احمد الله علي معدله السلطان

شاعر : حافظ

احمد شيخ اويس حسن ايلخاني احمد الله علي معدله السلطان
آن که مي‌زيبد اگر جان جهانش خواني خان بن خان و شهنشاه شهنشاه نژاد
مرحبا اي به چنين لطف خدا ارزاني ديده ناديده به اقبال تو ايمان آورد
دولت احمدي و معجزه سبحاني ماه اگر بي تو برآيد به دو نيمش بزنند
چشم بد دور که هم جاني و هم جاناني جلوه بخت تو دل مي‌برد از شاه و گدا
بخشش و کوشش خاقاني و چنگزخاني برشکن کاکل ترکانه که در طالع توست
بعد منزل نبود در سفر روحاني گر چه دوريم به ياد تو قدح مي‌گيريم
حبذا دجله بغداد و مي ريحاني از گل پارسيم غنچه عيشي نشکفت
کي خلاصش بود از محنت سرگرداني سر عاشق که نه خاک در معشوق بود
که کند حافظ از او ديده دل نوراني اي نسيم سحري خاک در يار بيار