شناسنامه تفسیر

نام معروف مناهج البیان فی تفسیر القرآن
مؤلف محمد باقر ملکی میانجی
تولد ۱۲۸۵ ش
وفات ۱۳۷۷ ش
مذهب شیعه
زبان عربی
تعداد مجلدات ۶ جلد
مشخصات نشر تهران، سازمان چاپ وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۴ق تا ۱۴۱۷ق / ۱۳۷۵ش، قطع وزیری
 

معرفی مفسر و تفسیر

مرحوم ملکی، در سال ۱۳۲۴ قمری مطابق با سال ۱۲۸۵ شمسی، در قصبه ترک از توابع ناحیه گرم رود شهرستان میانه به دنیا آمد. در همان جا از محضر عالم جلیل، سید واسع کاظمی ترکی (م ۱۳۵۴ق) که خود از افاضل شاگردان آخوند خراسانی بود، ادبیات عرب، منطق، اصول (قوانین) و فقه (ریاض) فراگرفت.
 
وی به سال ۱۳۴۹ق، به مشهد مقدس آمد و سطح عالی را نزد استاد مسلم سطوح عالی و فاضل خویش آیت الله شیخ هاشم قزوینی (م ۱۳۸۰ ق) و دروس فلسفه و مباحث اعتقادی و معارفی را نزد عالم نحریر آیت الله شیخ مجتبی قزوینی (م ۱۳۸۶ق) تلمذ کرد. آن گاه در درس خارج زعیم حوزه علمیه مشهد در آن روزگار، آیت الله میرزا محمد آقازاده خراسانی (م ۱۳۵۶ق) شرکت جست. همچنین بخشی از مباحث فقه و یک دوره اصول فقه و یک دوره کامل علوم و مباحث معارفی را از محضر استاد علامه میرزا مهدی غروی اصفهانی (م ۱۳۶۵ق) استفاده کرد و از ایشان به دریافت اجتهاد و افتا و نقل حدیث مفتخر شد.(1) از ملکی، آثار علمی فراوانی برجای مانده مثل: بدایع الکلام فی تفسیر آیات الاحکام (طهارت و صلات) در یک مجلد. چاپ تفسیر فاتحة الکتاب، مناهج البیان فی تفسیر القرآن.(2)
 
توحید الامامیه، با تنظیم محمد بیابانی اسکویی.(3) نگاهی به علوم قرآن، ترجمة على نقی خدایاری، به اهتمام على ملکی میانجی، الرشاد فی العماد. دوره کامل درس اصول آقا میرزا مهدی اصفهانی. رساله ای در حبط و تکفیر و دیگر آثار چاپ نشده مؤلف در احکام صلات، نکاح، طلاق و مواریث.(4)
 
این تفسیر به زبان عربی و تاکنون شش مجلد از آن منتشر شده و گویا مجلدات دیگر تألیف نشده است. دو جزء از آخر قرآن، یعنی جزء ۲۹ و ۳۰ و چهار جلد از آغاز قرآن که شامل مقدمه و تفسیر سوره حمد و بقره تا جزء چهارم آیه ۲۴ سوره نساء که متأسفانه مرگ مؤلف فرصت ادامه آن را نداد و به همین آیه ختم می گردد.
 
این تفسیر، حاصل تدریس مؤلف، در جمع شاگردان و علاقه مندان در عصر پس از المیزان و ناظر به روش متفاوت از روش معارفی طباطبایی است که از اوان ورود به شهر مقدس قم، به سال ۱۳۷۸ق آغاز گردیده و نخستین جلد آن، تفسیر سورة فاتحة الکتاب در سال ۱۴۱۳ق به چاپ رسیده است.
 
مفسر محترم، در مقدمة جلد اول، پس از اشارة مختصر به روش تفسیری خود، به مباحث علوم قرآن، فضیلت و شناخت قرآن و اهمیت تفسیر می پردازد و نیز درباره حجیت ظواهر قرآن، تفسیر قرآن به قرآن و تفسیر قرآن به حدیث، محکم و متشابه، تأویل و تفسیر، تفسیر به رأى، ناسخ و منسوخ، اعجاز و تحدی و حدوث قرآن سخن می گوید و نکات ظریف و قابل توجهی در طرح مباحث و نقد دیدگاه های دیگران ارائه می دهد. شیوه کلی مفسر، موجزگویی و در حد اشاره به مبانی تفسیر و کلام و توضیح معانی و احیانا طرح و تحلیل مباحث اعتقادی است.
 
