تهاجم فرهنگی از منظر ولایت






ما و همه دست اندركاران فرهنگ در كشور بايد باور كنيم كه امروز آماج تهاجمات فرهنگي دشمنانمان هستيم؛ هم به صورت آميختن فرهنگ انقلابي ما با چيزهايي كه آن را از خلوص و كارايي مي اندازد و هم به صورت مانع تراشيدن بر سر تربيت انسان هاي كارآمد و متخصص كه بتوانند همه امور كشور را اداره كنند. شكي نيست كه دشمن نسبت به همه اينها، به صورت جذب و ربودن و دزديدن مغزها و استعدادهاي درخشان از ميان ما، برنامه ريزي كرده است. مسأله تهاجم فرهنگي كه ما بارها روي آن تاكيد كرده ايم يك واقعيت روشني است. ما با انكار آن نمي توانيم اصل تهاجم را از بين ببريم.
نبايد تهاجم فرهنگي را انكار كرد، تهاجم فرهنگي وجود دارد اگر ما آن را انكار كرديم مصداق اين فرموده‏ اميرالمومنين صلوات الله عليه مي شويم كه "و من نام لم ينم عنه" شما اگر در سنگر خوابت برد به اي معنا نيست كه دشمن هم در سنگر مقابل خوابش برده است. تو خوابت برده و سعي كن خودت را بيدار كني! ما بايد توجه داشته باشيم كه انقلاب فرهنگي در تهديد است كما اين كه اصل فرهنگ ملي و اسلامي ما در تهديد دشمنان است. اين تهاجم فرهنگي گاهي هم متأسفانه به وسيله خودي ها انجام مي گيرد. مثلاً فرض بفرماييد ما مي بينيم يك سلسه كارها وبحث‏هايي مبني بر حذف شخصيت و ارزش روحانيت در محيط دانشگاهي شروع مي شود . اين يك كار ساده اي نيست، اين فقط يك كار منفي نيست اين كه كسي بيايد مثلاً حوزه علميه را كه بر مبناي تحقيق، دقت نظر، خودسازي، نوآوري و ابتكار كه اصولا سبك و شيوه‏ آموزش و تعليم و تعلم در حوزه هاي علميه اول بر اين مباني بنا شده است، يك چيز تقليدي وانمود بكند و امثال شهيد مطهري و شهيد بهشتي را كه شاگردان حوزه هستند استثناهاي حوزه تلقي كند، يك اشتباه است . مبارزه فرهنگي عليه جمهوري اسلامي در ساحت هاي مختلف و در عرصه‏ هاي مختلف وجود دارد، بر اين اساس برنامه ‏ريزي كنيم.
يك بخش از كار سياسي بود يعني تفكر سياسي اسلام در خلال مطبوعات يا عقايد اسلامي را به يك شكل ظريفي در داخل كتاب‏ها حتي كتاب‏هاي درسي، كلاس‏هاي درسي، و قيافه گرفتن معلم در برخورد با شاگرد در مسايل مختلف يا در داخل جامعه و يا در مجلات و روزنامه ‏ها زير سؤال ببرند و رد كنند. از بخش هاي مهم تهاجم فرهنگي كشاندن نسل جوان جامعه به ابتذال و فساد اخلاقي و تلاش براي اينكار كه اين هم يكي از بخشهاي فساد علمي است. متأسفانه وقتي ما راجع به تهاجم فرهنگي، كشاندن مردم، مقابله با اينها كه صحبت مي كنيم غالباً به خاطر يك سري سوابق ذهني است كه ذهن به سمت مصداق‏هاي كوچك مي‏رود. اين در دو نقطه دو نتيجه‏ بد دارد. يك عده انسان هاي سطحي، قضيه را در آن حد منحصر مي‏ بينند و نيروي خود را بسيج مي‏كنند در جهت مثال‏هاي سطحي و كوچك كه اهميتي ندارد، هوشمندان و متفكران جامعه هم وقتي مي‏ بينند مسأله در اين حد خلاصه مي‏شود اهميت قضيه از نظر آنها كاسته مي‏شود كه اين مايه ‏ي نگراني است. يك جبهه‏ وسيعي از جبهه ‏هاي دشمن با ابزارهاي مؤثر و خطرناك و كارآمد و با استفاده از علم و تكنولوژي بوجود آمده براي اين كه جمهوري اسلامي را با يك تهاجم فرهنگي مواجه كنند و آن را مورد يك حمله فرهنگي و مبارزه‏ فرهنگي قرار بدهند و اين چنين مبارزه‏اي بلاشك پيروز خواهد بود اگر كه ما در مقابلش حركتي انجام نگيرد، اين مقابله مانند سياسي و نظامي نيست، اگر چنانچه مبارزه‏اي همان جور هوشمندانه و با استفاده از همان روش‏ها يا روش‏هايي كه جايگزين همان روش‏ها باشد با آن مقابله نشود از مبارزه‏هاي بسيار خطرناك و تهاجم‏هاي بسيار نابود كننده است اعتقاد من اين است كه با ديد همه جانبه و دورانديش بررسي كنيم و با اين قضيه برخورد شود.
