شناسنامه تفسیر

نام معروف تفسیر المنار، تفسیر القرآن العظیم
مؤلف شیخ محمد عبده، محمد رشید رضا
تولد محمد عبده ۱۲۶۶ق
وفات محمد عبده ۱۳۲۳ق
تولد رشید رضا ۱۲۸۲ق
وفات رشید رضا ۱۳۵۴ ق
مذهب سنی شافعی
زبان عربی
تاریخ تألیف ۱۳۱۸ - ۱۳۵۴ ق
تعداد مجلدات ۱۲ جلد
مشخصات نشر قاهره، دار المنار، ۱۳۴۶ق، چاپ چهارم، ۱۳۷۳ق، قطع وزیری. افست همین چاپ در مؤسسات بسیاری در بیروت نشر گردیده و از آن جمله: دار القرآن بی تاریخ، و دارالفکر بی تاریخ.
 

معرفی مفسر و تفسیر

شیخ محمد عبده، شاگرد سید جمال الدین اسدآبادی، از علمای بزرگ اهل سنت و از مصلحان و سلسله جنبان نهضت های اصلاحی و احیاگران فکر دینی در عالم اسلام به شمار می آید که افزون بر آثار گوناگون اعتقادی، اجتماعی، کلامی و شرح نهج البلاغه، تفسیری نگاشته است که تحولی شگرف در عالم اسلام و تفسیر به وجود آورده است. این تفسیر، گرچه ناتمام مانده است و فقط تا سوره نساء آیه ۱۲۶ توسط عبده القا گردیده و از آنجا به بعد نیز، تا سوره یوسف آیه ۵۳ توسط رشید رضا ادامه یافته است، اما تا همین اندازه، مالامال از بحث های مهم اعتقادی و اجتماعی و تحول آفرین است و بازتاب های گوناگون موافق و مخالفی را پدید آورده است.
 
جلوه مهم این تفسیر در گرایش و تأکید به جنبه های هدایتی و تربیتی قرآن است. عبده بر آن است تا اصلاح اجتماعی، اعتقادی، اخلاقی و سیاسی را در جامعه اسلامی تحقق ببخشد و راه آن را از طریق تفسیر قرآن میبیند؛ تفسیری که با تأکید بر جنبه های هدایتی و ارشادی انجام می گیرد. عبده از شیوه های کلاسیک و روش های سنتی در تفسیر، اظهار ناخشنودی میکند و به مفسران پیشین خرده می گیرد که چرا از اهداف اصلی قرآن که هدایت است به دور مانده و خود را سرگرم مباحثی کرده اند که هیچ گونه فایده هدایتی را دنبال نمی کند و تحول آفرینی در جنبه های مختلف اخلاقی و اجتماعی ندارد. به همین دلیل، وی از طرح مباحث لغوی، صرفی و نحوی سرباز می زند و تلاش خود را به ارائه تفسیری تحلیل و توصیفی و از جهتی ارشادی مصروف می دارد.
 
تفسیر المنار، در مجامع روشنفکری و مصلحان قرن بیستم، با استقبالی فراوان مواجه شد. مالک بن نبی یکی از همین روشنفکران و نویسندگان مبارز الجزایری درباره تفسیر المنار مینویسد:
 
«المنار، تلاشی بود در جهت دمیدن روح نو در نظام قدیمی تفسیر قرآن که در بین تحصیل کرده های مسلمان، علاقه نسبتا شدیدی نسبت به بحث های مذهبی برانگیخت. وی با آنکه روش پیشینیان را رها نکرد، اما فتح بابی کرد برای کنکاش های عقلانی در مفاهیم قرآنی، در رابطه با ایمان و مسائل مادی و زندگی اجتماعی.»(1)
 
تفسیر المنار، در حقیقت دعوت به بازگشت به قرآن برای قشر روشنفکر مذهبی جهان عرب بود. به همین دلیل، بسیار مورد استقبال واقع گشت و تأثیر فراوانی در پژوهش های قرآنی، به ویژه در چگونگی تفسیر و ارائه آن گذاشت.
 
