حقوق بشردوستانه در آموزه مهدويت (3)

نويسنده: حجت الاسلام محمدعلي ابراهيمي




تأمين حقوق بشردوستانه در آموزه مهدويت

اكنون وقت آن رسيده كه حقوق بشردوستانه بين‌الملل را بر آموزه‌ مهدويت عرضه كرده و فرضيه پژوهش خود را اثبات نماييم. براي اين منظور، در چند گفتار، بحث را دسته بندي و ارائه خواهيم كرد. در اين نوشته، منظور از تأمين حقوق بشردوستانه در آموزه مهدويت، خصوص عصر غيبت يا هنگامه ظهور و پس از برپايي حكومت عدالت محور امام عصر عليه السلام نيست؛ بلكه نگاه جامع در پرتو اين تفكر مورد اهتمام مي‌باشد.

گفتار اول : ناكامي حقوق بشردوستانه بين‌الملل

پيش‌تر روشن شد كه حقوق بشردوستانه، در پي اثبات حق و باطل بودن جنگ نيست. رعايت اين حقوق، دربارة دولي که معاهدات را امضا نکرده‌اند جنبة عرفي دارد و دربارة کشورهايي که قرارداد را امضا کرده‌اند، معاهده‌اي لازم ‌الاجرا است. حقوق بشردوستانه، مي‌کوشد در شرايط خاص جنگي، آلام بشري را کاهش داده و افراد غير دخيل در اصل نزاع را ياري كند. افراد آسيب پذير مانند زنان، اطفال، سالخوردگان،‌ اموال و اماکن فرهنگي نيز مورد پشتيباني قرار خواهند گرفت. اكنون سؤال اين است كه آيا بسنده كردن به همين ميزان، موجب رفع انبوه مشكلات جهاني مي‌شود؟
پاسخ، منفي است؛ چون مطالعات تاريخي و تجارب جهاني، حاكي از آن است كه تلاش‌ها در اين راستا ثمره قابل توجهي نداشته و موجب كاهش چشمگير معضلات بين‌المللي نبوده است. اين، حقيقتي است كه نويسندگان مهد حقوق بشردوستانه[21] به آن اعتراف دارند و در نوشته‌هاي آنان انعكاس يافته است. تئودور مرون[22] مي‌نويسد:
همان‌طور كه مي‌دانيم، تصويب همه اين اسناد، هنجارها و استانداردها به وضعيت نقض شديد حقوق بين‌المللي بشر و هنجارهاي بشردوستانه پايان نبخشيده است. حتي تأسيس غير منتظرة دادگاه بين‌المللي جرايم براي يوگسلاوي سابق و رواندا، به اين تخلفات پايان نداده است. بديهي است جامعه بين‌المللي در يافتن راه‌هاي مؤثر براي حمايت از حقوق بشر ـ به ويژه در شرايط منازعات داخلي ـ موفق نبوده است.[23]
اين، حقيقتي است كه روشن بوده و نيازمند استدلال نمي‌باشد؛ پس براي تأمين هرچه بهتر كليه حقوق بشري، طرح راهبردي مؤثري لازم است، تا حقوق بشردوستانه هرچه كامل‌تر فراهم شود. آموزه مهدويت، در اين‌باره مناسب‌ترين پيشنهاد مي‌تواند باشد؛ بنابراين نبايد اين مواهب از جامعه بشري دريغ‌شود.

