مخمور جام عشقم ساقي بده شرابي

شاعر : حافظ

پر کن قدح که بي مي مجلس ندارد آبي مخمور جام عشقم ساقي بده شرابي
مطرب بزن نوايي ساقي بده شرابي وصف رخ چو ماهش در پرده راست نايد
زين در دگر نراند ما را به هيچ بابي شد حلقه قامت من تا بعد از اين رقيبت
در عشوه وصالت ما و خيال و خوابي در انتظار رويت ما و اميدواري
بيمار آن دو لعلم آخر کم از جوابي مخمور آن دو چشمم آيا کجاست جامي
کي تشنه سير گردد از لمعه سرابي حافظ چه مي‌نهي دل تو در خيال خوبان