زمينهشناسي سياسي انقلاب جهاني مهدوي (3)
زمينهشناسي سياسي انقلاب جهاني مهدوي (3)
چهار. زمينه سازي انقلاب جهاني مهدوي:
4 ـ 1. عامل انساني انقلاب جهاني:
1. تربيت امت اسلام در ساحت فكر و انديشه براي آنكه شايستگي فراگيري، فهم و اجراي قوانين جديدي را كه پس از ظهور اعلان ميشود، پيدا نمايند.
2. تربيت شماري كافي از افراد مخلص و كامل كه براي پياده نمودن برنامه عدالت محور و كامل الهي، آماده فداكاري باشند.
آن دو امر به تدريج و در دراز مدت تحت شرايطي، پيش از ظهور به وقوع ميپيوندد. به عبارت ديگر با تحقق اين دو امر، روز موعود هم با تمام شرايطش پديدار خواهد شد (صدر، همان: ص53 و 54).
عنصر اراده و اختيار، در عصر ظهور حضور كامل دارد و نهضت الهي صالحان، با نصرت و ياري انسانهاي مجاهد و ايثارگر تحقق ميپذيرد. پس نقش نيروهاي مردمي در تحقق يافتن حكومت امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، بايد هميشه مورد توجه باشد تا آمادگيهاي لازم را فراهم آورد.
از آنجا كه در انقلاب، خواست تغييرات بنيادي مطرح است؛ به ناچار پيش از آن، تحولاتي آغاز شده و پيروي از انقلاب، نقطه عطفي محسوب ميگردد كه هم زمان افراد جامعه و كليت نظام اجتماعي را در بر ميگيرد و متحوّل ميسازد. از اين رو حضور مردمي بر اساس عمق تحول، در سطوح مختلف خرد، مياني و كلان جامعه، متفاوت و متغير است. انقلاب جهاني مهدوي نيز، در راستاي اين تحوّلات و مقدمات شكل گرفته و با ياري و نصرت مؤمنان و صالحان تقويت و تأييد ميشود؛ چنانكه شيخ طوسي ميگويد:
اجمالاً ميتوان گفت كه بر خداي متعال واجب است كه امام عليه السلام را تقويت كند تا آن حد كه قدرت بر قيام و بسط يد كافي براي انجام آن پيدا كند. اين تقويت الهي هم از طريق فرشتگان امكان پذير است و هم توسط بشر. و ما از آنجا كه خداوند به وسيله فرشتگان اين كار را نكرده، ميفهميم كه علت، مفسده داشتن آن بوده است. بنابراين بايد تقويت امام توسط بشر انجام شود (طوسي، 1411: ص92).
شيخ مفيد نيز ميگويد:
اگر شيعيان در يك زمان به تعداد اهل بدر جمع شوند، در اين صورت تقيه بر امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف جايز نيست و ظهور بر ايشان واجب است. اما در اين زمان چنين جماعتي نيستند؛ زيرا صفات و شروط مذكور را ندارند. آن جماعت بايد شجاع و صبور باشند و با خلوص نيّت در جهاد شركت كنند، كساني باشند كه آخرت را بر دنيا برگزينند و باطنشان از عيوب پاك باشد و… اگر خداوند متعال از چنين افرادي با صفات مذكور سراغ داشت، حتماًامام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف را ظاهر ميكرد و امام از بين شيعيانشان، لحظهاي غايب نميشد، لكن شيعيان داراي چنين صفاتي نيستند؛ پس غيبت بر امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف جايز است (شيخ مفيد، بيتا: ص12).
4 ـ2. عامل فرهنگي و ديني انقلاب جهاني:
يكي از سنتهاي الهي «سنت حاكميت صالحان» است؛ به اين معنا كه اگر جامعهاي در خط ايمان، عمل صالح و پاكي قدم گذاشت، خداوند صالحان و پاكان امت را بر آنها حاكم ميسازد تا ضمن رسيدگي به مسائل دنيوي و اجتماعي، زمينهاي براي رشد معنوي و انساني آنها فراهم شود. پس زماني عامل انساني و مردمي ميتواند مؤثر و فراگير باشد كه فرهنگ ايمان و عمل صالح و خداگرايي، آنرا در مسير درست خود قرار دهد. اين سنت يكي از الطاف الهي بر انسانهايي است كه ايمان توأم با تقوا در وجودشان عجين شده باشد و در مسير رضاي حق، گام بردارند؛ چنانكه قرآن ميفرمايد: «خدا به كساني از شما بندگان كه ايمان آورد و نيكوكار گردد، وعده فرموده كه در زمين خلافت دهد و به جاي كساني كه پيش از آنان بودند، اقتدار بخشد و علاوه بر خلافت، دين پسنديده آنان را بر همه اديان تمكن و تسلط دهد و به همه مؤمنان پس از خوف از دشمنان، ايمني كامل دهد كه مرا به يگانگي بي هيچ شائبه شرك، پرستش كنند و بعد از آن، هر كس كه كافر شود، به حقيقت همان فاسقان هستند» (نور، 55). همچنين ميفرمايد: «ما بعد از تورات در زبور داود نوشتيم كه بندگان نيكوكار من ملك زمين را وارث و متصرف خواهند شد» (انبياء، 105).
