اي که در کشتن ما هيچ مدارا نکني

شاعر : حافظ

سود و سرمايه بسوزي و محابا نکني اي که در کشتن ما هيچ مدارا نکني
قصد اين قوم خطا باشد هان تا نکني دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
شرط انصاف نباشد که مداوا نکني رنج ما را که توان برد به يک گوشه چشم
به تفرج گذري بر لب دريا نکني ديده ما چو به اميد تو درياست چرا
قول صاحب غرضان است تو آن‌ها نکني نقل هر جور که از خلق کريمت کردند
از خدا جز مي و معشوق تمنا نکني بر تو گر جلوه کند شاهد ما اي زاهد
که دعايي ز سر صدق جز آن جا نکني حافظا سجده به ابروي چو محرابش بر