافتیم. بنابراین، مفهوم اسراف در روایات مربوط به فقرا هزینه هایی را شامل می شود که یکی از دو محور زیر بر آن منطبق باشد:
 
١- سبب تباهی و هدر دادن اموال باشد.
2- زیاده روی از اندازه متعارف باشد.
 
یادآوری این نکته درباره شأن ضروری است که از دیدگاه تعالیم آسمانی اسلام، دارایی و ثروت تعیین کننده شخصیت، شأن و منزلت افراد نیست بلکه عواملی چون شغل، تحصیلات، مراجعات عمومی و مانند آن تعیین کننده آن است که در اینجا مجال پرداختن به آن نیست. آنچه از نظر روایات مسلم است دارایی و ثروت، شأن و منزلت افراد و به تبع آن سطح مجاز مصرف آنان را تعیین نمی کند که در دو روایت این موضوع به وضوح شرح داده شده است: از أبان بن تغلب از یاران دانشمند و فقیه امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
 
آیا خیال می کنی که چون خدا به کسی مال دهد ... به او اجازه می دهد که اسبی را به ده هزار درهم برای سوار شدن خود بخرد در صورتی که اسبی به بهای بیست درهم برای او کافی باشد ...(19)
 
و در روایتی دیگر ابا بصیر به امام صادق(علیه السلام) می گوید: دوستی دارم که خانه ای دارد به ارزش چهار هزار درهم و کنیزی دارد و غلامی دارد که با شتر آبیاری می کند و روزانه دو تا چهار درهم درآمد خالص اوست و خانواده همسر و فرزند) هم دارد؛ آیا وی می تواند زکات بگیرد؟
 
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «آری.» ابابصیر می گوید: «با این همه دارایی ؟!» پس امام صادق(علیه السلام) فرمودند: آیا می گویی دستور دهم خانه اش را که سبب حفظ عزت و احترام وی است و زادگاهش است بفروشد؟ و یا کنیزی را که از او مراقبت می کند و آبروی او و خانواده اش را حفظ می کند بفروشد؟ و یا دستور دهم غلام و شتری که در آمد و روزی او را فراهم می کند بفروشد؟! بلکه می تواند زکات بگیرد و برای او حلال است و نه خانه و نه غلام و نه شتر را نفروشد.(20)


 

نکته ها

١. اسراف و تبذیر نسبی است.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: چه بسیار فقیری که از ثروتمندان اسراف کارتر است (21) این حدیث به خوبی نسبی بودن اسراف بین دو نفر را نشان میدهد چون هزینه ای که برای شخصی اسراف شمرده می شود ممکن است برای شخصی دیگر اسراف نباشد. شهید آیت الله سید محمدباقر صدر (قدس سره الشریف) نیز به این موضوع تصریح می کنند. (22)
 
این نسبیت از زاویه های دیگر نیز قابل بررسی است. در روایت شرایط افراد با هم مقایسه شده است اما می توان شرایط اجتماعی را نیز بررسی کرد مثلا جامعه در دو شرایط ویژه مانند زمان قحطی و فراوانی، تورم و ارزانی، جنگ و صلح، و ... این شرایط بر هزینه ها و اولویت های جامعه مؤثر است و ممکن است مصرف کالایی در زمانی هدر دادن امکانات شمرده شود و یا بیش از نیاز فرد دانسته شود و اسراف به شمار رود در حالی که در زمان دیگر چنین نباشد.
 
با افزایش امکانات تولید در جامعه، سطح اسراف نیز تغییر می کند چنانچه پیشرفت فناوری و صنعت بهترین گواه است و کالاهایی که در گذشته ای نه چندان دور، کمیاب و تجملی شمرده می شدند امروزه از وسایل ضروری زندگی به شمار می آیند.(23)
 
علاوه بر تحقق نسبت در طول زمان برای یک جامعه، در جامعه همزمان می توانند حد اسراف های متفاوتی داشته باشند که مقایسه سطح زندگی در جوامع پیشرفته و صنعتی با جوامع در حال توسعه و یا عقب مانده این موضوع را به خوبی روشن می کند.
 
۲. آیا اسراف مقوله ای کمی و تبذیر کیفی است؟
از نظر آیت الله شهید سید محمد باقر صدر اسراف مقوله ای کمی و تبذیر مقوله ای کیفی است(24)، که بعضی اقتصاددانان مسلمان نیز آن را تأیید کرده اند(25)؛ اگر چه به نظر می رسد که مقصود از تفکیک، مباینت کامل مفهوم دو واژه است، اما با بررسی روایات در می یابیم که مفهوم اسراف عام بوده و شامل مصداق های کیفی هم می شود چنانچه در روایات متعددی پوشیدن لباس نو و پاکیزه به جای لباس کار اسراف شمرده شده است(26) و در روایت دیگری از امام صادق(علیه السلام) آمده است: و تبذیر نوعی اسراف است.(27) بنابر این اسراف شامل موارد تبذیر می شود.
 
