پلوراليسم ( كثرت گرائي ) ديني pluralism

نويسنده:رضا میرزائی




كلمات كليدي : پلوراليسم، پلوراليسم ديني، كثرت گرايي، اديان، حقانيت، نجات
واژه پلورالیسم برگرفته از دو کلمه «plural» به معنای جمع و «ism» به معنای گرایش است، لذا این واژه در لغت به معنای جمع گرایی و کثرت گرایی است. پلورالیسم در اصطلاح به معنای گرایش به اصول متعدد و در مقابل «monism» است. مثلا اگر در تبیین پدیده ای از اصول متعدد استفاده کنیم پلورالیست و اگر از یک اصل استفاده کنیم مونیست خواهیم بود. لذا این واژه به حوزه دین شناسی منحصر نبوده، در حوزه های متعددی مانند سیاست ، اخلاق ، فرهنگ و ... استفاده می شود.
یکی از مباحث جدی نیمه دوم قرن بیستم در حوزه فلسفه دین مساله پلورالیسم دینی یا تنوع ادیان است که برای نخستین بار در جهان مسیحیت توسط «جان هیک» (متولد1922) به صورت مستقل مطرح شد. دو عامل اساسی در پیدایش پلورالیسم دینی در غرب دخالت داشته است:

1. لیبرالیسم سیاسی و دینی :

لیبرالیسم سیاسی كه نوعی ایدئولوژی سیاسی است بر پایه­هایی از قبیل تساهل و مدارا، ‌حقوق و آزادی­های فردی مبتنی است. طبق این دیدگاه دولت باید از دخالت در امور شخصی مردم بپرهیزد و حریم حقوق فردی وشخصی را حفظ كند. از جمله این حقوق فردی، آزادی بیان عقیده است و از بارزترین موارد عقیده هم عقیده دینی است، یعنی هر كس در جامعه باید در بیان عقیده دینی خود آزاد باشد. معمار لیبرالیسم دینی شلایر ماخر آلمانی (1768-1834) تلقی می شود.

2. آموزه نجات :

این عامل عمده­ترین مساله كلامی موثر در پیدایش پلورالیسم دینی است. بر اساس این آموزه در كلام مسیحی، فقط كسانی رستگار می شوند و از قهر و دوزخ الهی نجات می­یابند كه به ربوبیت و مرگ فدیه وار حضرت عیسی ایمان آورند. كسانی كه به این آموزه اعتقاد ندارند یا غسل تعمید انجام نداده­اند نمی­توانند به بهشت راه یابند. در مقابل این دیدگاه تنگ نظرانه «كارل ری نر» كاتولیك (1904-1984) دیدگاه شمول گرایی را مطرح كرد كه معتقد بود؛ پیروان درستكار و صالح ادیان دیگر هم رستگار می شوند چرا كه آنها نیز در واقع مسیحی هستند. با این حال شمول گرایی نیز مانند انحصارگرایی تنها راه نجات را مسیحیت می­دانست.
جان هیك متكلم پروتستان به این مقدار هم راضی نشد و آن را نیز تنگ نظرانه می دانست، لذا قائل شد كه هركس با هر عقیده ای می­تواند به بهشت راه یابد،‌ به این شرط كه از راه یكی از ادیان به حق توجه كند و از توجه به خود منصرف شود. این دیدگاه پلورالیسم دینی نام گرفت كه برای گشودن درب بهشت بر روی پیروان دیگر ادیان، مرز میان حق و باطل، ثنویت و تثلیث،‌ توحید و شرك را برمی دارد. [1] هیک و پیروان او از دیدگاه پلورالیسم در نجات به حقانیت و صدق منتقل شده، معتقداند که آموزه های همه ادیان توحیدی و غیر توحیدی و اعتقاداتشان درست و حق و مطابق با واقع است و نمی­توان ادعا کرد که دینی در میان ادیان منحرف و باطل است.[2]
در واقع پلورالیسم دینی پاسخ به پرسش در مورد تنوع ادیان وحیانی و غیروحیانی با مذاهب گوناگون آنهاست، یعنی از یك طرف تنوع و تكثر ادیان و مذاهب بعنوان یك واقعیت خارجی قابل انكار نیست، و از طرف دیگر یك اندیشمند دینی باید موضع و دیدگاه خود را نسبت به این واقعیت روشن كند، و بیان كند كه هر شخص دینداری نسبت به ادیان دیگر باید چه نگرشی داشته باشد . پلورالیسم دینی در مقابل انحصارگرائی ، شمول گرائی وابطال گرائی، پاسخی به این پرسش­هاست. ابطال گرائی تمام ادیان را باطل می داند و همه آنها را مخلوق ذهن بشر معرفی می­كند و هدایت و سعادت را امری موهوم و خیالی می داند. شمول گرائی هم به حقانیت مطلق یك دین و حقانیت نسبی سائر ادیان حكم می كند. انحصارگرائی هم به حقانیت یك دین و بطلان دیگر ادیان قائل است. اما پلورالیسم دینی همه ادیان را صراط هایی مستقیم بسوی یك مقصد معرفی می­كند.[3]
تفسیر دومی هم در مورد پلورالیسم دینی وجود دارد كه ناظر به بعد اجتماعی و حیات دینی است. بدین معنا که پیروان ادیان مختلف می­توانند زندگی مسالمت آمیزی در یک جامعه با یکدیگر داشته باشند و حدود و حقوق همدیگر را مراعات کنند. این معنای از پلورالیسم قطعا قابل پذیرش است .[4]

