یکی از مهمترین و زیبا ترین گنجینه های دینی و اخلاقی که از امام حسین علیه السلام برای جامعه بشری به یادگار گذاشته شده است، خطبه های ارزشمند ایشان است که در جریان نهضت عاشورا در منابع دینی و اسلامی به یادگار مانده است. نکات و مطالب بسیار زیبایی که امام حسین علیه السلام در این خطبه های انقلابی و حماسی برای جامعه بشریت تبیین کرده در واقع الفبا و سرمشق زندگی سعادتمند است. در خطبه های عاشوایی نکات طلایی و زیبایی که همچون یاقوت های گرانبهای زبرجد می تواند توشه و سرمایه انسانی را در حیات مادی سنگین و پر رونق نموده و او را به سوی زندگی و حیات طیبه سوق دهد.
 

الفبا و سرمشق زندگی سعادتمند در خطبه های عاشوایی

خشت اول: امام حسین الگوی زندگی سعادتبخش
یکی از خطبه های ارزشمند و حماسی که امام حسین علیه السلام برای هر دو سپاه (در جمع یاران خود و سپاه حرّ)ایراد سخن فرمودند، در منزلگاهی به نام «بیضه» صورت گرفت. در این خطبه تاریخی مطالب راهبردی و برخی از سیاست های کلی زندگی انقلابی تبیین و تشریح شده است، از جمله اصول راهبردی که امام حسین علیه السلام در این خطبه به آن اشاره فرمودند، قیام علیه حکام جور و لزوم حمایت و پشتیابی از امام و پایبندی بر بیعت و پشتیبانی از امام به عنوان عامل سعادت و رشد معرفی شده است، «فَاِنْ تَمَمْتُمْ عَلى بَیْعَتِکُمْ تُصیبُوا رُشْدَکم؛[1] اگر به بیعت خود وفادار ماندید، به رشد و کمال خود دست یافتید،» و یا اینکه در فراز دیگر از این خطبه تاریخی در منزلگاه «بیضه» خود را به عنوان الگو و اسوه برای جامعه انسانی معرفی کرده و می فرماید: «فَلَکُمْ فِىَّ أُسْوَةٌ؛[2] اسوه و الگوى شما من هستم».  
 
اینکه امام حسین علیه السلام در منزلگاه مورد نظر این چنین ایراد سخن می فرمایند، خطابش تنها به مردم دهه61 هجری نیست، او تنها سپاهیان حربن یزید جوفی را مورد خطاب قرار نداده، در واقع نکات طلایی امام حسین علیه السلام در آن روزگار تداعی کننده این آیه شریف است که خدای متعال می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَکُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ؛[3] ی کسانی که ایمان آورده‌اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و با صادقان باشید!» در واقع سنگ بنا و خشت اول سعادت و کمال این است که انسان خود را از زیر بیرق کفر و عناد و ظلم و عصیان خارج سازد و خود را به بیرق و علم حسینی متصل نماید. به اذعان محققان و قرآن پژوهان اگر کسی خواهان این است که به سلامت بتواند در جاده پرپیچ و خم تقوا و دین داری به مقصد برسد باید از الگو و همراهی و پیروی از صادقین که مصداق درجه یک آن اهل بیت مکرم رسول الله می باشند تبعیت و پشتیبانی نمایند.[4]

خشت دوم: فریب دنیا را نخورید
یکی از موضوعات کلیدی و راهبردی که در فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام به آن توجه وافری شده است، مسأله دنیا شناسی و آثار و تبعاتی است که می تواند برای انسان به دنبال داشته باشد. در واقع این توجه و دقت امام حسین علیه السلام به مسأله دنیا و آسیب شناسی آن در مسأله سعادت و شقاوت انسان نیز ریشه و پیشینه قرآنی و آسمانی دارد. اگر قدری در معارف ارزشمند قرآن مجید دقت و تأمل نماییم متوجه خواهیم شد که خدای متعال به طور جد خطر دنیا زدگی و دنیا گرایی را در آیات متعددی برای جامعه انسانی تبیین و تشریح کرده است.
هر چند به طور کلی دنیا گرایی به طور کلی خود می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات پیشروی سلوک و بندگی شناخته شده است؛ ولی بدترین و خطرناک ترین شیوه دنیا گرایی زمانی رخ می دهد که انسان تلاش داشته باشد دنیا را به قیمت ارتکاب گناه، و فراموشی اوامر و دستورات الهی بدست آورد. با وجود تمام سفارشات و نکات دقیق و راهبردی که در این زمینه مطرح شده باز شاهد غرق شدن انسان های بیشماری در باتلاق دنیا هستیم. در واقع زرق و برق و زیبایی های ظاهری دنیا چشم حقیقت بین بسیاری از انسان ها را کور کرده است، از این رو در مواجهه با آن به خطا رفته و در سراشیبی پرتگاه سقوط گرفتار می شوند. یکی گرفتار شهوت دنیا، دیگری خواهان جاه و مقام آن شده، یکی خواهان ثروت و آن دیگری فریب لذات زودگذرش را خورده است.
 