گفتار دوم : حقوق بشردوستانه در عصر انتظار

در عصر انتظار موعود، دنيا شاهد جنگ‌هاي ويرانگر بوده و خواهد بود. حقوق بشردوستانه بين‌المللي، براساس همين واقعيت‌ها بنيانگذاري و تأسيس شده است. هر چند كه در خود كنوانسيون‌ها ذكر نشده است، اين حقوق دو بخش دارد: «بخش عملي» كه در زمان جنگ، بايد از آن استفاده شود تا موجب امنيت و كاهش آلام ناشي از صحنه نبرد گردد. بخش ديگر آن، مربوط به زمان صلح است كه تلاش مي‌شود براي آگاهي از مقررات اين حقوق در عرصه جهاني فعاليت شود. اكنون در قالب برگزاري همايش حقوق بشردوستانه، اين هدف تعقيب شده و در كشورهاي مختلف براي رساندن پيام آن، اين روش به كارگرفته مي‌شود.
در آموزه مهدويت، حفظ حقوق بشردوستانه در عصر انتظار به اين صورت امكان پذير است كه مردم أصولاً به ‌فكر جنگ نباشند و جنگ را كنار بگذارند؛ بنابراين وقتي جنگي در جهان نباشد حقوقي از كسي ضايع يا تباه نمي‌شود. روايات در اين باره فراوان است. نعماني رواياتي را ذكر مي‌كند كه به شيعه دستور مي‌دهد (در عصر غيبت) بردبار باشد و در انتظار فرج بماند و در امر خداوند و تدبير او، شتاب‌زدگي نكند. امام صادق عليه السلام فرمود: «زبان‌هاي خود را نگه داريد و در خانه‏هاي خود بنشينيد؛ چيزي دامنگير خصوص شما نشود؛ بلكه همگاني باشد».[24] يعني اين يك فتنه جهاني است؛ ولي با خانه نشيني و عدم دخالت، مي‌توان از شر آن مصون ماند. باز حضرت صادق عليه السلام مي‌فرمايد: «هر كس كه از بودن در شمار ياران امام قائم شادمان است، بايد در انتظار باشد و با همين حال انتظار، به پرهيز و اخلاق نيكو رفتار كند».[25] بنابراين با اشاعه و گسترش تفكر كناره‌گيري از جنگ، مي‌توان به تأمين حقوق بشردوستانه در عصر انتظار كمك كرد. شايد به همين علت باشد كه فقها، جهاد ابتدايي را در عصر انتظار واجب نمي‌دانند و جنگ را فقط در حد دفاع مجاز مي‌شمارند.[26]
البته مفهوم فرمايش امام عليه السلام اين نيست كه منزوي و گوشه‌گير باشيم. آنچه از مجموع آيات و روايات اسلامي و مفهوم واژة «انتظار» استفاده مي‌شود، اين است كه انتظار، در همة ابعاد زندگي فردي و اجتماعي،‌ عامل رشد و اصلاح، مقاومت و پيشرفت، بيداري و بقاي جامعه و بالآخره عامل حركت، جنبش، دفاع از عقايد تاريخ ساز و انقلاب آفرين اسلامي بوده و بذر اصلي قيام جهاني حضرت مهدي عليه السلام در دوره انتظار كاشته خواهد شد.[27] همان روشي كه پيامبر صلي الله عليه و آله در عصر بعثت در پيش گرفت. آن حضرت، برابر تمام فشارها و ستمگري‌ها مقاومت كرد و فقط به هدايت و دعوت مردم اهتمام ورزيد و مقابل همة حرمت شكني‌ها، زجرها و شكنجه‌ها صبر نمود. «خود اصل پرهيز و اجتناب، يكي از اصول زندگي سالم بشر است؛ مثلاً كلمه توحيد، يعني ‏«لا إِلهَ إِلا اللَّه‏» مجموعاً نفيي و اثبات است. بدون نفي ما سوا الله، دم از توحيد زدن ناممكن است».[28] با اين وصف، ديگر جاي نگراني نيست كه دغدغه زير پاگذاشتن حقوق بشردوستانه در اين آموزه فكري ابراز شود و مردمان جهان از اين تفكر هراسان گردند. البته امروزه برخي با تصورات نادرست و چه بسا مغرضانه از امام عصر عليه السلام تصويري خشن و غير رأفت آميز ترسيم مي‌نمايند. از همين رو، نتايج پژوهش معارف مهدويت مهم است؛ چون ثمره آن، اين توهم‌ها را از اساس زايل مي‌كند و برغلبه همه سويه جوانب انساني مهر تأييد مي‌زند.[29] حال اگر بنا باشد ثمره تفكر مهدويت، آثار و نتايج آن مخصوص روزگار پاياني تاريخ باشد، طرح و بحث آن در روزگار كنوني موضوعيت نخواهد داشت و اگر مربوط به همة اعصار باشد، بايد ثمره ارزشمندي داشته باشد، تا بتوان در جهت سازندگي از آن استفاده كرد؛ بنابراين بديهي است كه رعايت كرامت انسان‌ها و حقوق بشردوستانه (مبتني بر آيين توحيدي اسلام) تنها به امام عصر عليه السلام ختم نمي‌شود؛ بلكه ياران وي نيز عالم و عامل به اين حقوق و مظهر آن در معاملات فردي و اجتماعي هستند؛ زيرا آنان، از خداوند و امامشان شناخت فراوان دارند و با آگاهي كامل، در ميدان حق حضور خواهند يافت.[30]