گفتیم که این تفسیر، با مرگ غیرمترقبه رشید رضا، ناتمام ماند و تنها تا سوره یوسف آیه ۵۳ به انجام رسید. تا آنجا که تقریر درس های عبده بود، رشید رضا پیش از چاپ و در حین چاپ آنها را به استاد خود نشان می داد و اصلاحات لازم را در آنها وارد می کرد، اما بقیه تفسیر گرچه با همان سبک و سیاق و با همان روش عبده انجام گرفته است، اما در جاهایی، از دیدگاه فکری و روش تفسیری محمد عبده فاصله گرفته است.
 
عبده، از جهات بسیاری به تفاسیر مهم شیعه نزدیک بود. او با گرایش عقلی و اندیشه اعتزالی به ارائه مسائل اعتقادی و کلامی، مانند: جبر و اختیار قضا و قدر و صفات خداوند می پردازد. باب اجتهاد را در فقه، به ویژه مسائل اجتماعی باز می داند. از درگیر شدن در مسائل اختلاف انگیز و هجوم به عقاید غیر اهل سنت، پرهیز می کند. برای اهل بیت (علیهم السلام) احترام خاصی قائل است. تفسیر او، تفسیر قرآن به قرآن است. اگر از حدیث سود می جوید، مقید است با عقل و فرهنگ قرآن سازگار باشد و لذا تأکید می کنند که مفسر باید با اتکا به ادله قاطع و با احادیث صحیح تفسیر کند. در همین راستا، بسیاری از اخبار را مورد نقد و بررسی قرار داده و اخبار اسرائیلی و مخالف عقل را به شدت طرد می کند. از اینکه تفسیر قرآن، تبدیل به نوعی جبهه گیری موردی و شخصی گردد و عناوین کلی آیات، محدود به افراد و اشخاص شود و پیام مهم، عالی و جاودانی قرآن تبدیل به پیام های خصوصی و برای تثبیت موقعیت گروه و عده ای شود، پرهیز میکند.
 
اما رشید رضا چنین نیست. رشید رضا به نقل و پذیرش احادیث و مأثورات اهتمام دارد. از مفسرین بسیار، نقل می کند. خط تحلیل ها و موشکافی ها و عقلگرایی های عبده را با منقولات پر میکند. تحت تأثیر عقاید وهابیت و کتب ابن تیمیه، نوعی سلفی گری را ترویج می کند، به صوفیه و افکار عرفانی و اشاری در باب تفسیر حمله می کند. با اینکه در حوزه هدف شناسی قرآن به بحث های اجتماعی، همانند عبده بها می دهد و با نگرش علمی و عقلی به معارف قرآنی و عقاید دینی می پردازد.
 
روش عبده، مانند بسیاری از مفسران دیگر چنین است که در آغاز آیه ای را می آورد سپس با توجه به سایر آیه های دیگر که نظیر و شبیه به آن است شرح و بسط می دهد. روش او عمدتا تحلیلی و توصیفی است. در تلاش برای به دست دادن پیام آیه و نتیجه گیری از آن است. به همین دلیل به محیط اجتماعی و فرهنگ موجود عصر خود توجه میکند و در جای جای تفسیر از انحراف جامعه اسلامی از قرآن و دور شدن از عقاید اصیل اسلام سخن می گوید.
 
رشید رضا که گفتیم در بخشی از تفسیر، تقریر تفسیر استاد خود را می کند در بقیه تفسیر به همان سبک و سیاق و با همان دید و دیدگاه پیش می برد. تنها تفاوتی که می توان در روش تفسیر این دو قائل شد، این است که عبده به هیچ تفسیری جز تفسیر بسیار موجز جلالین مراجعه نمی کرد، اما رشید رضا پا را از این فراتر می گذارد و به منابع تفسیری دیگر مراجعه میکند و به نظر گاه های لفظی و اعراب و نکته های بلاغی، بیش از استاد خودش می پردازد. نکته دیگر آنکه، عبده عقل گرا و روش او تحلیل است، اما رشید رضا نص گرا و اعتماد او به احادیث و مأثورات چشمگیر است.
 
پی‌نوشت‌:
1- الظاهرة القرآنیة، مالک بن نبی، ص۲۳، تعریب عبدالصبور شاهین، مکتبة دار العروبة، ۱۹۵۸م.
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 936-933