آن کس که به دست جام دارد

شاعر : حافظ

سلطاني جم مدام دارد آن کس که به دست جام دارد
در ميکده جو که جام دارد آبي که خضر حيات از او يافت
کاين رشته از او نظام دارد سررشته جان به جام بگذار
تا يار سر کدام دارد ما و مي و زاهدان و تقوا
در دور کسي که کام دارد بيرون ز لب تو ساقيا نيست
از چشم خوشت به وام دارد نرگس همه شيوه‌هاي مستي
ورديست که صبح و شام دارد ذکر رخ و زلف تو دلم را
لعلت نمکي تمام دارد بر سينه ريش دردمندان
حسن تو دو صد غلام دارد در چاه ذقن چو حافظ اي جان