گفتار سوم : روزگار قبل از ظهور امام مهدي عليه السلام

جنگي كه به ملاحم و فتنه‌هاي آخر الزمان مربوط مي‌گردد، عامل اجتماعي دارد و ناشي از ظهور حضرت مهدي عليه السلام نيست. جنگ و نا امني آن دوره، برخاسته از فقر، خشك سالي‌هاي متمادي، گسترش جمعيت و فقدان منابع خواهد بود. اميرالمؤمنين عليه السلام چنين پيش بيني كرده است: «در آينده، آتش جنگ ميان شما افروخته مي‌شود، و چنگ و دندان نشان مي‏دهد و با پستان‏هايي پر شير كه مكيدن آن شيرين است؛ ولي پاياني تلخ و زهرآگين دارد، به سوي شما مي‏آيد».[31] بر اين اساس، مي‌توان گفت: اصل اين واقعه، به عصر ظهور اختصاص ندارد. مگر ويراني جنگ‌هاي اول و دوم جهاني كمتر از فتنه و آشوب‌هايي بود كه در عصر ظهور ممكن است واقع شود؟ جنگ، هميشه و همه جا واقع مي‌شود و خاصيت آن هم تخريب است. نقش آموزه مهدويت در اين راستا، آن است كه خود امير المؤمنين عليه السلام در پايان همين خطبه توصيه مي‌كند: «پس بايد بر سنّت پيامبر صلي الله عليه و آله باقي بمانيد كه برپا است، و بر آثار رسالت تكيه نماييد كه آشكار است. به عهد نزديكي كه بسته‏ايد، وفادار مانيد كه يادگار پيامبر، بر آن تكيه دارد». از اين فرمايش‌هاي نوراني فهميده مي‌شود كه اگر به اصول اسلامي و مقررات شرعي پايبند باشيم، از گزند حوادث مصون مي‌مانيم. فلسفه انتظار، همين است كه بايد دين دار، دين مدار و دين محور بود و آموزه مهدويت، بر زيّ ديني تأكيد دارد.
مفهوم اين جملات، آن است كه با ايمان و حفظ اصول دين، امكان رهايي وجود دارد؛ به همين دليل است كه وقتي انسان، نااميد مي‌شود و مي‌بيند با وجود اين همه پيشرفت‌هاي فكري و علمي، روز به روز به فساد و تباهي كشيده مي‌شود و اختراعات و اكتشافات حيرت انگيز نتوانسته انسان را از سردرگمي برهاند، بنا به فطرت ذاتي خود، متوجه درگاه خداوند بزرگ مي‌شود و براي رفع ستم‌ و بحران‌هاي روحي و معنوي خود از او كمك مي‌جويد.[32] پس حفظ حقوق بشردوستانه در اين مقطع از تاريخ، به اين وسيله است كه مردم، راه دين داري و خدا پرستي را در پيش گيرند و با معارف ديني، خود را از آسيب روزگار نگه‌دارند. همين‌ها اوصاف ياران مهدي عليه السلام در عصر ظهور است. ابن اعثم كوفي نقل مي‌كند كه امير المؤمنين عليه السلام فرمود: «نيكي باد برايت اي طالقان! خدا را در آن‌جا گنج‌هايي است كه از طلا و نقره نيست؛ بلكه آن گنج‌ها، مردان مؤمني هستند كه خدا را به خوبي شناخته‏اند. آن‌ها در آخر الزمان از ياران مهدي خواهند بود».[33] پس، از نقش مثبت دين داري نبايد غفلت كرد.

