دلا بسوز که سوز تو کارها بکند

شاعر : حافظ

نياز نيم شبي دفع صد بلا بکند دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
که يک کرشمه تلافي صد جفا بکند عتاب يار پري چهره عاشقانه بکش
هر آن که خدمت جام جهان نما بکند ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند
چو درد در تو نبيند که را دوا بکند طبيب عشق مسيحادم است و مشفق ليک
که رحم اگر نکند مدعي خدا بکند تو با خداي خود انداز کار و دل خوش دار
به وقت فاتحه صبح يک دعا بکند ز بخت خفته ملولم بود که بيداري
مگر دلالت اين دولتش صبا بکند بسوخت حافظ و بويي به زلف يار نبرد