اصفهان نصف جهان

نويسنده: پروفسور کيم اس. سکستون بخش معماري دانشگاه آرکانزاس امريکا
مترجم: محسن علي نقيان

اصفهان شهري عمده در ايران مرکزي ، پايتخت با شکوه سلسله هاي سلاجقه و صفويه که ايران را در زمينه هاي زبان ، هنر و معماري تبديل به قلب فرهنگي جهان اسلام شرقي نمودند بود. دوره صفويه (1736-1502م) به ويژه دوره سرنوشت سازي براي شکل دادن شهر بود. اين شهر آن قدر زيبا است که جهانگردان مخصوصا بدان لقب «نصف جهان» دادند....
تاريخ نگاران ، صفويه را اولين فرمانرواياني مي دانند که يک هشياري ملي را در ايران ، سرزميني آباد با نژادها و گروه هاي زباني گونه گون بنياد نهادند. آنها اسلام شيعي را مذهب رسمي قرار داده ، صوفيسم و سرمايه داري دولتي ايجاد شده را گسترش دادند تا مناسبات گسترده سياسي و اهداف جمعي را حمايت کنند. در حکومت داري صفويه ، تجارت آن قدر مهم بود که قدرتمندترين حاکم اين سلسله ، شاه عباس اول (سلطنت 1588-1629) به طور مؤثري جاده ابريشم را دوباره از اصفهان گذر داد ؛ زيرا امپراطوري وي خواهان برخورداري از تجارتي انحصاري بود.
اصفهان در قرن 17 نه تنها بازرگانان اروپايي بلکه مبلغان مذهبي و مزدوران را نيز به خود جذب کرد؛ تا آن جا که حقيقتاً تبديل به محور فعاليت هاي بازرگاني و ديپلماتيک شد. ساختار شهر آن چنان معني دار است که متضمن دين ، تجارت و وحدت سياسي است و استثنايي در جهان اسلام مدرن آن زمان بوده است .

معماري و شهرسازي

شاه عباس اولين فرمانرواي صفويه است که اصفهان را پايتخت خويش ساخت. احتمالا قدرت اقتصادي اين شهر (رودخانه زاينده رود و جلگه بارورش) و نگراني هاي امنيتي اي که قزوين بدان گرفتار شده بود و نياز به يک منطقه مطمئن از آزار سرزمين هاي مجاور ، شاه عباس را تحريک کرده و تصميم به انتقال پايتخت از قزوين به اصفهان گرفته است . وابستگي هاي تاريخي اصفهان را از ديگر شهرهاي ايران متمايز مي کند. اصفهان پايتخت قبلي بزرگان امپراطوري سلجوقيه (1194-1038) که از آسياي مرکزي تا سوريه امتداد داشته نيز بوده است . با انتخاب اصفهان به پايتختي ، شاه عباس فرمانروايي اش را با يک دودمان برجسته کهن [سلجوقيان] پيوند داد که اين پيوند مخصوصا در سال هاي اوليه حکومت اش ، هنگامي که بقاي خاندان صفويه به راستي سؤال برانگيز بود تعيين کننده شد. ديد کلي و اجمالي معماري ايراني زمينه را براي فهم بهتر اين که چگونه شاه عباس شهر را دوباره ساخت تا مرام و طرز تفکر صفويه بازتاب يابد فراهم خواهد ساخت .

