وقتی صفحات زیبای سبک زندگی شهدای دفاع مقدس را ورق می زنیم، سرمشق هایی طلایی از  ظرافت های دینی، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را در سبد زندگی آنها مشاهده می کنیم. شاخص های اخلاقی که شهدا در زندگی خود از آن بهره می جستند، به آنها قدرت پرواز از خاک به افلاک را داده بود، گویی در فرصت اندکی که خدای متعال در اختیار آنها قرار داده است جز گشودن بال و اوج گرفتن در افق بندگی و عبودیت باری تعالی دغدغه ی دیگری ندارند. به راستی اگر کسی طالب پرواز و قرار گرفتن بر ریل صحیح عبودیت و بندگی و سلوک اخلاقی است یکی از بهترین تابلوهای درس آموز برای رسیدن به این هدف، سرمشق هایی است که شهدا در سبک زندگی خود در پیش روی آحاد مردم قرار داده اند، به همین منظور در هفته دفاع مقدس به منظور تیمن و تبرک تلاش داریم در این نوشتار برخی از ظرافت های دینی و اخلاقی شهدای دفاع مقدس را مورد واکاوی و بررسی قرار دهیم.
 

پرپرواز از خاک تا افلاک در زندگی به سبک شهدا

1-خداشناسی و اخلاص واقعی

یکی از مهمترین و برجسته ترین ویژگی هایی که در سبک زندگی شهدا موج می زند مسأله خداشناسی و قرار گرفتن بر مدار اخلاص و بندگی حق تعالی است. نوعاً افرادی که در حوزه سیره شهدا تحقیق و پژوهش داشته اند و یا افرادی که در دوران حیات آنها توفیق مصاحبت و همراهی با رزمندگان دفاع مقدس را داشته اند، نوع خاصی از معرفت و خداشناسی را در زندگی آنها مشاهده کرده اند، اخلاصی که توجه شهدا را از هر گونه غیر خدا باز داشته و به آنها کمک کرده است که بر ریل صحیح عبودیت و بندگی حق تعالی قرار داشته باشند.

در واقع شهدا نه برای پست و مقام های مادی و دنیوی و نه برای جمع آوری غنیمت های جنگی و کسب ثروت های مادی در مسیر شهادت گام بر می داشتند. در واقع آنها این آیه رحمانی را در زندگی با خود زمزمه می کردند: «قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ؛[1] بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است».

 

شهید محمد ابراهیم همت

جلوه های ناب اخلاص در سبک زندگی شهدا چه از رزمندگان ساده و بی آلایش دفاع مقدس و چه در بالا ترین رده های نظامی می توان مشاهده کرد، هر چند که این عنصر طلایی در مقامات و فرماندهان جنگ از جایگاه و اهمیت بالاتری برخوردار است. برای نمونه برای پی بردن به این درجه از اخلاص شهدای تراز به گوشه ای از سخنان شهید والا مقام محمد ابراهیم همت اشاره می کنیم: او پیش از عملیات خیبر در جمع نیروهای لشکر 27 محمد رسول الله این چنین یاران خود را دعوت به اخلاص و خداگرایی می نماید:
 
«برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزش شامل حال ما شود، باید اخلاص داشته باشیم. برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم، سرمایه می خواهد که ما از همه چیزمان بگذریم، و برای اینکه از همه چیزمان بگذریم، باید شبانه روز دلمان و وجودمان و همه چیزمان باخدا باشد. این قدر پاک باشیم که خدا کلاً از ما راضی باشد. قدم بر می داریم برای رضای خدا، حرف می زنیم برای رضای خدا، شعار می دهیم برای رضای خدا، می جنگیم برای رضای خدا همه چی، همه چی، باید برای خدا باشد اگر این طور بود، پیروزیم چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم و هیچ ناراحتی نداریم و شکست معنا ندارد».[2]

این عبارت درس آموز شهید همت علاوه بر تأکید بر اخلاص و خدا باوری و کار برای خدا، تداعی گر شهادت طلبی و لحظه شماری برای وصل شدن به یار می باشد، روحیه ای که تداعی گر این آیه شریف است:«قُل هَل تَرَبَّصونَ بِنا إِلّا إِحدَى الحُسنَیَینِ ۖ وَنَحنُ نَتَرَبَّصُ بِکُم أَن یُصیبَکُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِن عِندِهِ أَو بِأَیدینا ۖ فَتَرَبَّصوا إِنّا مَعَکُم مُتَرَبِّصونَ؛[3]بگو: «آیا درباره ما، جز یکی از دو نیکی را انتظار دارید؟! (: یا پیروزی یا شهادت) ولی ما انتظار داریم که خداوند، عذابی از سوی خودش (در آن جهان) به شما برساند، یا (در این جهان) به دست ما (مجازات شوید) اکنون که چنین است، شما انتظار بکشید، ما هم با شما انتظار می‌کشیم!»
 