طبق اين آيات حاكميت و وراثت زمين از آن مؤمنان صالح و شايسته است و اگر در طول تاريخ، بعضي از زمانها در جامعه اسلامي، حاكميت از آن صالحان نبوده است، نقص از خود آنان بوده است؛ وگرنه وعده حق، حتمي است و تا تمام شرايط جمع نشود، سنت الهي جاري نميگردد. البته اين آيات، به روشني فرجام و سرنوشت تاريخ بشري را پيروزي ايمان و عمل صالح ميداند و مؤمنان را به آينده نيك اميدوار ميسازد.
قرآن در جاي ديگر ميفرمايد: «زمين از آن خداست؛ و آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد، واگذار ميكند و سرانجام (نيك) براي پرهيزكاران است» (اعراف، 128) و…. بر اساس اين آيات، خداوند به دو گروه وعده حاكميت و استخلاف بر روي زمين را ميدهد:
در واقع، شرط و زمينه رسيدن به حكومت جهاني و تحقق آرمان شهر مهدوي، «آگاهي رشد و خيزش جهاني اهل ايمان و عمل صالح» است. اينان هستند كه با قيام و نهضت خود و آگاهي و توانايي، ميتوانند مشمول عنايات و وعدههاي الهي گردند و شايستگي تشكيل حكومت جهاني را به رهبري آخرين حجت حق به دست آورند. و اين نياز به فرهنگسازي و دينگرايي دارد. در نتيجه اينان هم وظيفه زمينهسازي و آمادهسازي جهان را بر عهده دارند، هم آگاهي بخشي عمومي و سامان بخشيدن به اعتراضات جهاني عليه ظلم و بي عدالتي و فساد؛ يعني، مقدمات انقلاب جهاني مهدوي را بايد فراهم سازند.
4 ـ3. عامل نظامي و امنيتي انقلاب جهاني مهدوي:
آمادهسازي براي قيام امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ كه زمينه سازان تدارك ميبينند ـ داراي دو جنبه خواهد بود:
1. رشد ايماني، جهادي و آگاهي سياسي (اين همان چيزي است كه جبهه مقابل فاقد آن است).
2. (ايجاد) تشكيلات سياسي، نظامي، اقتصادي، اداري و اطلاعاتي كه به ناچار در مانند چنين نبردي بايد موجود باشد (آصفي، 1385: ص41).
بيگمان گروه مبارز و حقّ طلبي كه جهان را براي ظهور امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف مهيا ميسازند؛ بايد تشكيلات منسجم و امكانات نظامي را فراهم كنند و خود را براي روز موعود آماده سازند. اينان زمينه سازان انقلاب جهاني مهدوي و پرچم داران نهضت حق و عدالتاند. اينان هستند كه زمينهها و بسترهاي نظامي و امنيتي شكلگيري حكومت جهاني را با يك تشكيلات منسجم و قوي فراهم ميسازند و به بسيج تودههاي عمومي ميپردازند.
از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نقل شده است: «مرداني از شرق قيام ميكنند و زمينه را براي حكومت مهدي فراهم ميسازند» (اربلي، 1381: ج1، ص477). از اميرمؤمنان علي عليه السلام نيز نقل شده است: «پرچمي از خراسان (ايران)، بيرون ميآيد. (حاملان اين پرچم) اصحاب سفياني را شكست ميدهند تا اينكه به بيت المقدس ميرسد و زمينه حكومت مهدي را فراهم ميسازند» (ابن حماد، 1424: ص72). كلمه «ناس» و «يوطئون» و «رايه» نشان دهنده اين است كه خيزشهاي صورت گرفته بيحساب و كتاب نيست؛ بلكه نظاممند و يكپارچه بوده و از يك تشكيلات قوي و آمادگي نظامي و عملياتي برخوردار است.
