ياد باد آن که نهانت نظري با ما بود

شاعر : حافظ

رقم مهر تو بر چهره ما پيدا بود ياد باد آن که نهانت نظري با ما بود
معجز عيسويت در لب شکرخا بود ياد باد آن که چو چشمت به عتابم مي‌کشت
جز من و يار نبوديم و خدا با ما بود ياد باد آن که صبوحي زده در مجلس انس
وين دل سوخته پروانه ناپروا بود ياد باد آن که رخت شمع طرب مي‌افروخت
آن که او خنده مستانه زدي صهبا بود ياد باد آن که در آن بزمگه خلق و ادب
در ميان من و لعل تو حکايت‌ها بود ياد باد آن که چو ياقوت قدح خنده زدي
در رکابش مه نو پيک جهان پيما بود ياد باد آن که نگارم چو کمر بربستي
وآنچه در مسجدم امروز کم است آن جا بود ياد باد آن که خرابات نشين بودم و مست
نظم هر گوهر ناسفته که حافظ را بود ياد باد آن که به اصلاح شما مي‌شد راست