جاودانگی ماجراهای جوانان هر استان






من با پدران ، مادران و همسران شهدا ، زياد نشست و برخاست کرده ام و مي کنم . داستان ها و ماجراها در اين ديدارها از زبان آنها شنيده ام که حيرت آور است . در همين استان مؤمن و غيور و شجاع شما (سمنان ) - اين استان از لحاظ تعدا نسبي رزمندگان ، جزو استان هاي درجه يک کشور محسوب مي شود اين سه هزار شهيد نسبت به جمعيت استان و آن تعدادي که از اين استان براي شرکت در دفاع مقدس يک يا چند بار به جبهه رفته اند ، يکي از رتبه هاي بالا بين استان هاي کشور است - ماجراهاي عجيب در اين زمينه وجود دارد. آن پدري که با دو فرزندش در جبهه است و هر دو فرزند در يک روز شهيد مي شوند ، از مسئولان سپاه آمار و اسم و شهدا را مي پرسد ، وقتي آنها اسم شهدا را به آن پدر مي دهند ، مي گويد اين دو پسران من هستند . خم به ابرو نمي آورد ، فقط مي گويد : مي خواهم با پيکر آنها حرف بزنم و او را بالاي سر دو شهيدش مي برند. اين ، شبيه افسانه هاست ؛ اما واقعيت است . آن سه نوجواني که از مهدي شهر با هم پيمان مي بندند که هر کدام شهيد شدند ، آن دو نفر ديگر را در روز قيامت پيش خداوند شفاعت کنند ، سه تا نوجوان و هر سه شهيد مي شوند ، نام اين ها را شماها مي دانيد . داستان اين ها را شماها مي دانيد . اينها جزو ماجراهاي فراموش نشدني تاريخ است. اينها چيزهايي نيست که از خاطره يک ملت برود. آن جوان دلاوري که در جبهه جانباز مي شود ، بعد از جانبازي ، شرکت و فعاليت او در جبهه آن چنان است که او را گاهي روي دوش مي گيرند و براي شناسايي مي برند؛ بارها جانباز مي شود. دو نفر از اين شهدا را ما داريم ؛ همين شهيد محمود اخلاقي و يکي هم شهيد شوکت پور .
اينها اول جانباز شدند، در حال جانبازي به جبهه رفتند و بعد هم در نهايت شهيد شدند. خانواده هاي سه شهيد، خانواده هاي دو شهيد ، اينها خيلي مايه ي افتخار است ...همين تيپ مستقل قائم که از سال 65 تشکيل شده است . تا آخر جنگ -تقريبا در طول دو سال و نيم - در بيست و پنج عمليات آفندي و پدافندي شرکت کرده است . اين شوخي است؟ بيست و پنج عمليات! رزمندگان اين استان ، تيپ قائم را سال 65 تشکيل دادند و قبلش هم در قالب لشگر هفده علي بن ابي طالب و تيپ امام رضا (عليهماالسلام) از سمنان و شاهرود و دامغان و گرمسار و سراسر اين استان به جبهه ها مي رفتند و فعاليت مي کردند . آنها به جاي خود محفوظ؛ اما از وقتي اين تيپ تشکيل شد ، در طول تقريبا دو سال و نيم ، در بيست و پنج عمليات آفندي و پدافندي شرکت کردند ، اين ارزش يک مجموعه ي مردمي را نشان مي دهد ، قدرت اراده ها را نشان مي دهد . صبر خانواده ها را نشان مي دهد . همين تيپ قائم در عمليات مرصاد مهم ترين نقش را ايفا کرد. شنيدم که نقش تيپ قائم در عمليات مرصاد آنچنان بود که اگر نبود ، دشمن ممکن بود تا کرمانشاه پيش بيايد آن که ايستاد ، تيپ قائم بود . اينها در تاريخ مي ماند . ستادهاي پشتيباني جنگ اين استان ، در مجموعه هاي مهندسي - رزمي کارهاي برجسته اي انجام دادند . آنچه که به من گزارش کردند ، اينها 25 هزار کيلومتر در جبهه جاده ساخته اند ، چهار هزار کيلومتر خاکريز زدند ! رقم را ببينيد ! نقل مي کنند پسر بچه ي چهارده ، پانزده ساله پشت فرمان بلدوزر نشسته بود و خاکريز مي زد ، از بس کوچک بود، پشت فرمان ديده نمي شد ! گاهي مي خواست جلوش را ببيند ، مجبور بود از روي صندلي اش بلند شود و ببيند ، اين بچه تا صبح خاکريز زد . اين جوانها کجايند؟ در بين شماهايند، در ميان اين ملتند. اين اراده ها کجايند؟ اينها تشکيل دهنده ي اراده عمومي ملت ايران هستند و از بين نمي روند . 1
پي نوشت:

1. بيانات مقام معظم رهبري در تاريخ 18/8/85در ديدار با خانواده شهدا سمنان
منبع:ماهنامه آشنا خانواده ، شماره 135