اصفهان پايتخت سلجوقيان

معماري ايراني تشکيل شده بود از بناهاي سنتي جمعيت هاي نژادي مختلف که براي قرن ها تلاش مي کرد تا بر قلمرو عربي ، ترکي و مردم مناطق محلي ايران حکم براند. يک معماري صرفاً ايراني ، شرقي ، اسلامي تنها در قرن هاي 11 و 12 و با ورود ترک هاي سلاجقه در سال 1038 به ايران ظهور کرد. سلاجقه ايده هاي ساخت و ساز خلاق و جسورانه را به خوبي مفاهيم فضا سازي جديد در ايران به کار بردند که بعدا در خدمت زيربناي توسعه معماري صفويه قرار گرفت . سلاجقه طرح مسجد ستون دار اسلامي غربي باستاني که در سال 749 توسط اولين حاکمان اسلامي ايران ، عباسيان عرب ، به اين کشور آورده شد را با طرح چهار ايوان تعويض کردند. ترک هاي سلجوقي در طراحي فضاهاي گنبدي شکل بسيار بزرگ و بيان تزييني درون ساختمان ها و استفاده خارجي از طرح هاي خشتي پيچيده بي نظير بودند. آنها هم چنين روش ساماندهي بناهاي سنتي شهري مهم پيرامون يک ميدان باز را توسعه دادند. اغلب اين الگوهاي طراحي در غرب اسلامي يا ناشناخته بودند يا از کار بست آنها اجتناب مي شد.
هنگامي که سلجوقيان اصفهان را پايتخت خود قرار دادند مسجد ستوندار موجود قبلي را به مسجد جمعه عظيم چهار ايوانه با شکوه (مسجد جمعه) تغيير دادند. ايوان ، فضاي بازگنبدي شکل بزرگي است که زماني که به عنوان تالارهاي رسمي ملاقات در فضاهاي سلطنتي به کار مي رفت سمبل تعيين سن قدرت مستبد ايران قبل از اسلام بود. ايوان ها در کاخ هاي اسلامي شناخته شده بودند اما اين سلجوقيان بودند که آنها را در معماري مساجد مطرح کردند. طرح نماد امتيازات شاهانه در معماري مساجد ، ناظران را تشويق کرد تا فرمانرواي زميني را به قدرت الهي پيوند بزنند. مسجد بزرگ جمعه چهار ايوان در وسط هر کدام از چهار طرف حياط دارد. بعد ها طرح اين چهار ايوان در خور نوع غالب مساجد در سرزمين هاي شرق اسلامي شد .
به علاوه ، سلجوقيان حفره هاي گنبدي شکل بزرگ را داخل مساجد ايران باب کردند. حفره هاي گنبدي شکل در مساجد اسلام غربي شناخته شده بود (دمشق ، قرطبه و ديگر جاها) . در اين جاها حفره گنبد دار به عنوان «مقصوره» يعني فضايي که براي سلطان و بارگاهش در بهترين موقعيت در جلو طاقچه محراب به خدمت گرفته مي شد به کار مي رفت . طاقچه محراب در کانون بصري مسجد تعبيه شده بود ؛ زيرا سمت و سوي نماز خواندن به سوي مکه را نشان مي داد. سلجوقيان مخترع مقصوره گنبددار نبودند اما کيفيات فضايي مساجد ستواندار که بيش از پيش يکسان بودند را تغيير دادند و براي اولين بار نمونه هاي فوق العاده بزرگ را ساختند و در مسجد جمعه اصفهان در 7-1086 جا دادند . بزرگ و تا حدي بلند بودن گنبدهاي سلجوقيان ، يک افق شهر و يک سمبل قدرت ملوکانه را به وجود آورد ؛ چيزي که در شهرهاي اسلامي غربي در آن دوران شناخته شده نبود.

اصفهان پايتخت صفويه

تقريبا 4 قرن بعد از افول سلاجقه ، شاه عباس اصفهان را به پايتختي برگزيد. صفويه يک سلسله محلي ايراني بودند. در ابتدا عباس صرفا براي اين که ترجيح مي داد پادشاهي اش را با سمبل قدرتي که قبلا موجود بود پيوند زند اندکي سيماي ظاهري اصفهان را تغيير داد . او فضاهاي پادشاهي اش را در يک ميدان قديمي نزديک مسجد بزرگ جمعه – ميراث فرمانروايي سلاجقه – بنيان نهاد . به طور قابل فهمي عباس به پي ريزي براي زير بناي شهر علاقه مند بود. او بازارهاي قديمي را از نو ساخت و فروشگاه هاي جديد را پي ريزي کرد. او از وظيفه امپراطوري اش مبني بر [فراهم آوردن] سرگرمي هاي عمومي دريغ نکرد . او سطح ميدان باستاني را همتراز کرد و بر روي آن شن گسترد ، زيرا مي شد آن را براي چوگان ، مسابقه اسب سواري و شرب خمر مورد استفاده قرار داد . عباس موقع تعمير ابنيه سلجوقيان با روشي به دور از سوء تفاهم ودر عين حال مؤدبانه نشانه هاي صفويه را رها کرد.
در بازسازي اش از مسجد بزرگ جمعه (مثلا) خصيصه هايي را از لحاظ بصري برجسته نمود که بيشترين وابستگي را به قدرت شاهنشاهي دارند [يعني] به کاربردن کاشي هاي رنگي درخشان مورد توجه معماران ايراني .
او بر ايوان ها و حياط مساجد که آن را در روکشي از کاشي نقش و نگار دار رنگارنگ پوشانده بود متمرکز شد. طاق قوسي هاي ايوان با مقرنس (تزييناتي که به صورت چکيده يا لانه زنبوري به نظر مي رسند) و کاشي موزاييک براق به طرز استادانه اي ساخته شده بودند. دو مناره اي که به ايوان اصلي اضافه و با کاشي هاي رنگارنگ مزين و به [بناي] قديمي وصل شده بودند نمادي از يک شمايل نگاري قدرت جديد به شمار مي رفتند. به طور کلي عباس ثابت کرد که براي احترام به گذشته با شکوه اصفهان و شايسته جلوه کردن آن نگران و حساس است .

