ساقيا باده که اکسير حيات است بيار

شاعر : حافظ

تا تن خاکي من عين بقا گرداني ساقيا باده که اکسير حيات است بيار
به سر خواجه که تا آن ندهي نستاني چشم بر دور قدح دارم و جان بر کف دست
زانکه در پاي تو دارم سر جان‌افشاني همچو گل بر چمن از باد ميفشان دامن
وصف آن ماه که در حسن ندارد ثاني بر مثاني و مثالث بنواز اي مطرب