خسروا دادگرا شيردلا بحرکفا

شاعر : حافظ

اي جلال تو به انواع هنر ارزاني خسروا دادگرا شيردلا بحرکفا
صيت مسعودي و آوازه‌ي شه سلطاني همه آفاق گرفت و همه اطراف گشاد
اين که شد روز سفيدم چو شب ظلماني گفته باشد مگرت ملهم غيب احوالم
همه بربود به يک دم فلک چوگاني در سه سال آنچه بيندوختم از شاه و وزير
گذر افتاد بر اصطبل شهم پنهاني دوش در خواب چنان ديد خيالم که سحر
تيزه افشاند به من گفت مرا مي‌داني بسته بر آخور او استر من جو مي‌خورد
تو بفرماي که در فهم نداري ثاني هيچ تعبير نمي‌دانمش اين خواب که چيست