دفاع از قلعه قلب و مبارزه با هوای نفس و شیطان

یکی دیگر از  ویژگی های منحصر به فرد و طلایی سبک زندگی شهدا، مرزبانی از حریم قلب و مبارزه با هوای نفس شیطان می باشد. در واقع این شهدا پیش از آن که به مصاف با دشمن بیرونی بشتابند در مسیر اصلاح نفس و مبارزه با خواهش های شیطانی قرار گرفته و در این میدان دلیرانه مقاومت و حماسه آفرینی کرده اند. در این زمینه خاطراتی ماندگار و فراموش نشدنی از شهدا نقل شده است که همچون دانشگاهی تربیتی اخلاقی می تواند کمک شایانی به تربیت اخلاقی مخاطبین داشته باشد. شهدا به خوبی نفس خود را شناخته بودند و هیچ گاه از کید و حربه شیطان خود را در امان نمی دیدند و آیات الهی را با خود زمزمه می کردند: «إِنَّ النَفْس لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ؛[4] به درستی که نَفْس (سرکش) بسیار به بدی‌ ها امر می‌کند».
 

شهید مهدی زین الدین

همه شهدا نمره های عالی در مبارزه با نفس در کارنامه خود ثبت و ضبط کرده اند، در ادامه به یکی از این موارد اشاره می کنیم، شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب علیه السلام متولد تهران از او نکته ی درس آموز زیبایی نقل شده است:


«با همه گرم می گرفت و زود صمیمی می شد جای خودش را توی دل بچه رزمنده ها باز کرده بود. وقتی نبود جای خالیش زیاد حس می شد. انگار بچه ها گم شده ای داشتند و بی تاب آمدنش بودند. خبر که می دادند آقا مهدی برگشته، دیگر نمی ماند. همه بدو می رفتند سمتش. می دویدند تا دنبالش تا روی دست بلندش کنند. از آنجا به بعد دیگه اختیارش دست خودش نبود. گیر افتاده بود دست بچه ها مدام شعار می دادند: «فرمانده آزاده...» بالاخره یک جوری خودش را از چنگ و بال نیرو ها در می آورد می نشست گوشه ای دور از چشم بقیه، با خودش زمزمه می کرد و اشک می ریخت، خودش رو سرزنش می کرد و به نفسش تشر می زد که «مهدی! فکر نکنی کسی شدی که اینها این قدر خاطرت رو می خوان، نه اشتباه نکن، تو هیچی نیستی تو خاک پای این بسیجی هایی» همین طور می گفت و اشک می ریخت.[5]

این شیوه سلوک و تربیت اخلاقی مهدی زین الدین در واقع تداعی گر این روایت زیباست که در منابع روایی از امام علی علیه السلام نقل شده است: «مَن ذَمَّ نفسَهُ أصلَحَها ، مَن مَدَحَ نَفسَهُ ذَبَحَها؛[6]امام على علیه السلام : هر که نفْس خود را نکوهش کند آن را اصلاح گردانَد و هر که نفس خویشتن را بستاید آن را بکُشد».
 

انس و خلوت عاشقانه با معبود

یکی از زیباترین و مهمترین ویژگیها و فاکتورهای سبک زندگی شهدا، ارتباط عاشقانه و عارفانه با خدای متعال است. در واقع این ویژگی مهم همچون موتور پیشران قوی تمام ابعاد وجودی شهدارا تحت تأثیر خود قرار داده و شهدا را بر مدار صحیح عبودیت و بندگی الهی قرار داده بود. ارتباطهای خالصانه ی شهدا در شب و روزهای عملیات و در شب های پر ستاره  ای که با خدای خود داشتند هیچ گاه از دل تاریخ پاک نخواهد شد. مناجات های عارفانه ای که گویای عشق واقعی شهدا به ارتباط و انس و خلوت با معبود بود رنگ و بوی بهشتی به زندگی آنها بخشیده بود؛ لذت غیر قابل وصفی که هیچ چیزی نمی توانست جای آن را برای شهدا پر نماید. به راستی که این چنین می توان ادعا کرد که شهدا افلاکیان زمینی دوران ما بودند که امروز بند بند کتاب زندگی شان مصداق هایی از آیات الهی را در خود تجلی کرده است: «کانُوا قَلیلاً مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ؛[7]آنها کمى از شب را مى‏ خوابیدند، و در سحرگاهان استغفار مى ‏کردند».