در کنار این روایات، کاربردهای تبذیر نیز در خور توجه است، در نهج البلاغه از امیرالمؤمنین حضرت علی (علیه السلام) آمده است: (کن سمحا و لاتکن مبذرا). دست و دلباز باش و بیهوده خرج مکن.(28)
 
 برابر هم نهادن دست و دلبازی و بیهوده خرجی قابل تأمل است. چون عادت به دست و دلبازی از دقت در بخشش می کاهد و بسیارند کسانی که از اظهار نیاز افراد متأثر گشته و او را یاری می دهند در حالی که فراوان هستند نیازمندان واقعی که نیازمندتر بوده و اظهار هم نمی کنند. بنابراین، گاهی هم دست و دلباز بودن سبب می شود که بذل و بخشش ها بیهوده شود و امیر المؤمنین علیه السلام بدان هشدار می دهد. واژه تبذیر در قرآن فقط در سوره اسراء و برای تبذیر در مورد اموال به کار رفته است(29). پس کاربرد تبذیر اشتباه در تقسیم اموال و یا اشتباه و خطا در مصرف اموال است چنانچه از على علیه السلام آمده است: هیچ جهالتی همچون بیهوده خرجی (تبذیر) نیست(30). یعنی جهالت و نادانی در تبذیر بیش از هر چیز دیگر است.
 
گر چه واژه تبذیر مفهوم کیفی دارد و در برابر آن گاه اسراف در مفهوم کمی به کار رفته است چنانچه امام زین العابدین(علیه السلام) در صحیفه سجادیه از خداوند چنین می طلبد:(خداوندا) مرا از اسراف و زیاده روی دور گردان.(31) که زیاده روی معنی و مفهوم کمی دارد.
 
اما چنانچه گذشت واژه اسراف در روایات در مفاهیم کیفی و کمی هر دو به کار رفته است. البته ممکن است مقصود آیت الله شهید صدر از تفکیک بین مفهو های اسراف و تبذیر به کمی و کیفی، کاربردهای اجتماعی این واژه ها باشد که آن هم جای بررسی دارد.


 
٣. اسراف و کارهای خیر
بسیار شنیده می شود کار خیر اسراف ندارد و در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)آمده است: در کار خیر اسراف نیست.(32)
 
و چنین معنی می کنند که چون عمل خیر و نیکو است پس زیاده روی در آن اسراف نخواهد بود و این را شامل عبادت و غیر آن می دانند و مثلا هنگام وضو گرفتن در مصرف آب زیاده روی می کنند. علاوه بر این، در میان مردم مشهور است که بعضی از کارهای مباح مانند روشنایی اسراف ندارد و حدیثی را بدون مدرک نقل می کنند: (لا اسراف فی السراج) در روشنایی و چراغ اسراف نیست.
 
و یا می گویند در انفاق و کمک مالی اسراف راه ندارد و به آیه قرآن که انصار و پذیرایی آنان از مهاجرین را می ستاید استدلال می کنند که قرآن می فرماید: کسانی که ... (در انفاق) از خویشتن می گذرند اگر چه خود به آن سزاوارند ... همانا آنان رستگارانند.(33) یعنی با این که انصار به آن اموال نیازمند هستند از خویشتن گذشت کرده به مهاجرین انفاق می کنند و قرآن عمل آنان را ستوده است و این همان اسراف در انفاق است.
 
چنانچه بخواهیم کارهایی را که اسراف در آن جایز تصور شده است بررسی کنیم تا دریابیم که کدام صحیح و کدام اشتباه است و ویژگی هر کدام چیست بحثی تخصصی و طولانی خواهد بود که بیرون از حوصله این نوشتار است. اما نسبت به مثال های مذکور به اختصار می توان گفت جایگاه بحث آنجاست که به اموال و حقوق دیگران تجاوز نشود چون بدون تردید تجاوز به حقوق دیگران جایز نیست. بنابراین، امروزه که همه مردم حق استفاده از آب و برق دارند و اسراف و زیاده روی ممکن است عده ای را محروم کند، اسراف مسلم جایز نیست و بلکه ممکن است موجب ضمان گردد.
 
علاوه بر این هنگام فراوانی آب هم، اسراف در مصرف آن نکوهش شده است اگر چه به اندازه نیم خورده آن.(34) در وضو هم که عبادت است، از اسراف باید پرهیز شود چنانچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)روزی بر یکی از یاران خود می گذشتند در حالی که وضو می گرفت، فرمودند: «اسراف نکن، این چه اسرافی است؟» او گفت: «آیا در وضو هم اسراف هست؟!» حضرت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «بله حتی اگر کنار رودخانه باشی.»(35)
 
بنابراین با توجه به این روایت حتی از اسراف آب رودخانه هم باید پرهیز کرد و شاید پیامبر به این دلیل وضو در کنار رودخانه را هم مشمول اسراف دانسته اند، که زیاده روی در آب وضو نباید عادت شود و لذا رعایت آن کنار رودخانه هم لازم است. چنانچه در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) از اسراف در آب وضو، دشمنی با خداوند شمرده شده است: همانا خداوند ملکی دارد که اسراف (در آب) وضو را می نویسد همان طور که (نام) دشمنانش را می نویسد..(36)
 
