تاسیس NGO های متعدد ؛ گامی برای براندازی نرم






مروری بر سایت‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد که این رسانه‌ها، از انجمن‌ها و شوراهای متعددی نام می‌برند و بیانیه‌های مختلفی را با امضاهای گمنام منتشر می‌کنند. این راهبرد که از سوی میرحسین موسوی نیز به حامیانش توصیه شده، نشأت گرفته از نظریه‌های بنیادهای برانداز آمریکایی است.
فلسفه تاسیس گروه‌های مردم نهاد یا NGO
جورج سوروس، پدر انقلاب‌های رنگی در دنیا در کتاب معروفش با عنوان « گذار به دموکراسی »، یکی از اساسی‌ترین نیازهای یک انقلاب نرم ( که او از آن به عنوان گذار از استبداد به دموکراسی یاد می‌کند)، تاسیس گسترده نهادهای مدنی و NGO هایی است که با کمک مالی مخلفان حکومت مستقر شکل می‌گیرند و به پیشبرد اهداف مخالفان در کشور هدف می‌پردازند.
بر طبق فرمول ارائه شده از سوی سوروس، خود وی دست به تاسیس نهادهای به ظاهر مردم نهاد متعدد در کشورهای مختلف زده است. او ابتدا « بنیاد سوروس » را تحت عنوان کمک به آزادی‌خواهان در جهان، راه‌اندازی کرد و سپس یک بنیاد فعال دیگر با نام « جامعه باز Open Society » را برای کمک به همپیمانان ایلات متحده در نقاط مختلف جهان، تاسیس کرد.
موسسات دیگری نظیر « بنیاد آلبرت انیشتین »، « بنیاد ویلسون »، « بنیاد کارنگی » و « بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی NED » هم در راستای نظریه جورج سوروس راه‌اندازی شدند. این سرمایه‌گذاری عظیم برای دولتمردان آمریکا بی‌فایده نبود و وقوع انقلاب‌های مخملی در گرجستان و اوکراین سبب شد تا به نقش پررنگ موسسات مردم نهاد در سست کردن بنیادهای حکومت‌های مخالف آمریکا مشخص شود.

نسخه پیچی جورج سوروس برای ایران

پیگیری پروژه براندازی نرم در ایران از زمان روی کارآمدن جریان اصلاحات آغاز شد. کلید این پروژه با تاسیس موسسات و نهادهای متعدد بدون هویت زده شد؛ اقدامی که چند سال بعد تاثیر خود در پیشبرد اهداف آمریکا در جمهوری اسلامی ایران را نشان داد.
تاسیس نهادهایی مانند « انجمن روزنامه‌نگاران بدون مرز »، « انجمن شورای صنفی حقوق بشر »، « کانون مدافعان حقوق بشر »، « شورای صنفی حق کارگر »، « کمپین یک میلیون امضا »، « گروه حمایت از حقوق زنان »، « کمپین مقابله با نوبنیادگرایی » و... تنها تعدادی از موسساتی بودند که با هزینه وزارت کشور اصلاحات و بدون درنظر گرفتن سوابق افراد، تاسیس شدند.
حتی همراهی و عضویت افراد نزدیک به اصلاح طلبان در بنیادهای آمریکایی نظیر NED هم باعث نشد تا جلوی فعالیت‌های غیرقانونی این گروه‌ها گرفته شود.
افرادی نظیر « فریبا داوودی مهاجر »، « لادن برومند »، « رامین جهانبگلو »، « کیان تاجبخش » و... توانستند با استفاده از فضای به وحود آمده، دست به طراحی یک پروژه دقیق برای ایجاد یک انقلاب نرم در ایران بزنند؛ تلاشی که با اعترافات این افراد در دادگاه تایید شد.

فتنه 88 و بیانیه های مجهول و مجعول

در طی حوادث و ناآرامی‌های سال گذشته بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران، نقش نهادهای مدنی بسیار پررنگ بود. انتشار خبر دیدار سید محمد خاتمی با جورج سوروس و اظهارات کیان تاجبخش مبنی بر ارتباط گسترده این دو نفر از سال 85 به بعد، مشخص کرد که نظر کارشناسان مسائل سیاسی که این حوادث را نمونه کلاسیک که انقلاب مخملی می‌خواندند، درست بوده است.
نگاهی به رسانه‌های اپوزیسیون در سال گذشته - نظیر بی‌بی‌سی و صدای آمریکا - نشان می‌دهد که بخش اعظم اخبار این رسانه‌ها مربوط به انتشار بیانیه‌های منسوب به نهادهای بی‌هویت است.
به عنوان مثال در آستانه روز کارگر و درحالی که جریان مخالف نظام تلاش گسترده‌ای را برای امنیتی جلوه دادن اوضاع کشور در پیش گرفته بودند، انتشار بیانیه‌های گوناگون از سوی گروه‌های بی‌نام و نشان نظیر « شورای صنفی حمایت از کارگران »، « شورای حقوق جهانی کارگران »، « تشکل کارگران آزاد » و... به یک هجمه گسترده علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد.
مساله اصلی اینجاست که این گروه‌ها هیچگونه هویت واقعی ندارند و صرفا در فضای مجازی و اینترنت دست به انتشار بیانیه می‌زنند. حتی برخی از این نهادها دارای یک صفحه اختصاصی در اینترنت هم نیستند و از وبلاگ‌ها به عنوان محلی برای ابراز وجود استفاده می‌کنند.
فعالان سیاسی معتقدند حمایت غرب از اینگونه نهادها که زمینه‌ساز بروز نارضایتی‌های اجتماعی و نافرمانی مدنی هستند، یکی از ابزارهای مهم در برابر کشورهایی است که قصد سازش با آمریکا را ندارند و منافع این کشور را در سراسر جهان به خطر می‌اندازد.
این افراد همچنین حوادث سال گذشته ایران و نقش NGO ها را در همین راستا ارزیابی می‌کنند.
منبع:www.inn.ir