در احاديث ائمه طاهرين عليه السلام، به صراحت ذكر شده است كه مهدي عليه السلام، به هنگام ظهور از مردم كمك و ياري ميطلبد و اين بدان سبب است كه هم مردمان را به راه سعادت و حق ببرد و به فيض فداكاري در راه استوار ساختن حق و عدالت نائل بسازد و هم حركت انساني و قيام جهاني خويش را تا جايي كه ممكن است، با دست خود مردم به ثمر برساند. در حديثي آمده است:
«مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف از مردم ياري ميطلبد. يكي از ياران خود را ميخواهد، به او ميفرمايد: به نزد مردم مكه برو و بگو:اي مكّيان! من فرستاده مهدي ام. مهدي ميگويد: ما خاندان رحمتيم، ما مركز رسالت و خلافتيم. ما ذريه محمد و سُلاله پيامبرانيم. مردمان به ما ستم كردند و بر ما جفا روا داشتند و از هنگام درگذشت پيامبر ـ تا امروز ـ حق ما را از ما به ناروا ستاند. اكنون من از شما ياري ميطلبم، به ياري من بشتابيد…» (مجلسي، همان: ج52، ص307).
و نيز: «اي مردمان! ما از خدا ياري ميطلبيم و از هر كس از مردم كه دعوت ما را بپذيرد و در صف ياران ما در آيد (يا ايها الناس! انا نستَنْصرُ الله و مَنْ اجابَنا من النّاس)» (همان: ص238).
بشير نبّال ميگويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم: «ميگويند: همانا مهدي وقتي ظهور كند، كارها برايش خود به خود انجام ميشود و به اندازه خون حجامت نيز خون نميريزد». امام عليه السلام در پاسخ فرمود:
نه چنين نيست: قسم به آنكه جانم درآيد قدرت او است: اگر قرار بود (كارها) براي كسي خود به خود انجام شود، قطعاً براي رسول خدا صلي الله عليه و آله انجام ميشد؛ آن زماني كه دندان حضرتش خون آلود گشت و صورت ايشان شكافته شد. نه چنين نيست، قسم به آنكه جانم در دست او است! (كارها براي امام زمان انجام نميشود) تا اينكه ما و شما عرق را همراه با لختههاي خون (از پيشاني خود) پاك كنيم ـ سپس حضرت دست به پيشاني خود كشيدند (نعماني، 1397: 25، 2).
همچنين ابوخالد كابلي از امام باقر عليه السلام روايت كرده كه فرمود:
گويي مينگرم مردمي را كه از مشرق (خراسان) در طلب حق قيام ميكنند و به آنها پاسخي داده نميشود. پس از مدتي باز قيام ميكنند و به آنان پاسخي داده نميشود. چون وضع را چنين ميبينند، به پيكار و مبارزه خونين بر ميخيزند. در اين باره آنچه را ميخواهند به آنان ميدهند؛ اما نميپذيرند و دست به شورش ميزنند. اينان حكومتي را كه به دست ميآورند، تسليم مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف ميكنند. كشتگان اين قيام همه شهيد محسوب ميشوند. اگر من آن زمان را درك كنم، خود را براي خدمت مهدي نگاه ميدارم (و آماده ميكنم)». اينان قيامكنندگان از مشرق و بخصوص ايران خواهند بود كه خود را براي ياري انقلاب مهدوي آماده ميسازند (مجلسي، همان: ج52، ص243).
4 ـ 4. عامل سياسي انقلاب جهاني مهدوي:
زمينهسازي؛ آماده كردن خود و جامعه و فراهم ساختن لوازم، عوامل و شرايط يك خيزش عمومي و جهاني و حركت به سمت تشكيل جامعه فاضله اسلامي به رهبري مصلح كل و منجي موعود حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است كه مستلزم كار سياسي قوي و فراگير است و انقلاب اسلامي ايران، ميتواند طليعة مباركي براي اين امر باشد.
امام خميني رحمه الله ميفرمود: «انقلاب مردم ايران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهاني اسلام، به پرچمداري حضرت حجت ـ ارواحنا فداه ـ است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد» (امام خميني، بيتا: ج21، ص327). و «اميدوارم كه اين انقلاب، يك انقلاب جهاني بشود و مقدمه براي ظهور بقية الله ـ ارواحنا له الفداء ـ باشد» (همان: ج16، ص131).