طراحي شهر جديد
متضمن طرز فکر صفويه

پيروزي هاي نظامي ما بين سالهاي 1590 تا 1602 مؤيد صلاحيت عباس براي تشکيل شاهنشاهي شد. سرمايه و تلاش بيشتري بر روي پل ها ، جاده ها و کاروانسراها گذاشته شد تا تجارت شکل بگيرد و تسهيل شود. عباس حالا آماده بود تا عرصه جديدي از فرمانروايي صفويه را در کنار مرکزيت تاريخي ، جايگزين گذشته شهر نمايد . وي شهر جديدش را در اصفهان در جنوب مرکز شهر قديمي تأسيس کرد تا خاندان سلطنتي را بدان جا انتقال دهد ؛ بازرگانان و صنعت گران نيز به آن جا نقل مکان کردند. در طرح شهر جديد ، عباس ، عناصر مطمئن متعلق به معماري گذشته را بسيج کرد تا يک هويت ايراني جديد باشکوه به نام صفويه دينمدار ، تجاري و آرمان خواه سياسي بيافرينند.
مرکز شهر جديد يک ميدان جديد با شکوه (510×158 متر) بود که شادمانه ميدان «طرح جهان» (نقش جهان) خوانده مي شد . طراحي اين ميدان همه مفصل هاي حکومت داري صفويه را به سمت يک نمودار فضايي متحد کرد : پرستش (مسجد شاه) ، بزرگداشت (مسجد شيخ لطف الله) ، ديوان پادشاهي (عالي قاپو) و بازرگاني (بازار قيصريه).
طراحان عباس اول ، شهر جديد را با سازماندهي الگوهاي خيابان بر روي شبکه هاي قائمه اي که به سمت قبله نبودند متمايز کردند.
شهر قديمي خيابان هاي مارپيچي باريک داشت و ميدان قديمي رو به قبله بود. به دستور عباس اول ميدان هاي عتيق و جديد به وسيله خيابان مارپيچ و پوشيده بازار بزرگ (به طول 2 کيلومتر) که با سنگ هاي بلند و طاق قوسي هاي خشتي مسقف شده بود به يکديگر متصل شدند. بازرگانان هلندي و انگليسي نزديک بازار زندگي مي کردند ، به طوري که اصفهان منزلي براي يکي از انبارهاي کمپاني هند شرقي به شمار مي رفت .
هر جا که بازار بزرگ با ميدان جديدي برخورد مي کرد گروهي از بناها که بازار قيصريه (بازار شاهي / ساخته و نگهداري شده توسط شاه) را تشکيل مي دادند ايجاد شده بودند. در بازار قيصريه توليدات با شکوه (ابريشم هاي عمده فروشي ، منسوجات فاخر ، طلاسازها ، نقره کارها ، جواهر سازها) ضرابخانه دولتي ، بيمارستان ، حمام عمومي و يک کاروانسرا يک جا مجتمع شده بود. بر خلاف فروشگاه هاي بازار بزرگ ، اين مکان ها بر روي يک شبکه منظم و هم راستا با شهر جديد سامان يافته بودند. اهميت روش اين ها نه به واسطه بازارهاي با شکوه ديگري که در قلمرو صفويه بودند و ورودي شگفت آور داشتند بلکه توسط دروازه قيصريه که بر روي ميدان جديد باز مي شد نشان داده و معرفي مي شد.
مقياس بزرگ و سفارش رياضي غير آلي از شهر جديد به طور ضمني ارزش هايي که پايتخت قديمي متضمن آنها بوده ولي توسط اولويت هاي عباس جا به جا شده و حق تقدم پيدا کرده است را بيان مي کند : [آن اولويت ها عبارت بودند از : ] رواداري ديني ، سرمايه داري ، شيعيسم دولتي ، نگهداشتن حرمت صوفيسم به خاطر معلماني پارسا و نگراني براي رفاه توده ها.
