مير من خوش مي‌روي کاندر سر و پا ميرمت

شاعر : حافظ

خوش خرامان شو که پيش قد رعنا ميرمت مير من خوش مي‌روي کاندر سر و پا ميرمت
خوش تقاضا مي‌کني پيش تقاضا ميرمت گفته بودي کي بميري پيش من تعجيل چيست
گو که بخرامد که پيش سروبالا ميرمت عاشق و مخمور و مهجورم بت ساقي کجاست
گو نگاهي کن که پيش چشم شهلا ميرمت آن که عمري شد که تا بيمارم از سوداي او
گاه پيش درد و گه پيش مداوا ميرمت گفته لعل لبم هم درد بخشد هم دوا
دارم اندر سر خيال آن که در پا ميرمت خوش خرامان مي‌روي چشم بد از روي تو دور
اي همه جاي تو خوش پيش همه جا ميرمت گر چه جاي حافظ اندر خلوت وصل تو نيست