احاديث فراواني، چون روايت امام علي عليه السلام (ثم تخرج راية من خراسان يهزمون اصحاب السفياني حتي ينزل بيت المقدس توطّيء للمهدي سلطانه) (كوراني، 1379: ص232)، به روشني وظيفه زمينه سازان را براي شكلگيري حكومت جهاني حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف بيان ميكند و معناي صحيح انتظار را آشكار ميسازد. امام خميني در اينباره ميگويد: «ما همه انتظار فرج داريم… انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور ان شاء الله تهيه بشود» (همان: ص255).
راهكارها و شرايط و زمينهسازي سياسي براي شكلگيري حكومت جهاني عبارت است از:
الف. ايجاد تحول جهاني :
اميد است وعده الهي «اراده منت بر مستضعفان»، به زودي تحقق يابد و دست قدرتمند حق تعالي هرچه سريعتر از آستين ملتهاي مظلوم بيرون آيد و تحول الهياي كه در ملت ايران به وجود آمده است، در همه ملل و نحل، به خواست خداوند تعالي تحقق يابد كه دست ستمكاران از جنايت نسبت به مستضعفان جهان كوتاه شود و مظلومان به حقوق از دست رفته خود دست يابند (امام خميني، همان: ج17، ص318).
اين تحول و دگرگوني جهاني، جرقه و بارقهاي الهي است كه از انقلاب اسلامي ايران ناشي شده است: «اميد است كه اين انقلاب، جرقه و بارقهاي الهي باشد كه انفجاري عظيم در تودههاي زير ستم ايجاد نمايد و به طلوع فجر انقلاب مبارك حضرت بقية الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ منتهي شود» (همان: ج15، ص62).
ب. تشكيل دولت اسلامي با جمهوريهاي آزاد و مستقل:
شمااي مستضعفان جهان واي كشورهاي اسلامي و مسلمانان جهان! به پا خيزيد و حق را با چنگ و دندان بگيريد و از هياهوي تبليغاتي ابرقدرتها و عمّال سر سپرده آنان نترسيد و حكّام جنايتكار را ـ كه دسترنج شما را به دشمنان شما و اسلام عزيز تسليم ميكنند ـ از كشور خود برانيد و خود و طبقات خدمتگزار متعهد، زمام امور را به دست گيريد و همه در زير پرچم پر افتخار اسلام مجتمع و با دشمنان اسلام و محرومان جهان به دفاع برخيزيد و به سوي يك دولت اسلامي با جمهوريهاي آزاد و مستقل به پيش برويد كه با تحقق آن، همة مستكبران جهان را به جاي خود خواهيد نشاند و همه مستضعفان را به امامت و وراثت ارض خواهيد رساند، به اميد آن روز كه خداوند تعالي وعده فرموده است» (همان: ج21، ص448).
بر اساس اين مدل و الگو، تلاش جهت جمع بين دولتهاي اسلامي و دولت بزرگ اسلامي، زمينهاي براي رسيدن به حاكميت مستضعفان و صالحان بر روي زمين است. دولت بزرگ اسلامي ـ كه نماينده اقتداري واحد است ـ در جهان اسلام تشكيل ميشود و جمهوريهاي آزاد و مستقل، زير پرچم اسلام و اقتداري واحد شكل ميگيرند. اين رويكرد منجر به تحقق وعده الهي مبني بر وراثت صالحان و مستضعفان ميشود.
حفظ و تداوم انقلاب اسلامي ايران:
من با تأييد خداوند متعال و تمسك به مكتب پر افتخار قرآن، به شما فرزندان عزيز اسلام، مژده پيروزي نهايي ميدهم؛ به شرط اينكه نهضت بزرگ اسلامي و ملي ادامه يابد و پيوند بين شما جوانان برومند اسلام، ناگسستني باشد؛ و به شرط آگاهي از حيلههاي استعمارگران راست و چپ و جنود ابليسي آنان… (همان: ج2، ص112).
من اميدوارم كه اين كشور با همين قدرت كه تا اينجا آمده است و با همين تعهد و با همين بيداري كه از اول قيام كرده است و تا اينجا رسانده است، باقي باشد. اين نهضت و اين انقلاب و قيام تا صاحب اصلي ـ ان شاء الله ـ بيايد و ما، شما و ملت ما، امانت را به او تسليم كنيم (همان: ج15، ص230).
