ديدم به خواب دوش که ماهي برآمدي

شاعر : حافظ

کز عکس روي او شب هجران سر آمدي ديدم به خواب دوش که ماهي برآمدي
اي کاج هر چه زودتر از در درآمدي تعبير رفت يار سفرکرده مي‌رسد
کز در مدام با قدح و ساغر آمدي ذکرش به خير ساقي فرخنده فال من
تا ياد صحبتش سوي ما رهبر آمدي خوش بودي ار به خواب بديدي ديار خويش
آب خضر نصيبه اسکندر آمدي فيض ازل به زور و زر ار آمدي به دست
هر دم پيام يار و خط دلبر آمدي آن عهد ياد باد که از بام و در مرا
مظلومي ار شبي به در داور آمدي کي يافتي رقيب تو چندين مجال ظلم
دريادلي بجوي دليري سرآمدي خامان ره نرفته چه دانند ذوق عشق
اي کاشکي که پاش به سنگي برآمدي آن کو تو را به سنگ دلي کرد رهنمون
مقبول طبع شاه هنرپرور آمدي گر ديگري به شيوه حافظ زدي رقم