داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (8)
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (8)
داستانهای کوتاه از پیامبر اکرم (ص) (8)
فضيلت و شايستگى
اين كار حضرت وقتى مورد اعتراض قرار مى گيرد، كه چرا جوان را بر بزرگسالان ترجيح داده است ، حضرت بسيار متين جواب مى دهد كه ملاك مسئوليت ، بزرگى سن نيست . فضيلت و شايستگى باعث بزرگى مى باشد: فليس الاكبر هو الافضل بل الافضل هو الاكبر . همين مطلب در مورد معاذ بن جبل كه 26 سال دارد، مطرح است و ايشان به عنوان مبلغ دينى در مكه منصوب مى شود.
كسب معاش
پيامبر صلى الله عليه و آله به او فرمود: چه صدمه و آسيبى به دست تو رسيده كه دستت زبر و خشن شده است ؟
سعد عرض كرد: اى رسول خدا! با طناب و بيل كار مى كنم و درآمدى براى معاش زندگى خود و خانواده ام كسب مى نمايم . از اين رو دستم خشن شده است
فقبل يده رسول الله قال : هذا يد تمسهاالنار
پيامبر صلى الله عليه و آله دست سعد را بوسيد و فرمود: اين دستى است كه آتش دوزخ با آن تماس پيدا نمى كند.
مادر
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: به مادرت
دوباره سؤ ال كرد: سپس به چه كسى نيكى كنم ؟
حضرت فرمود: به مادرت
بار ديگر سوال كرد: و سپس به چه كسى نيكى كنم ؟
حضرت فرمود: به مادرت
بار چهارم سؤ ال كرد: آنگاه به چه كسى نيكى كنم ؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: به پدرت.
مدارا
حضرت فرمود: نه !
گفت : چه كسى به دادت خواهد رسيد؟
حضرت فرمود: خدا
با شنيدن كلمه الله شمشير از دست آن مشرك افتاد رسول اكرم صلى الله عليه و آله شمشير او را گفت و فرمود: چه كسى به دادت خواهد رسيد؟
مرد مشرك التماس گفت : با من مدارا كن !
حضرت فرمود: آيا به وحدانيت خدا و پيامبرى من ، شهادت مى دهى ؟
مرد مشرك گفت : نه ! ولى پيمان مى بندم كه هرگز با تو نجنگم ، و با كسانى هم كه با تو مى جنگند، نباشم .
پس حضرت او را رها ساخت . مرد مشرك ، نزد ياران خود رفت و گفت : هم اكنون از پيش بهترين مردم ، به سوى شما آمدم.
نمونه اي از برخورد كريمانة پيامبر (ص) با دشمن
منبع:www.payambarazam.ir
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}