در نهانخانه عشرت صنمي خوش دارم

شاعر : حافظ

کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم در نهانخانه عشرت صنمي خوش دارم
وين همه منصب از آن حور پريوش دارم عاشق و رندم و ميخواره به آواز بلند
من به آه سحرت زلف مشوش دارم گر تو زين دست مرا بي سر و سامان داري
من رخ زرد به خونابه منقش دارم گر چنين چهره گشايد خط زنگاري دوست
نقل شعر شکرين و مي بي‌غش دارم گر به کاشانه رندان قدمي خواهي زد
جنگ‌ها با دل مجروح بلاکش دارم ناوک غمزه بيار و رسن زلف که من
بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم حافظا چون غم و شادي جهان در گذر است