يک تور و هزار مسافر

نويسنده: ليلا سيف




عاشقان جاده هاي تمام نشدني و ديدني هاي تکرار نشدني بشتابند به سوي شغلي که دائم السفرشان مي کند

« درآمد، گردشي فصلي!

راهنماي گردشگري به عنوان يک شغل ثابت، کار پر در آمدي است. اما مشکل اينجاست که آيا واقعاً ما مي توانيم به راهنماي گردشگري با ديد يک شغل ثابتي که در هر زمان امکان فعاليت در آن وجود داشته باشد، نگاه کنيم؟
حداقل حقوق يک تور ليدر براي سفرهاي داخلي 40 هزار تومان، تورهاي خروجي - سفر به خارج از کشور، 50 دلار و براي تورهاي ورودي- مسافران خارجي که به ايران سفر مي کنند - 30 دلار است. اگر فرد در تمام طول سال مشغول شغلش يعني راهنماي گردشگري باشد، مي تواند خودش را جزو پر در آمدترين افراد در اين حوزه بداند؛ اما در واقع اين امر تحقق پيدا نمي کند. بيشتر سفرهايي که در داخل ايران انجام مي شود به صورت شخصي صورت مي گيرد مثلاً خانواده اي يا شخصي در ايام خاصي مثل عيد يا تابستان به مسافرت مي روند؛ در اين سفرها خيلي کم اتفاق مي افتد که گروه يا شخص مسافرت کننده فردي را به عنوان راهنماي گردشگري استخدام کند و با او سفر کند؛ به خاطر همين تعداد سفرهايي که براي يک گردشگر در طول سال به وجود مي آيد، محدود مي شود به مسافران خارجي. گذشته از اين موضوع، کار گردشگري در واقع يک شغل فصلي است. به گفته حرفه اي هاي اين فن، در طول سال دو فصل کاري براي آنها وجود دارد؛ يکي از 15 اسفند تا نيمه خرداد و ديگري از نيمه شهريور تا اواسط آبان. در همين فصل هاي کاري هم اين جور نيست که يک تور ليدر بتواند از تمام ظرفيت فصل ها استفاده کند و تمام دوره سر کار باشد؛ يک راهنماي حرفه اي به طور متوسط 50 درصد اين دو فصل يعني 90 روز از 180 روز مشغول است. حالا با يک حساب کتاب ساده مي توان حقوق متوسط يک گردشگر در طول سال و ماه را به دست آورد. حداقل دستمزد در تورهاي ورودي به ايران 30 دلار يا تقريباً 30 هزار تومان است. با اين حساب حداقل حقوق گردشگر در يکي از فصل ها به طور متوسط مي شود چهار ميليون و 500 هزار تومان و در دو فصل مي شود 9 ميليون تومان؛ اين يعني حقوق ماهانه حداقلي يک گردشگر مي شود 750 هزار تومان که براي تور ليدر سفرهاي خارجي بيشتر هم مي شود. البته اين موضوع به معني اين نيست که يک گردشگر حرفه اي نمي تواند در فصل هايي غير از فصل هاي کاريش، فعاليتي در حوزه گردشگري انجام دهد ولي در آن فصل ها، معمولاً تور کمتري وجود دارد و در نتيجه کار کمتري هم براي يک تور ليدر وجود دارد. پس در اين کار حقوق ثابت به آن شکلي که بايد وجود ندارد ولي اگر فرد آن قدر فعال و حرفه اي باشد و به گونه اي بتواند در غير فصل کاريش هم شغلي دست و پا کند، مي تواند حقوق نسبتاً خوبي به دست آورد.

« رشته ها، بعضي راه هاي تور پهن کردن...

ماجرا خيلي متنوع تر از آن است که فکرش را بکنيد. تنوعي که از يک طرف باعث مي شود اگر تصميم گرفته ايد اين شغل را انتخاب کنيد. با هر شرايطي بيکار نمانيد و از طرف ديگر باعث مي شود سر اين راه هاي مختلف بمانيد که کدامش را انتخاب کنيد. به هر حال اينها بعضي از رشته هايي است که با اين شغل مرتبطند و با طي کردن دوره هاي آموزشي رسماً به اين شغل وارد مي شويد.

