عيب رندان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت

شاعر : حافظ

که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت عيب رندان مکن اي زاهد پاکيزه سرشت
هر کسي آن درود عاقبت کار که کشت من اگر نيکم و گر بد تو برو خود را باش
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت همه کس طالب يارند چه هشيار و چه مست
مدعي گر نکند فهم سخن گو سر و خشت سر تسليم من و خشت در ميکده‌ها
تو پس پرده چه داني که که خوب است و که زشت نااميدم مکن از سابقه لطف ازل
پدرم نيز بهشت ابد از دست بهشت نه من از پرده تقوا به درافتادم و بس
يک سر از کوي خرابات برندت به بهشت حافظا روز اجل گر به کف آري جامي