 

شهید علی صیاد شیرازی

«غروب یکی از روزهای سرد زمستان سال 69، شهید صیاد شیرازی برای بازدید، به قرارگاه بیرجند آمد. قرار بود صبح روز بعد به اتفاق سردار ابو الفتحی  از مرز بازدید کنند. آن زمان شهید صیاد، رئیس بازرسی فرماندهی کل قوا بود و درجه سرتیپی داشت. بازدید قرار گاه تمام شد شب اتاق دفتر فرماندهی را برای استراحت مهمانان در نظر گرفتیم من و سردار ابو الفتحی هنوز در دفتر مشغول کار بودیم. ساعت یک نیمه شب بود که [ناگهان] حاجی گفت: «طاهریان! یک لحظه گوش کن!» هر دو سکوت کردیم. صوت  حزینی از اتاق صیاد به گوش می رسید. آن قدر زیبا و عارفانه با خدا مناجات و راز و نیاز می کرد که از صدای مناجاتش، اشک در چشمان هر دو مان حلقه زده بود. صبح وقتی از اتاق بیرون آمد انگار تمام آرامش و شادابی دیشبش، در چشمانش نشسته بود». [8]


امیر دربندی از هم رزمان شهید صیاد شیرازی، درباره ی اهتمام وی به نماز اول وقت می گوید: « در آسمان کردستان بودیم و سوار هلی کوپتر دیدم ایشان مدام به ساعتش نگاه می کند علت را پرسیدم گفت: «موقع نماز است» و بعد به خلبان اشاره کرد که همان جا فرود بیاید تا نماز را در اول وقت بخوانیم. خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست اگر صلاح بدانید تا مقصد صبر کنیم شهید صیاد گفت: اشکالی ندارد ما باید همین جا نماز بخوانیم هلی کوپتر نشست صیاد با آب قمقمه ای که داشت وضو گرفت و به نماز ایستاد ما هم به او اقتدا کردیم».[9]
 

مواسات،  انسان دوستی و خدمتگزاری

شاید این چنین تصور شود که برای پرواز کردن به سوی معبود تنها باید به دنبال نماز و مناجات و ارتباط با خدا بود این در حالی است که شهدا با اشراف معرفتی و شناختی که از منابع دینی و فرهنگ اسلامی کسب کرده بودند به خوبی می دانستند که برای عروج به سوی معبود و صعود به قله های سعادت و خوشبتی فاکتورهایی از جنس اخلاق مداری، انسان دوستی، مواسات و  خدمتگزاری به مردم لازم است. بسیاری از شهدا در سبک زندگی خود فرصت شناس بودند و سعی می کردند در فرصت هایی که برای آنها به وجود می آید به همنوعان خود در مناسبت های مختلفی خدمتگزاری کنند.

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله: «أحَبُّ عِبادِ اللّه ِ إلى اللّه ِ أنْفَعُهُم لِعبادِهِ، وأقْوَمُهُم بحقِّهِ، الّذینَ یُحَبَّبُ إلَیهِمُ المَعروفُ وفِعالُهُ؛[10]پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : محبوبترینِ بندگان خدا نزد خداوند کسى است که به حال بندگانش سودمندتر و در اداى حق خدا کوشاتر باشد. همانان که خوبى و انجام کارهاى نیک محبوبشان است».

شهید حجت الاسلام محمد شهاب

یک از هم رزمان شهید شهاب می گوید:  در شب ماه مبارک، آقای شهاب و شهید رحیمی به صورت ناشناس غذای آماده را در مناطق مستضعف نشین شهر توزیع می کردند ایشان حتی برای افرادی که یخچال نداشتند یخ توزیع می کردند تا زمان افطار آب سرد داشته باشند. بعضی اوقات می گفت: مردم پایین شهر از خوردن گوشت محروم اند با کمک دوستان گوسفندی می گرفت و به همراه لوازم مدسه پتو و... به منزل محرومان می برد و تأکید ایشان این بود که اسمی از ایشان برده نشود.[11]
 
پی نوشت ها:
[1]. سوره مبارکه انعام آیه 162.
[2]. مجموعه فایل های صوتی به جا مانده از سرداران جنگ، روایت فتح، فاتح خیبر.
[3]. سوره مبارکه التوبة آیه ۵۲.
[4]. سوره مبارکه یوسف آیه 53.
[5]. علی بهشتی پور، محمد خامه یار افلاکی خاکی، انتشارات روح،ص 14. 
[6]. غرر الحکم : ح 9103 و 9104.
[7]. سوره مبارکه ذایات، آیات 17و 18.
[8]. امیر حسین انبارداران، امیر دلاور، تهران، شاهد، 1382، چ2، ص4.
[9]. همان ص 77.
[10]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏74، ص  152، ح110.
[11]. رضا ابیار، ظرافت های اخلاقی شهدا، مرکز پژوهش های صدا و سیما، ص 56.