خيزش و يكپارچگي مسلمانان و مستضعفان:
استراتژي «وحدت امت اسلامي» و «نزديكي جوامع ستمديده و مستضعف» از ايدههاي بنيادين امام خميني است كه هم باعث تقويت و توانمند شدن آنان ميگردد و هم زمينه ساز و مقدمهاي براي انقلاب جهاني امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف (همان: ج18، ص462). بدون اتحاد و يكپارچگي حق طلبان، خدا باوران و بي بهرگان از قدرت (مستضعفان)، حركت به سمت جامعه موعود الهي، به كندي پيش خواهد رفت و دست قدرتمندان و مستكبران براي استضعاف و بهره كشي از ديگران بازتر خواهد بود.
صدور انقلاب اسلامي:
«اميد است كه اين انقلاب، جرقه و بارقه الهي باشد كه انفجاري عظيم در تودههاي زير ستم ايجاد نمايد و به طلوع فجر انقلاب مبارك حضرت بقيةالله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ منتهي شود» (همان: ج15، ص62).
… ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در كشورهاي اسلامي ميشكنيم و با صدور انقلابمان ـ كه در حقيقت صدور اسلام راستين و بيان احكام محمدي است ـ به سيطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه ميدهيم و به ياري خدا راه را براي ظهور منجي، مصلح كل و امامت مطلق حق، امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ هموار ميكنيم… خداوندا!… انقلاب اسلامي ما را به انقلاب مصلح كلّ متصل فرما (همان: ج20، ص345-347).
بالا بردن قدرت اسلام:
جهاد و ايثارگري:
در اين راستا امام خميني قدس سره امت مسلمان ايران را به جهت جهاد، ايثارگري و فداكاريشان، زمينه سازان ظهور معرفي ميكند: «سلام بر امت بزرگ ايران كه با فداكاري و ايثار و شهادت، راه ظهورش را هموار ميكنند…» (همان: ص325).
قيام مستضعفان و بي بهرگان از قدرت:
تشكيل حزب فراگير مستضعفان :
«من اميدوارم كه يك حزب به اسم «حزب مستضعفين» در تمام دنيا به وجود بيايد و همه مستضعفين با هم در اين حزب شركت كنند و مشكلاتي كه سر راه مستضعفين است، از ميان بردارند و قيام در مقابل مستكبرين و چپاولگران شرق و غرب كنند و ديگر اجازه ندهند كه مستكبرين بر مستضعفين عالم ظلم كنند و نداي اسلام را و وعده اسلام را ـ كه حكومت مستضعفين بر مستكبرين است و وراثت ارض براي مستضعفين است ـ محقق كنند. تاكنون مستضعفين متفرق بودند و با تفرقه كاري انجام نميگيرد. اكنون كه نمونهاي از پيوند مستضعفين در بلاد مسلمين تحقق پيدا كرد، اين نمونه بايد به يك سطح وسيع تري، در تمام قشرهاي انسانهاي تاريخ، تحقق پيدا كند به اسم «حزب مستضعفين» كه همان «حزب الله» است و موافق اراده خداي تبارك و تعالي است كه مستضعفين وارث ارض بايد بشوند…» (همان: ج9، ص280 و 281).
نتيجه :
تغييرات دروني > مقدمات و اسباب ظاهري > تلاش ها و اراده هاي بشري > انقلاب جهاني
البته اين نظام اثرگذار، تحت برنامه كلي و مشيّت قاهر الهي و يك جامعة مطلوب نهايي قرار دارد.
اراده الهي > رهبري تغييرات > آماده سازي انسان ها > حرکت جمعي > انقلاب جهاني مهدوي
اگر «زمينهها و مقدّمات» ياد شده را از منظر سياسي ـ اجتماعي، مورد بازكاوي قرار دهيم، به پديدة بنيادين و فراگيري برميخوريم كه تحت عنوان «انقلاب» مطرح است؛ يعني، يكي از شكلهاي مهم تغييرات و دگرگونيهاي سياسي ـ اجتماعي، «انقلاب» است و بر اساس «تئوريهاي مربوطه»، لازمه شكلگيري هر انقلابي، يك سري عوامل، مقدمات و زمينهها است كه عموماً به دست انقلابيون صورت ميگيرد. انقلاب جهاني مهدوي نيز يك قيام و خيزش فراگير و عمومي است كه ميتواند در برگيرنده بسياري از افراد، گروهها و نهادها باشد؛ يعني همه اينها در شكلگيري و موفّقيت انقلاب تلاش بكنند و همة امكانات، ابزار و اسباب را در خدمت آن قرار دهند. در واقع وقتي از شرايط و مقدمات انقلاب جهاني مهدوي صحبت ميكنيم، از چندين مؤلفه بحث ميكنيم (رهبري، برنامه جامع، گروههاي انقلابي و مردم).