در مسأله کربلا نیز شاهد هستیم برخی افراد به طمع خوردن گندم ری و ریاست آن پا در جنگ با ولی خدا گذاشته بودند. باری به هر جهت مسأله دنیا و خطراتی که می تواند گریبان گیر جامعه انسانی شود به کرات در خطبه های عاشورایی امام حسین علیه السلام مورد توجه قرار گرفته شده است، از جمله اینکه در صبح عاشورا حضرت در بیانی شیوا و هدایت بخش از حضرت در متون تاریخی این چنین نقل شده است: «سپاس خدایى را که دنیا را آفرید و آن را منزل فنا و نیستى قرار داد که پیوسته اهل خود را از حالى به حال دیگر درآورد. فریب‌خورده کسى است که فریب دنیا را بخورد و بدبخت کسى است که دنیا گمراهش کند؛ پس فریب دنیا را نخورید که دنیا امیدواران خود را ناامید و آزمندان خود را محروم مى‌کند!»[5]

بدترین شیوه دنیا گرایی
هر چند به طور کلی دنیا گرایی به طور کلی خود می تواند زمینه ساز بسیاری از مشکلات پیشروی سلوک و بندگی شناخته شده است؛ ولی بدترین و خطرناک ترین شیوه دنیا گرایی زمانی رخ می دهد که انسان تلاش داشته باشد دنیا را به قیمت ارتکاب گناه، و فراموشی اوامر و دستورات الهی بدست آورد. اینکه انسان برای تحصیل دنیا مرتکب حرام خوری و انواع گناهان ریز و درشت شود ثمره آن فراموشی آیات الهی و پشت پا زدن به بسیاری از اصول اولیه بندگی و زندگی سعادتمند است.

کما اینکه در جریان کربلا نیز شاهد هستیم که امام حسین علیه السلام به این مساله اشاره کرده و علت فراموشی ولی خدا را پر شدن شکم از انواع حرام های دنیوی معرفی می فرماید: «و کُلُّکُم عاصٍ لِأمری غیرُ مُستَمِعٍ قَولی فقد مُلِئَت بُطونُکُم مِن الحَرامِ و طُبِعَ على قُلوبِکُم؛[6] هنگامى که عمربن سعد سپاهیان خود را براى جنگ با ایشان آماده کرد و از هر سو آن حضرت را در محاصره گرفتند و امام علیه السلام به‌سوى دشمن بیرون آمد و آنها را به سکوت دعوت کرد، اما خاموش نشدند خطاب به آنها فرمود: واى بر شما! شما را چه زیان که به من گوش دهید و گفتار مرا که به راه راست فرا مى‌خوانم بشنوید ... همه شما از من نافرمانى مى‌کنید و به سخنان من گوش نمى‌دهید؛ زیرا شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر دل‌هایتان مُهر [غفلت] خورده است.»
 
خشت سوم: تقوا و پارسایی بهترین توشه
یکی دیگر از مباحث راهبردی و کلیدی که در خطبه های عاشورایی امام حسین علیه السلام به آن تأکید و سفارش فراوانی شده مسأله تقوا و خداترسی است. در واقع امام حسین علیه السلام بعد از بیان خطرات دنیا زندگی و دنیا گرایی به ضرورت تقوا پیشگی اشاره فرموده و همگان را به این شاه کلید زندگی سعادت آفرین دعوت نموده و تقوا را به عنوان بهترین و زیبا ترین توشه ای که یک انسان می تواند از دنیا برای حیات دنیوی و ابدی خود تحصیل نماید، معرفی کرده است. در واقع در نگاه امام حسین علیه السلام توشه و ذخیره دنیا نه داشتن خانه ویلایی و لاکچری و نه داشتن وسایل حمل و نقل و راحتی و نه داشتن پست و مقام و منزلت دنیوی، بلکه داشتن عنصر کلید تقوا معرفی شده است:
 

