آن ترک پري چهره که دوش از بر ما رفت

شاعر : حافظ

آيا چه خطا ديد که از راه خطا رفت آن ترک پري چهره که دوش از بر ما رفت
کس واقف ما نيست که از ديده چه‌ها رفت تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بين
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
سيلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم
در درد بمرديم چو از دست دوا رفت از پاي فتاديم چو آمد غم هجران
عمريست که عمرم همه در کار دعا رفت دل گفت وصالش به دعا باز توان يافت
در سعي چه کوشيم چو از مروه صفا رفت احرام چه بنديم چو آن قبله نه اين جاست
هيهات که رنج تو ز قانون شفا رفت دي گفت طبيب از سر حسرت چو مرا ديد
زان پيش که گويند که از دار فنا رفت اي دوست به پرسيدن حافظ قدمي نه