برگشت ميدان جديد به طرف مرکز قديمي ، در عوض يک هم ترازي با خيابان چهارباغ جديد (1596-1602) و مکان هاي مقدسي چند آييني – چند نژادي حومه جنوبي زاينده رود ايجاد کرد. اين مکان ها شامل جايگاه هاي مرده سوزان هندو ، گورستان زردشتيان و حومه هاي جلفاي جديد (براي مسيحيان امريکايي تاجر ابريشم) و عباس آباد چهارباغ (براي پناهندگان جنگ تبريز) مي شد.
پل هاي جديد زيادي براي متصل کردن شمال شهر با حومه هاي جنوبي آن ساخته شدند. دريچه هاي آب داير شده بر روي سطح پاييني پل خواجو (51-1650) فن آوري پيشرفته صفويه براي کنترل طبيعت ، باعث ايجاد سطح بالاي سازگاري جمعي از قبيل گردش و تفريح و غرفه هايي که از عابران دعوت مي کردند تا لختي درنگ کنند و از چشم انداز رودخانه – منشأ سرخوشي و کاميابي شهر – لذت ببرند شدند.
طراحان موفق شدند با طراحي راه اصلي ، پل ها و خيابان هاي حومه در هم ترازي با طرح بندي قائمه شهر ، طرز فکر بسيار قابل شاه عباس را در زندگي شهري جاي دهند.
طراحي بناهاي منحصر به فرد اطراف ميدان جديد ، ابتکاري فوق العاده نبود اما سازماندهي آنها در يک ترکيب فضايي واضح در ايران بي سابقه بود.
ميدان نقش جهان قلب مفهومي جديد بود. مکان هاي باشکوهي که تمام سمت غرب ميدان جديد دو طبقه داراي طاق هاي پشت سر هم را اشغال کرده بود يک دروازه عظيم (عالي قاپو يا ايوان بالا) و دو دريچه بي سر و صداي کوچکتر داشت . يک ورودي بزرگ به سوي هر يک از اطراف باقيمانده ميدان براي دسترسي به مسجد شاه (در جنوب ) مسجد شيخ لطف الله (در شرق) و بازار قيصريه (در شمال ) باز مي شد . با يک دروازه شگرف بر روي هر يک از اطراف آن ، ميدان جديد هم چون يک مسجد چهار ايوانه به نظر مي رسيد.
نقش جهان يک بناي موقوفه بود ؛ با اين حال در بردارنده 200 فروشگاه که گذرگاه هاي طاقدار پيراموني ميدان را اشغال کرده اند بود. بسياري از خدمات ديگر شامل مدرسه ، کارخانه جات ، مجتمع مسکوني براي بازرگانان و محل هاي اقامت صنعت گران به شکل دور از انتظاري درست پشت ميدان واقع شدند.
کاخ هاي پادشاهي شامل يک مجموعه کاخ باغ – که يک نوع کاخ با تاريخچه اي طولاني در معماري اسلامي بود – مي شد. اين کاخ ها از غرفه هاي مستقل از هم و به صورت ماهرانه اي در باغ ساخته شده و عبارت بودند از :
چهل ستون ، که به عنوان تالار ملاقات هاي رسمي به کار مي رفت ، تالارهاي ميهماني و آپارتمان هاي مسکوني براي خانواده سلطنتي . کاخ باغ ها معمولا توسط يک ديوار احاطه شده بودند اما اين ديوار با توجه به موقعيت اصفهان ديواري مستحکم نبود. کاخ شاهنشاهي هم به شکلي غير عادي بود از اين جهت که خزانه شاهي ، زرادخانه و سواره نظام درون مجموعه کاخ جا داده نشده بودند. استفان بلک فکر مي کند که اين مسأله ، بيانگر معاهده اتفاقي پادشاهان صفويه اي است که قدرت آنان ، بيشتر ، از ايده هاي سنتي سلطنتي ناشي مي شود تا ارتش داري.