«عِبادَ اللَّهَ‌ اتَّقُوا اللَّهَ‌ وَ کُونُوا مِن الدُّنْیا عَلى حَذَرٍ، فَاِنَّ‌ الدُّنْیا لَوْ بَقِیَتْ‌ عَلى احَدٍ اوْ بَقِىَ‌ عَلَیْها احَدٌ لَکانَتِ‌ الْاَنْبِیاءُ ...؛[7] «اى بندگان خدا، تقواى خدا را پیشه سازید و از دنیا دورى کنید که اگر دنیا براى کسى مى‌ماند یا کسى در دنیا مى‌ماند، پیامبران شایسته‌تر بودند که بمانند و آنان بیش از همه سزاوار خوشنودى‌اند و بیش از همه به قضاى الهى خرسندند. خداوند بلندمرتبه دنیا را براى بلا و اهل آن را براى فنا آفرید. پس تازگى دنیا کهنگى است و نعمت‌هایش نابود شونده و شادمانى آن غم و اندوه است، سراى آخرت فرامى‌رسد و خانه دنیا از دست مى‌رود. پس توشه بردارید که بهترین توشه تقواست. تقواى الهى پیشه سازید، امید است رستگار شوید».
 
در فرهنگ قرآن نیز تقوا از جمله مهمترین دستورات و اوامری است که مورد توجه و بیان قرار گرفته و همگان به رعایت آن دعوت شده اند. به عبارت روشنتر برای اینکه به اهمیت این عنصر کلیدی در فرهنگ قرآن واقف شویم توجه به این نکته حائز اهمیت است که در قرآن کریم واژه «تقوا» ۱۷ بار و مشتقات آن بیش از ۲۰۰ بار مورد توجه قرار گرفته است. و عامل مهم عاقبت به خیر تقوا و خداترسی معرفی شده است: «وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقین‏؛[8] و عاقبت نیک براى پرهیزگاران است!»
 
ملاک و معیار سنجش تقوا
امام علی علیه السلام در خطبه بسیار زیبای متقین ویژگی و فاکتورهای مهم و درجه یک اهل تقوا را برشمرده و بر اساس آن می توان خود را در معرض ارزیابی و داوری قرار داد، ولی در یک حدیث راهبردی به نقل از منابع روایی نشانه اهل تقوا از حضرت این چنین تبیین و روشن شده است: امیر المؤمنین على بن ابیطالب علیه السّلام: «مِلاَکُ اِلتُّقَى رَفْضُ اَلدُّنْیَا؛[9]اساس پرهیزگارى، رها کردن دنیا است».
 
جمع بندی و نتیجه گیری
برای پیوستن به کاروان عاشورایی امام حسین علیه السلام به طور کلی باید از سه شاخص و فاکتور طلایی در زندگی بهره جست، اول اینکه یک امام شناس واقعی بود و تلاش داشت روش و سبک زندگی او را در تمام ابعاد زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی الگو قرار داد، علاوه بر آن با کنار گذاشتن امیال نفسانی و دنیوی به دنبال تقویت تقوا و پارسایی در زندگی بود و معیار عملکرد خود را در زندگی تقوا پیشگی قرار داد.

پی نوشت ها:
[1]. ابو مخنف کوفى، لوط بن یحیى‏، وقعة الطف، ص172.
[2]. همان.
[3].سوره مبارکه تویه آیه 119.
[4]. ر.ک: مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‏8، ص178.
[5].  مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)،ج‏4، ص100. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی‏ خَلَقَ‏ الدُّنْیَا فَجَعَلَهَا دَارَ فَنَاءٍ وَ زَوَالٍ‏ مُتَصَرِّفَةً بِأَهْلِهَا حَالًا بَعْدَ حَالٍ‏ فَالْمَغْرُورُ مَنْ غَرَّتْهُ وَ الشَّقِیُّ مَنْ فَتَنَتْه‏» .
[6]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار، ج‏45، ص 8.
[7]. تاریخ ابن عساکر 2154؛ کفایة‌الطالب 282.
[8].سوره مبارکه قصص، آیه 83.
[9]. تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص 138، ح2424.