گفتار چهارم : هنگامه ظهور حضرت مهدي عليه السلام

اما هنگام ظهور حضرت مهدي عليه السلام بالآخره اين جنگ، قرباني‌هاي خود را مي‌گيرد، جو ناامني و رعب را ايجاد كرده، انسان‌ها را به چاره انديشي وادار خواهد ساخت. در همين هنگامه است كه نداي ملكوتي يا هاتف آسماني، آواز سر خواهد داد و به زبان هر قوم، آمدن مهدي عليه السلام را مژده خواهد داد[34]؛ پس راه تأمين حقوق بشردوستانه به اين صورت خواهد بود كه فكر و عقل مردم خسته از آشوب‌ها رشد يافته و دروازه حقيقت بر روي آنان گشايش يابد. مردم آن زمان، با بصيرتي كه خواهند يافت، فوراً امام زمان خود را شناخته و به او ايمان مي‌آورند. بدين سان، بخش قابل توجه مردم از شراره آتش جنگ نجات يافته و به جاده سعادت رهسپار مي‌شوند.
شيخ مفيد از حذيفه يماني روايت كرده است كه گفت: از پيغمبر صلي الله عليه و آله شنيدم مي‌فرمود:
هنگام آمدن قائم گوينده‏اي از آسمان بانگ مي‌زند: «اي مردم! زمان حكومت جباران به پايان رسيده و بهترين شخص امت محمد صل الله عليه و آله متولّي امر شده است. در مكه به وي ملحق شويد». آن‌گاه نجبا از مصر و ابدال از شام و دسته‌هايي از مردم عراق كه شب‌ها را به عبادت مشغول و روزها همچون شير مي‏باشند و دل‌هايشان مانند پاره‏هاي آهن است، مي‌آيند و بين ركن و مقام، با وي بيعت مي‌كنند.[35] طريحي مي‌گويد:
ابدال، گروهي از صالحين هستند كه زمين از وجود آنان خالي نيست. وقتي يكي از آنان بميرد، خداوند آن را به ديگري تبديل مي‌كند. و از قاموس نقل مي‌كند كه خداوند، به وسيله آنان، زمين را نگه مي‌دارد، و آن‌ها هفتاد نفرند كه چهل نفرشان در شام و سي نفر در ديگر بلاد هستند. هيچ يك از آنان نمي‌ميرد مگر اين كه جاي آنان، ديگري مي‌آيد.[36]
و در كتاب الخرائج و الجرائح از امام محمد باقر عليه السلام نقل شده است كه فرمود: «هنگامي كه قائم ظهور مي‌كند، دست خود را روي سر مردم مي‌گذارد و بدان وسيله عقول آن‌ها جمع و افكارشان كامل مي‌گردد». ‏[37] پس با رشد فكري مردم خطري حقوق انساني را تهديد نخواهد كرد و زندگي، سير طبيعي خود را خواهد داشت.