«انقلاب جهاني امام مهدي»، بر اساس يك سري عوامل و مقدماتي شكل ميگيرد كه بخشي از آن تحت مشيت و ارادة قاهر الهي و براساس رويكردهاي غيبي و امدادهاي فوق بشري صورت بگيرد و بخشي از آن نيز مربوط به جامعة بشري و نقش مؤثر و فعال انسانها ـ به خصوص گروههاي حق طلب ـ است. اميد آنكه بتوانيم به وظايف و مسؤوليتهاي خود در رابطه با زمينه سازي اين انقلاب شكوهمند عامل باشيم.
منابع تحقیق :
1. آصفي، مهدي، انتظار پويا، قم، مركز تخصصي مهدويت، 1385ش.
2. ابن حماد، نعيم، الملاحم و الفتن، بيروت، دارالفكر، 1424ق.
3. ابن فارس، احمد، مقاييس اللغه و مصباح اللغة، قم، مكتبة الاعلام الاسلامي، 1404ق.
4. اربلي، علي بن الحسين، كشف الغمه، تبريز، مكتبة بني هاشمي، 1381ش.
5. اميني، ابراهيم، دادگستر جهان، قم، شفق، 1385ش.
6. بحراني، هاشم، البرهان، قم، مؤسسه بعثت، 1417ق.
7. جمعي از نويسندگان، فصلنامه انتظارموعود، قم، مركز تخصصي مهدويت، ش7.
8. چالمرز جانسون، تحول انقلابي (بررسي نظري پديده انقلاب)، ترجمه حميد الياسي، تهران، اميركبير، 1363ش.
9. حكيم، محمد باقر، جامعه انساني از ديدگاه قرآن كريم، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي، 1387ش.
10. شيخ طوسي، محمد بن الحسن، كتاب الغيبه، قم، معارف اسلامي، 1411ق.
11. شيخ مفيد، محمد بن محمد بن نعمان، الرساله الثالثه في الغيبه، بيجا،بيتا.
12. صدر، سيد محمد، تاريخ پس از ظهور، تهران، موعود عصر، 1384ش.
13. صدر، محمد باقر، المدرسه القرآنيه، همايش امام صدر، بيتا، بيجا.
14. صدر، محمد باقر، رهبري بر فراز قرون، تهران، موعود، 1386ش.
15. صدر، محمد، تاريخ غيبت كبري، تهران، موعود عصر، 1384ش.
16. طباطبايي، محمد حسين، الميزان، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1386ش.
17. طبرسي، احمد بن علي، مجمع البيان، تهران، رابطة الثقافة و العلاقات الاسلامية، 1417ق.
18. عياشي، محمد بن مسعود، تفسير عياشي، تهران، چاپخانه علميه، 1380ش.
19. عيوضي، محمد رحيم، انقلاب اسلامي و زمينهها و ريشههاي آن، تهران، نشر معارف، 1387ش.
20. فراتي، عبدالوهاب، رهيافتهاي نظري بر انقلاب اسلامي، قم، نشر معارف، 1377ش.
21. قزويني، محمد بن يزيد، سنن ابن ماجه، بيروت، دارالفكر، بيتا.
22. كارگر، رحيم، مهدويت (پس از ظهور)، قم، نشر معارف، 1387ش.
23. كارگر،رحيم، فروغ حق (مصاف حق و باطل از نهضت حسيني تا انقلاب مهدوي)، قم، مركز تخصصي مهدويت، 1387ش.
24. كوراني، علي، عصر ظهور، تهران، شركت چاپ و نشر بينالملل، 1379ش.
25. مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق.
26. محمدي، منوچهر، انقلاب اسلامي، زمينهها و پيامدها، قم، نشر معارف، 1380ش.
27. موسوي خميني، روحالله، صحيفه نور، تهران، دفتر حفظ و نشر آثار امام، بيتا.
28. نعماني، محمد بن ابراهيم، الغيبة، تهران، صدوق، 1397ق.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}