« مکالمات و مترجم جهانگردي

براي ورود به رشته مترجم جهانگردي بايد دانش زبانتان قابل قبول باشد. بعد از گذراندن دوره ها هم که معلوم است، مي شويد مترجم توريست ها. قسمت رويايي قضيه هم اين است که در ماموريت هاي خارجي آژانس هاي مسافرتي و مراکز توريستي هميشه جايي براي مترجم ها هست.

«دوره مديريت فني دفاتر مسافرتي»

براي گذراندن اين رشته به ليسانس معادل احتياج داريد. رشته اي که اسم ديگرش گرفتن مجوز تأسيس دفاتر مسافرتي است. با گذراندن اين رشته هم مدير مي شويد، هم مي توانيد به کمک جيبتان دفتر تأسيس کنيد و هم مي توانيد بدون کمک جيبتان و با تکيه به جيب ديگران در تأسيس يک دفتر شريک شويد. جيب هاي زيادي هستند که براي گرفتن مجوز تأسيس دفاتر مسافرت دنبال کساني مي گردند که اين مدرک را داشته باشند.

« دوره راهنمايان ايرانگردي و جهانگردي»

مي شويد همان تور ليدر خودمان. بنابراين حواستان باشد که داشتن حوصله، انرژي و عشق سفر بودن در حد تيم ملي از ملزومات تور ليدر شدن است. چون تور ليدر اينجاست، تورليدر آنجاست، تور ليدر همه جاست.

« تاکسي گردشگري»

داشتن گواهينامه کافي است تا بتوانيد مدرک تاکسي گردشگري را بگيريد. غير از اين شناختن کوچه و خيابان هاي شهر محل کارتان در حد شناختن خطوط کف دست هم الزامي است. بعد از اينکه دوره را گذرانديد، وظيفه گرداندن توريست ها در کل شهر با شماست. براي مشغول به کار شدن در فرودگاه و هتل ها هم داشتن اين مدرک به درد خواهد خورد.

« آموزش گردشگران فرهنگي هنري»

براي اينکه گردشگر فرهنگي شويد يا بايد روزنامه نگار باشيد يا معلم. نبود و نشد، يک سابقه کوچک کار فرهنگي هم کفايت مي کند. دليل اين پيش نياز هم اين است که اصلاً آموزش ديدگان اين رشته قرار است پل ارتباطي تور باشند با گزارشگران و گردشگران و خبرنگاران و کلاً همه کساني که يک تور قرار است با آنها ارتباط برقرار کند.

« آموزش گردشگران ورزشي»

قبل از اينکه اين رشته متولد شود، کاروان هاي ورزشي راهنماهايي داشتند که چيزي از ورزش نمي دانستند و فقط کار خودشان را مي کردند، يعني راهنمايي تيمي که مثلاً به شهرهاي ايران آشنا نبود. در اين رشته به افرادي که در يک رشته ورزشي فعال بوده اند، آموزش هاي دو جانبه ورزشي - گردشگري مي دهند. براي ورود به رشته هم فرقي نمي کند که سوابقتان در کدام رشته باشد، ولي در رابطه با اشتغال به کار خيلي فرق مي کند که مدرکتان مربوط به کدام رشته باشد. به هر حال آموزش گردشگر ورزشي فوتبال با آموزش گردشگر ورزشي منچ يک فرق هايي دارد ديگر.

« تجربه واقعي»