گفتار پنجم : پس از فتح جهان

ممكن است برخي از تفكر مهدويت احساس خطر كنند و بگويند: اين انديشه در پي‌سيطرة جهاني است و وحدت اعتقادي را بر مردم جهان تحميل مي‌نمايد، در نتيجه آزادي عقيده از جامعه جهاني رخت بربسته و حقوق بشري از اين جهت مخدوش مي‌گردد؛ چون در صورت مخالفت، با تيغ برّان مهدي مواجه شده و جان خود را دست خواهد داد كه اين نمونه ديگري از ناديده گرفته شدن حقوق بشردوستانه مي‌باشد.
جواب اين شبهه هم خيلي روشن است. وقتي عقل مردم جهان كامل شد، در رويارويي با دعوت مهدي آخر الزمان عليه السلام تسليم شده و با رغبت يا ميل باطني پذيراي مكتب مهدويت و مجذوب آن مي‌گردند. وقتي اقبال با اختيار و از روي طيب نفس باشد، ديگر تحميلي نخواهد بود و اين، بهترين خدمت براي نجات انسا‌ن‌ها مي‌باشد؛ اما تعداد اندك باقي مانده مجازات مي‌شوند و كيفر آنان مطابق موازين حقوقي خواهد بود؛ به اين دليل كه سركوب گناه كاران در هر نظام، امري طبيعي بوده و هيچ نظامي عقيده مخرب باطل را در قلمرو خود تحمل نمي‌كند. در واقع، برخورد با آنان در راستاي خدمت به جامعه صورت مي‌گيرد، نه اين كه از روي ظلم و ستمگري باشد.
بنابراين اگر آموزه مهدويت به طور درست تبيين شود و تمام جوانب آن مورد تأمل قرار گيرد، بخش‌هاي خاص آن، بزرگنمايي نشود و قسمت‌هاي عمده آن به زبان روز بيان شود، نه تنها راهكاري در جهت تأمين حقوق بشردوستانه است كه حتي احتمال روي آوري جهاني به اصل دين و مقبوليت آن فزوني خواهد يافت. و بشريت در پرتو آن، به آرامش خواهند رسيد. به اين علت كه در اين آموزه، هيچ موردي را نمي‌يابيم كه به فتنه انگيزي و كشتار بي‌گناهان دستور داده شده باشد و به مهدي ياوران سفارش كند كه روحيه انتقام جويي، كينه توزي، ايجاد خشم و نفرت را در خود تقويت كنند. امام سجاد عليه السلام مي‌فرمايد:
اي ابا خالد! مردم زمان غيبت آن امام كه معتقد به امامت و منتظر ظهور او هستند، از مردم هر زماني برترند؛ زيرا خداي تعالي عقل و فهم و معرفتي به آن‌ها عطا فرموده است كه غيبت نزد آنان به منزله مشاهده است، و آنان را در آن زمان، مانند مجاهدان پيش روي رسول خدا صل الله عليه و آله كه با شمشير به جهاد برخاسته‏اند قرار داده است. آنان، مخلصان حقيقي و شيعيان راستين ما و داعيان به دين خداي تعالي در نهان و آشكارند.[38]
دعوت به دين، مكتب و آرمان‌هاي عالي از ويژگي‌هاي انساني است. و همه طبق عقيدة خود هم اين كار را انجام مي‌دهند. مهم اين است كه ارشاد و هدايت در جهت صواب و مصونيت باشد، نه‌تفكر الحادي و گمراهي. بدين ترتيب در يك جمع بندي كلي تأمين حقوق بشردوستانه را در آموزه‌ مهدويت مي‌توان چنين خلاصه كرد: با در پيش گرفتن رفتار و اخلاق نيكو و اجتناب از حضور در ميدان آشوب‌ها و انتظار فرج امام عصر عليه السلام، امكان تأمين حقوق بشردوستانه ميسر خواهد بود.
در صورت باقي ماندن بر سنّت پيامبر صلي الله عليه و آله، تكيه بر آموزه‌هاي ديني، وفاداري به تمام عهد‌ها و حفظ اصول كلي شريعت، مي‌توان حافظ حقوق بشردوستانه هم بود.
شناخت به موقع امام زمان، تسليم و پذيرش دعوت منجي (كه هم‌زمان با رشد خرد جمعي بوده و دعوت، همراه با نداي هاتف غيبي است) موجب حفظ حقوق بشردوستانه مي‌شود.
اشتياق شديد مردم به صلح و امنيت جهاني باعث ميل باطني آنان به پذيرش عقايد امام مهدي عليه السلام شده و در نهايت آزادي و اختيار صورت خواهد گرفت و بدين‌سان كرامت انساني به شايسته‌ترين شكل خود محقق مي‌شود.

نتيجه :