ترتیب مباحث در این تفسیر بدین شکل است که در هر قسمت، مجموعه ای از آیات را مطرح می کند و آن را از نظر بیان آیه و واژه شناسی، کلمه کلمه رسیدگی می کند، سپس کلمات و جملات را توضیح می دهد. در جایی که حدیثی رسیده باشد و به فهم کلام کمک کند، یا در کلیت بحث مفید افتد متعرض می شود و از دیدگاه های مفسران شیعه و سنی، به ویژه شیخ الطائفه طوسی (م ۴۶۰)، جارالله زمخشری (م ۵۳۸)، شیخ طبرسی (م۵۴۸)، فخرالدین رازی (م ۶۰۶) استفاده میکند. البته در بسیاری از موارد، این نقل همراه با نقد و تحلیل و مناقشة اقوال است. این نقدها بیشتر نسبت به زمخشری و فخررازی است، گر چه کسانی مانند علامه طباطبایی و شیخ محمد عبده در تفسیر المنار از این نقدها بی نصیب نیستند و با شگفتی و تکیه کلام: «ومن العجیب »، آنان را مورد نقد قرار می دهد.
 
در روش تفسیر، ملکی یکی از مفسران معاصر در ارائه تفسیر قرآن به قرآن با روش ویژه است؛ زیرا علی رغم آنچه ایشان در نقد روش علامه طباطبایی در فهم و تفسیر استقلالی قرآن بیان کرده اند، اهتمام شدیدی به نقل آیات مرتبط به بحث از ابعاد مختلف نشان میدهند. نقطه تمایز ایشان، این نکته است که نور بودن قرآن و تبیان همه چیز بودن آن را، منافی با تفسیر روایی نمیداند و نیاز به مراجعه به معلمان واقعی قرآن و هادیان امت را در متن تفسیر میداند.
 
نکته تفاوت در بیان تعلیمی و تعبدی این دو روش و مرزبندی میان دو جریان در تلقی جایگاه روایات تفسیری است. کسانی مانند ملکی از این روش حمایت میکنند که آموزه های تفسیری اهل بیت (علیهم السلام) در حوزه تفسیر (نه در تفصیل احکام و تطبیق موضوعات) أموری انحصاری و غیرقابل جایگزین است، در حالی شخصیتی مانند علامه طباطبایی از این اصل پیروی می کنند که بگویند مفهوم این که قرآن نور و بیان و مبین است، این که در فهم خود به بیان دیگری نیاز ندارد و آن چه اهل بیت (علیهم السلام) گفته اند، جنبه تعلیمی داشته و نه اموری که قابل دست یافتن نباشد.
 
ملکی یکی از کسانی است که در آغاز تفسیر ضمن تأکید بر اجتهادی بودن تفسیر، به این منبع اساسی و مهم اشاره میکند(5) و در کتاب توحید الأمامیة، بحثی گسترده درباره عقل و حجیت آن در کتاب و سنت دارد و عقل را، به عقل اصطلاحی و عقل فطری تقسیم میکند و موارد تعارض میان عقل و نقل را توضیح می دهد.(6)
 
وی بسیاری از روایات را که در باب آثار و نتایج تعقل آمده، نه در توصیف حقیقت عقل، بلکه به حساب عقل فطری قرار داده است، در حالی که در این آثار، عقل یک مفهوم ارزشی دارد و ناظر به جنبه های روشی نیست و آنچه فلاسفه درباره تجرد و نورانیت و مفیض و مدرک بودن عقل و توان اتصال نظریات به بدیهیات گفته اند و در تقسیم مدرکات انسان، عقل را در برابر وهم، خیال و حس دانسته اند، همه آنها را ناظر به کاربرد عقل و حقیقت و درجات فهم انسان می داند، چنانکه تقسیم عقل به عقول عشره را، ناظر به پیوند وجود ممکن با وجود واجب تعالی شمرده است. یکی از جهات دیگر تفسیر مناهج، عنایت به تفسیر ادبی و طرح مباحث صرف، نحو، معانی و بیان برای کشف معنا است. در این شیوه ملکی در محدودة فهم و دلالت آیه و استخراج نکات دقیق بهره می گیرد. تفسیر ادبی از این جهت مهم است که در آن، علوم و ابزار فهم قرآن جایگاه والایی دارد.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- اجازه اجتهاد ایشان در مقدمه کتاب توحید الأمامیة، ص۹ به چاپ رسیده است
2- این مجموعه توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، نشر یافته است.
3- تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۴۱۵ق/۱۳۷۳ش.
4- لازم به یادآوری است که این شرح حال براساس منابع زیر تنظیم گردیده است. الف) مکتب تفکیک، محمدرضا حکیمی. ب) مقدمه توحید الامامیه، آیت الله ملکی، که در آغاز آن شرح زندگی ایشان توسط فرزندشان، یعنی آقای علی ملکی نگارش یافته است. ج) مصاحبه مرحوم ملکی با مجله صحیفه مبین، ویژه قرآن پژوهی، شماره ۲، تابستان ۱۳۷۴
5- مناهج البیان، جزء ۱، ص۱۵.
6- توحید الامامیه، صص ۲۱ - ۴۰
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 928-925