نقد پلورالیسم دینی

دیدگاه پلورالیسم دینی هم در بحث حقانیت و هم دربحث نجات دچار اشكالات متعددی است، كه به برخی از آنها اشاره می شود:[5]
ادیان موجود دارای برخی آموزه هایی هستند که با آموزه های موجود در ادیان دیگر در تضاد و تناقض هستند و اعتقاد به حقانیت همه ادیان موجود مستلزم اعتقاد به اجتماع نقیضین یا ضدین خواهد بود که امری محال است. مثلا دین اسلام بر یکتایی خداوند تاکید می­کند، در حالی که مسیحیت موجود معتقد به وجود خدای پدر و خدای پسر و خدای روح القدس است و آیین زرتشت هم به دوگانه پرستی گرایش دارد . حال اگر هر سه دین بر حق باشد باید گفت خدا هم یکی است و هم دو تا و هم سه تا و این غیر ممکن است.
هر دینی یا آموزه های مخالف در دین دیگر را نفی می کند و یا کلا دین دیگر را باطل می­داند. بنابراین از حقانیت هر دین بطلان ادیان دیگر لازم می آید، لذا گفته می شود که پلورالیسم دینی خود برانداز است و علیه خود حکم می کند.
پلورالیسم از یک سو به حقانیت همه ادیان حکم می کند و از سوی دیگر ادیان موجود یکدیگر را نفی می­کنند. نتیجه این تعارض چیزی جز شکاکیت و سرگردانی در مورد دین حق نیست.
پلورالیسم در قرآن
آیات قرانی به صراحت دلالت بر منحصر بودن دین حق در اسلام و نفی مبانی پلورالیسم می کنند. برخی آیات به نفی شکاکیت می پردازند و ادله پیامبران را روشن و در نتیجه تردید شکاکان را بی وجه می دانند.(سوره ابراهیم / 9 و10). برخی آیات هم پذیرش دینی غیر از اسلام را منتفی می دانند. (آل عمران / 85؛ بقره/120 ؛ توبه / 30). برخی آیات الهی نیز همه انسان ها و از جمله اهل کتاب را به دین اسلام دعوت می کنند (اعراف/158؛ نساء/79؛ حج/ 49؛ مائده / 15-16 ؛ بقره/ 41 ؛ و...) که همه این آیات نشان می دهد قرآن حقانیت ادیان موجود دیگر را قبول ندارد.[6]
نتیجه اینكه اسلام در بحث حقانیت ادیان معتقد به انحصارگرائی است و فقط یك دین را حق می داند. از نظر اسلام در هر دوره از تاریخ بشر یک دین و شریعت الهی بعنوان دین حق موجود بوده است، ولی با آمدن دین جدید از سوی خدا آن دینِ قبلی نسخ می شد. از نظر اسلام آن دین حق در عصر كنونی، دین اسلام است. اما اسلام در مساله رستگاری و نجات انحصارگرا نیست و معتقد است كه شرط رستگاری انسان ها در هر دوره ای ایمان به خدا و نبوت و عمل خالصانه بر اساس شریعتِ حقِ زمان خودشان بوده است و الان كه آن دین حق، اسلام است، لذا شرط رستگاری انسان ها در عصر حاضر، تصدیق انبیاء گذشته و ایمان به دین اسلام و عمل بر طبق دستورات آن می باشد. البته كسانی كه پیام اسلام به آنها نرسیده باشد و در این مورد تقصیر و كوتاهی از طرف این اشخاص صورت نگرفته باشد و یا اینكه از نظر توان عقلی، رشد كافی برای درك پیام اسلام نداشته باشند ، ‌اگر متدین به دین الهی خاصی هستند و طبق دستورات همان دین عمل می كنند، این افراد نیز به رستگاری و نجات دست می یابند. و اگر پیام هیچ دین الهی به آنها نرسیده باشد، در این صورت حساب و تاب اعمال آنها بر اساس احكام عقل آنها خواهد بود ، و باید طبق دستورات عقل خود عمل كنند.
پی نوشتها:
[1]. حسين زاده، محمد، مباني معرفت ديني، قم، موسسه امام خميني، 1385، ص 121-127.
[2]. نبویان، سید محمود، پلورالیزم، تهران، اندیشه معاصر، 1381، ص15-32.
[3]. خسروپناه، عبدالحسين، كلام جديد، قم ، مركز مطالعات حوزه، 1381، ص166 .
[4]. گلپایگانی، علی ربانی، تحلیل و نقد پلورالیسم دینی، تهران، اندیشه معاصر،1376، ص22.
[5]. حسين زاده، محمد،‌ مباني معرفت ديني، ص 128- 156.
[6]. شاکرین، حمید رضا، پرسشها و پاسخهای دانشجویی، قم، نشر معارف، 1385، ص62-69. .
منبع : پژوهشکده باقر العلوم (علیه السلام)