براي اثبات فرضيه پژوهش مبني بر تأمين حقوق بشردوستانه در آموزه مهدويت نگاهي گذرا به حقوق بشردوستانه بين‌المللي انداختيم. نتيجة اين مطالعات نشان مي‌دهد كه حقوق بشردوستانه، به دنبال احساس نياز شديد به استقرار صلح و كاهش آلام بشري كه ناشي از وقوع منازعات مي‌باشد، وارد عرصه حقوق بين‌الملل شد. كشورهاي جهان، با مساعدت سازمان ملل، مقرراتي را در قالب چهار كنوانسيون و دو پروتكل براي اين حقوق وضع كرده‌اند. الزامات عرفي، معاهداتي و دادگاه كيفري بين‌المللي، ضمانت اجراي اين حقوق را عهده دار است. اهداف آموزشي آن، ضمن الزاماتي كه براي كشورها در نظر گرفته شده، با برپايي همايش‌هايي تحت همين عنوان در كشورهاي مختلف دنبال مي‌شود؛ ولي تمام اين راهكارها در حدي نبوده و نيست كه توان حل معضلات كلان جهاني را داشته باشد؛ بنابراين، طرح عميق‌تر مي‌خواهد كه با آموزه‌هاي راهبردي مناسب از پس اين خاست جهاني برآيد.
آموزه مهدويت، از جهت اين كه ريشه در اديان بزرگ تاريخي دارد و در اسلام به شكل برجسته تبلور يافته است، الگوي بي‌بديل در اين زمينه مي‌باشد. با جا انداختن اين آموزه، حقوق بشردوستانه به شايسته‌ترين شكل ممكن برآورده خواهد شد؛ به اين دليل كه بخش اعظم آموزه مهدويت به دوره انتظار منجي مربوط مي‌شود. بحران‌هاي جهاني كه به جنگ مي‌انجامد هم در اين دوره واقع مي‌شود. طرح راهبردي آموزه مهدويت براي حفظ كرامت انساني و حقوق بشردوستانه به تناسب مقاطع و برهه‌هاي زماني، متفاوت خواهد بود. همان‌گونه كه عرض شد، در عصر انتظار، با كناره‌گيري از ورود به صحنه‌هاي نبرد التزام به رفتار و اخلاق نيكو، در آستانه ظهور و با حفظ سنت پيامبر صلي الله عليه و آله و اصول شريعت اسلام در هنگامه ظهور، با پذيرش دعوت مهدي عليه السلام و پيوستن به سپاه منجي جهاني، مي‌شود از زيان‌هاي جنگ و وقوع فاجعه بزرگ جلوگيري كرد. در توجيه رواياتي كه ايجاد اخافه مي‌كند و از قتل‌هاي انبوه سخن مي‌راند، مي‌توان گفت:‌ اولاً: ممكن است به صدور قطعي آنان خدشه شود و ثانياً: قطعي الدلاله هم نمي‌باشد. چه كسي مي‌تواند صد در صد مطمئن باشد كه حتماً موارد آن‌ها محقق مي‌گردد؟! زيرا دست كم چهار آيه قرآن كريم[39] به ظهور امام مهدي عليه السلام تفسير شده و هيچ كدام، مفهوم آن روايات را تداعي نمي‌كند؛ پس با وجود اين آيات، نمي‌توان مطلقاً به مفهوم روايات تمسك كرده و صحنه‌هاي رعب آور براي پايان تاريخ ترسيم نمود.

پی نوشت ها :

