راهيست راه عشق که هيچش کناره نيست

شاعر : حافظ

آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نيست راهيست راه عشق که هيچش کناره نيست
در کار خير حاجت هيچ استخاره نيست هر گه که دل به عشق دهي خوش دمي بود
کان شحنه در ولايت ما هيچ کاره نيست ما را ز منع عقل مترسان و مي بيار
جانا گناه طالع و جرم ستاره نيست از چشم خود بپرس که ما را که مي‌کشد
هر ديده جاي جلوه آن ماه پاره نيست او را به چشم پاک توان ديد چون هلال
چون راه گنج بر همه کس آشکاره نيست فرصت شمر طريقه رندي که اين نشان
حيران آن دلم که کم از سنگ خاره نيست نگرفت در تو گريه حافظ به هيچ رو