شاهکار هاي معماران ايراني

مسجد شيخ لطف الله (1619-1603) اولين بناي يادگاري برپا شده در شهر جديد عباس بود. شيخ لطف الله يک پيشوا و مدرس قانون اسلامي و متکلم شيعه عرب بود . شيخ در اين مسجد که ساختماني نسبتا جديد بود اقامت داشت ؛ زيرا طرح آن تلفيق شده دو نوع از معماري سنتي بود.
اين مسجد ، يک فضاي گنبدي شکل مرکزي با برنامه و نمونه اي از مقبره هاي ياد بود است نه مسجد ؛ اما در عين حال قبري نيز در آن جا وجود ندارد.
نوشته ها آن را يک مسجد مي نامند در حالي که اين مسجد هيچ نوع حياط ، ايوان يا مناره ندارد. در هر حال طاقچه اي بسيار لازم به نام محراب دارد که به قبله گرويده است .
روکش کاشي رنگارنگ ، نماي خارجي را با الگويي شبيه به سجاده هاي نماز که در سطحي عمودي به کار رفته است مي پوشاند مقرنس هاي روکش شده با معرق کاري پيچيده ، بالاي سر در ورودي آويزان هستند. اندروني ، اغلب سفارشي است ؛ به طوري که کاملا فضا را در معماري ايراني متعادل کرده است . نور تصفيه شده پنجره هاي ورودي واقع در ساقه گنبد در سرتاسر کاشي هاي منظم ديوار و گنبد سوسو مي زند. 8 قوس نوک دار زمينه فيروزه اي روي ديوارها باعث شده است تا ترتيب هندسي اين فضاي ملکوتي نقاشي شده مانع از گم شدن هويت زميني نماز گزاران شود. ميدان شاه (1666-1611) احداث شده بر روي ميدان جديد ، موقعيت مسجد جمعه بزرگ را به عنوان مرکز زندگي مذهبي اصفهاني تغيير داد ؛ گرچه اين مسجد براي اجتماع و نماز بازماند. در قياس با مسجد شيخ لطف الله ، مسجد شاه يک طرح ايراني سنتي دارد : يک حياط چهار ايوانه ، ايوان اصلي با مناره هايي در کنار خود و يک تالار گنبد دار بلند 170 فوتي در جلو طاقچه محراب.
اهميت آموزش در مذهب شيعه از حضور غير عادي دو مدرسه (مدرس) علوم ديني جنب تالار نماز که هر يک داراي يک حياط مسقف است آشکار مي شود. از آن جا که هر دو مسجد شيخ لطف الله و مسجد شاه به سوي قبله هستند نماز گزاران در آستانه هر کدام از ورودي هاي بزرگ [هنگام ورود و خروج] به سمت زاويه اي نسبت به ميدان تغيير جهت مي دادند.
در هر صورت ، معماران ، ناجوري ارتباط بين در ورودي و مسجد را با تغيير محور يک راهرو ورودي کاهش دادند.
کاربرد بي سابقه رنگ ، دروازه هاي ورودي ، گنبدها ، مناره ها ، و برخي فضاهاي داخلي هر دو مسجد شيخ لطف الله و مسجد شاه را از زير سلطه خود درآورد. کاربرد کاشي هاي چند رنگي به عنوان تزيينات سطحي در ديگر دوره هاي تاريخ ايران شناخته شده بود اما اين صفويه بود که مکتب رنگ را به عنوان برجسته ترين مشخصه معماري ايراني تأسيس کرد. قبل از صفويه کاشي هاي رنگارنگ براي تأکيد بر عناصر مسلم معماري به کار رفته بود اما صنعتگراني که براي اين سلسله کار مي کردند خيلي از سطوح بناها را با کاشي هاي رنگارنگ ، سنگ مرمر ، گچ يا چوب نقاشي شده پوشاندند.
تاريخ نويسان معماري اين گرايش به تزيين استادانه سطوح را پيروزي زيبا شناسي ايراني بر ارزش هاي سازه اي ترکي مي بينند. استفاده از طرح کاشي رنگين (يعني منحني هاي عربي ، طرح هاي گلدار ، کتيبه هاي کوفي ، کاشي هاي طرح فرش ) ظاهر ساختمان را مي پوشاند. اين امراز تفکر بيننده در کارکرد قوانين فيزيکي که باعث سازه ها مي شود جلوگيري مي کند. بدين سان يک بناي سترگ مي تواند طوري ساخته شود تا نسبتا سبک به نظر آيد ؛ شبيه يک شيء ماورايي شگفت که نزديک زمين پرواز مي کند.
سازه هايي که اين جا توصيف شدند تعدادي چند از 162 مسجد ، 48 مدرسه ، 1802 ساختمان تجاري و 283 حمام اند که از سر زندگي اصفهان در قرن هفدهم حکايت مي کنند. بعد از مرگ شاه عباس اول در 1629 سلسله صفويه براي حدود يک قرن دوام آورد اما به استثناء دوره سلطنت شاه عباس دوم (66-1642) از رفعت و شکوه حاصل شده توسط عباس اول رو به تنزل گذارد . اصفهان در 1722 به دست افغان ها تسخير شد.
منبع: فصلنامه اصفهان زيبا