[21]. يعني كشورهاي غربي كه خود را مبتكر طرح و تأسيس حقوق بشردوستانه مي‌دانند.(اگر اين ادعا درست باشد، دول غرب مهد حقوق بشردوستانه است و الا صرف ادعا خواهد بود).
[22]. Theodor Meron.
[23]. تئودور مرون، ترجمه: سلاله حبيبي امين، حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه، تهران، گرايش، 1382ش، ص 151.
[24]. «كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ الْزَمُوا بُيُوتَكُمْ فَإِنَّهُ لا يُصِيبُكُمْ أَمْرٌ تُخَصُّونَ بِهِ أَبَداً وَ يُصِيبُ الْعَامَّةَ»؛ محمد بن ابراهيم نعماني، پيشين، باب11، ح 7، ص‌197.
[25]. «مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الأَخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِر»؛ همان، باب 11، ح 16، ص 200.
[26]. شيخ طوسي مي‌نويسد:« و متى لم يكن الإمام ظاهرا، و لا من نصبه الإمام حاضرا، لم يجز مجاهدة العدوّ». «و تا هنگامي كه امام عليه السلام ظاهر نباشد و كسي كه منصوب امام عليه السلام است حاضر نباشد جهاد ابتدايي و جايز نيست»، ابو جعفر محمد بن حسن طوسي، النهاية، بيروت، دارالكتاب العربي، دوم، 1400ق، ص 290.‏
[27]. ‌ حسين عبدي پور، نقش اجتماعي انتظار، قم، بوستان كتاب، دوم، 1386ش، ص17.
[28]. مرتضي مطهري، مجموعه آثار، ج16، تهران، صدرا، چهارم 1380ش، ص503.
[29]. بهرام اخوان كاظمي، نگرش‌هايي نو به‌آموزه مهدويت، قم، آينده روشن، 1387ش، ص22.
[30]. همان،‌ ص 43.
[31]. «حَتَّي تَقُومَ الْحَرْبُ بِكُمْ عَلَي سَاقٍ بَادِياً نَوَاجِذُهَا مَمْلُوءَةً أَخْلَافُهَا حُلْواً رَضَاعُهَا عَلْقَماً عَاقِبَتُهَا»؛ سيد رضى، ‏نهج البلاغة، قم، هجرت، 1414ق، خ 138، ص 195.
[32]. محمد مهدي كريمي‌نيا، همزيستي مسالمت آميز در اسلام و حقوق بين‌الملل، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1383ش، ص 343.
[33]. «وَيْحاً لَكَ يا طالَقَانُ فَإِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا كُنُوزاً لَيْسَتْ مِنْ ذَهَبٍ وَ لا فِضَّةٍ وَ لَكِنْ بِهَا رِجَالٌ مُؤْمِنُونَ عَرَفُوا اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ هُمْ أَنْصَارُ الْمَهْدِيِّ فِي آخِرِ الزَّمَان‏»؛ أحمد بن اعثم كوفى، الفتوح، بيروت، دارالاضواء، 1411ق، ج 2، ص 320.
[34]. «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ% قَالَ: يُنَادِي مُنَادٍ بِاسْمِ الْقَائِمِ% قُلْتُ: خَاصٌّ أَوْ عَامٌّ؟ قَالَ: عَامٌّ يَسْمَعُ كُلُّ قَوْمٍ بِلِسَانِهِمْ»‏؛ «در كمال الدين از زراره روايت شده كه امام صادق عليه السلام فرمود: موقع ظهور صدا زننده‌اي قائم عليه السلام را به اسم نام مي‌برد. پرسيدم: اين صدا براي افراد خاصي است يا عمومي است؟! فرمود: عمومي است و هر ملتي به زبان خود آن را مي‌شنوند». علامه مجلسى، بحار الأنوار، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1404ق، ج 25، ح 35، ص 205.
[35]. «إِذَا كَانَ عِنْدَ خُرُوجِ الْقَائِمِ يُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ أَيُّهَا النَّاسُ قُطِعَ عَنْكُمْ مُدَّةُ الْجَبَّارِينَ وَ وَلِيَ الأَمْرَ خَيْرُ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ فَالْحَقُوا بِمَكَّةَ فَيَخْرُجُ النُّجَبَاءُ مِنْ مِصْرَ وَ الأَبْدَالُ مِنَ الشَّامِ وَ عَصَائِبُ الْعِرَاقِ رُهْبَانٌ بِاللَّيْلِ لُيُوثٌ بِالنَّهَارِ كَأَنَّ قُلُوبَهُمْ زُبَرُ الْحَدِيدِ فَيُبَايِعُونَهُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقَامِ»؛ شيخ مفيد، اختصاص، قم، انتشارات كنگره جهانى شيخ مفيد، 1433ق، ص208.
[36]. فخر الدين طريحى، مجمع البحرين، تهران، كتاب فروشي مرتضوي، سوم، 1416ق، «الأبدال: قوم من الصالحين لا تخلو الدنيا منهم إذا مات واحد أبدل الله مكانه آخر. و في القاموس الأبدال: قوم يقيم الله بهم الأرض و هم سبعون، أربعون بالشام و ثلاثون بغيرها، لا يموت أحدهم إلا قام مقامه آخر من سائر الناس».
[37]. «عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ% قَالَ: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ يَدَهُ عَلَي رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهِ عُقُولَهُمْ وَ أَكْمَلَ بِهِ أَخْلاقَهُم»؛ قطب الدين راوندى، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسه امام مهدي، 1409ق، ج 2، ص 840.
[38]. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، تهران، اسلاميه، دوم، 1395ق، ج‏1، ص320.
[39]. انبياء (21): 105، حج (22): 41، نور (24): 55، و قصص (28): 5.

منبع:www.entizar.ir