و این که می گویند در کار خیر اسراف نیست و به حدیثی از پیامبر استدلال می کنند؛ ابتدا باید دانست هر کاری که اسراف باشد دیگر کار خیر نخواهد بود بنابراین آن روایت که فرمود: در کار خیر اسراف نیست.(37)
 
به این معنی است که هر عملی تا آنجا خیر و نیک است که به اسراف نرسد و در حقیقت روایت یکی از ملاک های کار خیر را اسراف نبودن در آن می شمرد همان طور که این روایات قسمت دیگری نیز دارد و کامل آن چنین است: (لا خیر فی السرف و لاسرف فی الخیر) نه خیری در اسراف است و نه اسرافی در کار خیر.(38) و در آن تضاد و تقابل بین کار خیر و اسراف آشکار و روشن است.
 
اما اسراف در انفاق هم ناپسند است و آیه شریفه ایثار هم شامل اسراف در انفاق نمی شود. چون می دانیم تأمین نیازهای اولیه زندگی واجب است و کوتاهی در آن جایز نیست و از طرف دیگر مصرف بیش از اندازه و اسراف منع شده است. بنابر این مقدار مجاز مصرف برای هر مسلمان حداقل و حداکثری دارد و مسلمان هر نقطه بین این دو را می تواند انتخاب کند درباره سطح مجاز مصرف در فصل آینده بیشتر سخن خواهیم گفت. حال اگر مسلمانی برای توانایی بر انفاق به دیگران نقطه حداقل و یا نزدیک به حداقل را انتخاب کنند از آنچه خود بدان سزاوار بوده است گذشت و ایثار کرده و این انفاق اسراف هم شمرده نمی شود چون حداقل نیازهای خود را برآورده است و آیه ایثار این اتفاق را می ستاید، چنانچه پس از بیان ایثار انصار، دلیل ستایش را چنین بیان می کند: ( ... وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ) و آنان که از بخل خویشتن دوری گزینند (در امان باشند) پس همانا آنان بارات و رستگارانند.(39)
 
توضیح آنکه: تمایلات نفسانی آنان را از انفاق باز می داشته و به بخل می کشانده است چون آنچه را انفاق می کردند، مصرف آن هم جایز بوده و موجب رفاه آنان می شده است. اما آنان بی اعتنا به خواهش های نفسانی، از بخل دوری گزیدند و آنچه را خود سزاوار آن بودند و می توانستند مصرف کنند انفاق و ایثار کردند.
 
علاوه بر این، حد انفاق در آیه های دیگر نیز معین شده است [کسانی که چون انفاق کنند نه اسراف کنند و نه خسئت ورزند و میان این دو حالتی میانه و معتدل باشد].(40)
 
پی‌نوشت‌ها:
1- سوره حجر، آیه ۳
2- سوره محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، آیه ۱۲
3- سوره فرقان، آیات ۴۴-۴۳
4- جنبه هایی از توسعه و توسعه نیافتگی، صص 185-186
5- سوره یونس، آیه ۱۲
6- المنجد فی اللغه، ص 30
7- معجم مفردات الفاظ القرآن، ص70
8- سوره اسراء، آیه ۲۷ و الحیاة (ترجمه فارسی)، ج ۴، ص308
9- عوائد الأیام
10- سوره اعراف، آیه ۳۱
11- الحیاة (ترجمه فارسی)، ج ۴، ص310
12- عوائد الأیام
13- الحیاة (ترجمه فارسی)، ج ۴، ص310
14- همان
15- الکافی، ج ۴، ص ۵۳۰
16- همان
17- همان، ج ۳، ص ۵۶۲
18- الحیاة (ترجمه فارسی)، ج ۴، ص ۳۰۹
19- عوائد الأیام، ص322
20- الکافی، ج ۳، ص ۵۶۲
21- همان
22- خطوط تفصیله عن الاقتصاد المجتمع الاسلامی، ص ۷۴.
23- همان
24- همان، صص ۷۴-۷۳
25- اسلام و نظام اقتصادی
26- الحیاة (ترجمه فارسی)، ج ۴، صص ۳۱۲- ۳۱۰
27- همان، ص ۳۱۱
28- الحیاة ، کلمات قصار، شماره ۳۳
29- سوره اسراء، آیات ۲۶ و ۲۷
30- الحیاة (ترجمه فارسی)، ج ۴، ص ۳۲۳
31- صحیفه سجادیه
32- الحیاة (ترجمه فارسی)، ج ۴، ص309
33- سوره حشر، آیه ۹
34- الحیاة (ترجمه فارسی)، ج ۴، ص ۳۱۰
35- عوائد الأیام، ص ۶۱۹
36- الکافی، ج ۳، ص ۲۲
37- الحیاة (ترجمه فارسی)، ج ۴، ص ۳۰۹
38- همان
39- سوره حشر، آیه ۹
40- سوره فرقان، آیه ۶۷
 
منبع: مروری بر تجمل و اسراف، محمد علی شاه آبادی، کانون اندیشه جوان، تهران، 1385ش، صص 46-27