به عشق طبيعت
علاقه ام به طبيعت من را به خيلي جاها کشاند؛ يکي اش همين تور ليدر شدن بود. واقعاً چه شغلي مي توانستم داشته باشم که به خاطرش هميشه با طبيعت باشم؟ يکي ديگر هم گرفتن ليسانس نقاشي بود. نقاشي خواندم به عشق طبيعت و تور ليدر شدم به عشق طبيعت. البته تور ليدري شغل دوم من نيست. من همه توانم را صرف اين کار مي کنم. به خاطر همين هم اگر از درآمدم بپرسيد مي گويم عالي. البته اصل قضيه اين است که الان هرکسي همه توانش را براي اين کار بگذارد مي تواند به اين درآمد برسد. يک تور ليدر متوسط و در حد خوب، روزي 40 تا 50 هزار تومان درآمد دارد. خوب هم که مي گويم يعني کسي که هم عشق به اين کار را داشته باشد هم آموزش مناسب ديده باشد. اين اصل را کسي به شما توصيه مي کند که هر دو مدل کار را تجربه کرده؛ هم تور ليدري قبل از آموزش، هم تور ليدري پس از کسب آموزش. تجربه ام هم شد اينکه طي کردن کلاس هاي آموزشي خيلي به دردم خورد. اين کار بازنشستگي ندارد. البته الان مدت هاست که تور ليدرها خودشان را بيمه مي کنند و به طور طبيعي بازنشسته هم مي شوند. اما واقعيت اين است که تا هر وقت بخواهند مي توانند از ديدن طبيعت کردستان به همراه جمعي که آخر سفر مثل يک خانواده صميمي مي شوند، لذت ببرند.
محمد رضا متيني صدر

« پيشنهادهاي ويژه »

شهروند جهاني باشيد
يادگيري زبان غير انگليسي به شدت توصيه مي شود. بعضي مؤسسات آموزش گردشگري فقط دوره ديده هاي زبان هاي غير انگليسي را مي پذيرند. فرانسوي و عربي بدک نيستند. آلماني هم به درد مي خورد؛ فقط اگر فرانسوي ياد گرفتيد موقع گفتن کلماتي که (ق) دارند يادي هم از ما بکنيد!
مطالعات متفرقه تان بايد توپ توپ باشد. شما بايد از رسم و رسومات مردمان نمک آباد سفلي تا جزاير بورکينافاسو باخبر باشيد. اين مطالعات متفرقه در آينده شغلي تان حسابي به درد مي خورد؛ مثلاً اگر يکي از جزاير « آندامان» هم آمد سراغتان بايد بدانيد که اين مردمان در خانه پيژامه مي پوشند يا شلوار ورزشي، اصلاً چه غذايي دوست دارند و هزار چيز ديگر.

« شماها بخوانيد »

اين کار، آدم همه فن حريف و عاشق مي طلبد. ممکن است به خاطر کارتان مجبور شويد 11ماه از 12 ماه هر سال را اين بر آن بر دنبال گردشگر و شهرهاي مختلف باشيد؛ خب اين فقط عشق چاره اش هست ديگر. تازه بايد آن قدر کارآزموده و دوره ديده باشيد که اگر خدايي نکرده رفتيد بيابان و گم شديد يا اصلاً تو جنگل گرفتار شير و گرگ و پلنگ شديد، گليم خودتان را از آب بيرون بکشيد. از همين الان بهتان گفته باشيم اگر از آن بچه سوسول هايي هستيد که فقط سيزده بدرها مي زنيد بيرون و سالي به 12 ماه هم آفتاب مهتاب نمي بينندتان، جان مادرتان سراغ اين کار نرويد وگرنه خدا به داد مسافرهايي برسد که شما مي خواهيد بگرداني شان!

« گام به گام حرفه اي شدن »

اگر عزم جزم کرده ايد که اين کار را انتخاب کنيد، بايد اين چهار مرحله اصلي را بگذرانيد.
1) انتخاب: با انداختن نيم نگاهي به جيب و علايق شخصي و مهارت هايتان يک رشته انتخاب کنيد. بعد از اينکه مثلاً دوره مديريت فني را بگذرانيد، پول دفتر و دستکي که بايد راه بيندازيد از آسمان نمي افتد توي دامنتان.
2) مطالعه: مدرک معجزه نمي کند. پس حسابي مطالعه متفرقه يادتان نرود. ياد گرفتن زبان هاي زنده دنيا در اولويت اند. اولويت دوم هم مردم شناسي است. شناخت آداب و رسوم اقوام و مليت ها حسابي به دردتان خواهد خورد.
3)تجربه: تجربه عملي يا همان کارآموزي در اين رشته خيلي اهميت دارد؛ تا شما يک يا چند دوره عملي جايي نگذرانده باشيد، آژانس ها و تورهاي مسافرتي جدي نمي گيرندتان.
منبع: همشهري جوان، شماره 258.