در اين زمينه از اعمال سليقه هم بايد جلوگيري كرد. ما بابد مصونيت بدهيم وقتي كه احساس مي كنيم خطر عمومي است بايد كاري كنيم كه مصونيت ببخشيم. اولين كاري كه مي كنيم بايد اين باشد كه مركزي را درست بكنيم براي توليد، براي فراهم كردن آنچه كه به درد مردم مي‏خورد و مفيد است حالا اين قضيه و مسأله‏ تهاجم فرهنگي دشمن بايد جدي گرفته شود مجلات را ورق مي‏زنم بسياري از كتاب ها كه چاپ مي‏شود بخصوص كتاب‏هاي ادبي و فرهنگي را ورق مي‏زنم، كتاب‏هاي خوبي نوشته مي‏شود اما آن چه كه نوشته مي‏شود كمتر متوجه اين مبارزه فرهنگي است. جبهه ‏اي وجود دارد كه به شكل نظم يافته و سازمان يافته اي حمله مي كند از اين طرف اگر چه كار زيادي انجام مي‏گيرد اما يك حركت شكل يافته و نظم يافته‏ اي براي دفاع وجود ندارد. اين است كه انسان احساس خطر مي كند باورهاي سياسي ما، با ابزارهاي فرهنگي دشمنان هدف گيري مي‏شود. باورهاي ديني ما هدف گيري مي‏شود.
عادات حسنه ملت ما مورد تهاجم قرار مي گيرد و هدفگيري مي‏شود. اين كار خيلي هم دقيق انجام مي گيرد. خلاصه آن چيزي كه انقلاب بر پايه آن به وجود آمده است - يعني فرهنگ اسلام ناب و فرهنگ انقلابي - دقيقاً مورد تهاجم دشمنان است. اگر يك وقتي قدرتمندان عالم و كساني كه مي توانند كاري بكنند ، ملاحظه كنند كه بخشي از فرهنگ يك كشور، مزاحم آنها و معارض منافع آنهاست، بديهي است كه با آن بخش معارضه فرهنگي مي كنند! بنابراين ما در زمينه فرهنگ ، با يك تهاجم و جنگ حقيقي و سازمان يافته روبرو هستيم. از طرق مختلف، از راههاي بسيار هنرمندانه و خوبي هم وارد مي شوند؛ اين طور هم نيست كه خودشان همه جا مستقيم كار بكنند! اين طور هم نيست كه همه جا به اين تحليلي كه مي كنند و اين حرفي كه مي زنند، لباس تهاجم بپوشانند! همه‏ كارشان به وسيله ي راديوها و تفسيرهاي سياسي نيست؛ كتاب و مقاله مي نويسند، كساني را در محيط‏هاي آموزشي، آموزش مي دهند و چيزهايي را منتقل مي كنند! به خيال خودمان كار سازنده مي كنيم؛ مملكتمان را بسازيم و توجه نكنيم كه دشمناني وجود دارند كه دين، استقلال و حتي ارزش هاي ملي - يعني ارزش هاي غيرديني - ما را با ابزارهاي فرهنگي، هدف قرار مي دهند! از لحاظ فرهنگي دارند به ايمان مردم، به باورها و به اعتقادات مردم، تحت عناوين گوناگون حمله مي كنند! اين تهاجم وجود دارد.
اين مسأله‏ تهاجم فرهنگي، يك واقعيت و يك امر حقيقي است. ما هم تنها كساني نيستيم كه مي ‏گوييم؛ هم كشورهاي غيراروپايي و غيرامريكايي كه بيشتر مهاجمين از آنجا هستند، بارها و بارها تكرار مي كنند، هم در مقابل فرهنگ مهاجم امريكايي، اروپايي‏ها تكرار مي كنند. نقش فرهنگ به نظر من يك نقش تعيين كننده و اساسي است و ما امروز مورد تهاجم هستيم . ما بايستي مسائل تهاجم فرهنگي را از لحاظ علمي و اصولي دنبال كنيم.
منبع:www.bona.ir