قال الله تبارک و تعالى: «رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ؛ پروردگارا! مرا از ناحیه خودت فرزند و نسلی پاک ببخش! همانا که تو شنوای دعایی!»(1)
 

حضرت زکریا (ع) در قرآن و روایات

نام حضرت زکریا (ع) 7 بار در قرآن کریم آمده است. او از انبیای بنی‌اسرائیل از نسل لاوی 50 است که کفالت حضرت مریم (س) را بر عهده داشت و حدود 100 سال عمر کرد. آن حضرت در نهایت با تهمتی که به او زده شد به شهادت رسید. او را بین درختی قرار داده و ارّه کردند. قبر او در حلب سوریه معروف است، البته قبری هم در شرق بیت‌المقدس به او منسوب است.

حضرت زکریا (ع) شوهرخاله حضرت مریم (س) که به دنبال مرگ عمران 51 پدر حضرت مریم، با قرعه قوم یهود کفالت مریم را بر عهده گرفت.


قرآن کریم می‌فرماید: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ؛ هر زمان که زکریا در محراب بر او وارد می‌شد رزق ویژه‌ای نزدش می‌یافت، گفت: ای مریم! این رزق از کجاست؟ گفت: از سوی خداست.»(2)

امام باقر (ع) فرمود: «فَدَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا فَإِذَا عِنْدَهَا فَاکِهَةُ الشِّتَاءِ فِی الصَّیْفِ وَ فَاکِهَةُ الصَّیْفِ فِی الشِّتَاءِ؛ هرگاه حضرت زکریا بر مریم وارد می‌شد مشاهده می‌کرد میوه‌های زمستانی در فصل تابستان و میوه‌های تابستانی در فصل زمستان نزد اوست.» (3)

حضرت زکریا (ع) وقتی عبادت و کرامت‌های حضرت مریم (س) را دید، از خدا خواست به او هم فرزندی عنایت کند با اینکه پیر شده بود و همسرش نازا بود اما با دیدن لطف الهی بر مریم ناامید نشد؛ خدایی که به او چنین لطف کرد که از آسمان غذا می‌فرستد، می‌تواند به من هم در پیری و با وجود نازایی همسر، فرزند بدهد. دعای او به اجابت رسید و خداوند حضرت یحیی (ع) را به او داد، فرزندی که نامش را خدا تعیین کرد و این نام قبلاً بر کسی نهاده نشده بود یعنی حضرت یحیی (ع).

«یَا زَکَرِیَّا إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیًّا؛ ای زکریا! ما به تو پسری که نامش یحیی است مژده می‌دهیم، برای او پیش از این هم‌نامی قرار نداده‌ایم.»(4)


 

ویژگی‌های سه‌گانه خاندان حضرت زکریا (ع)

قرآن کریم خاندان حضرت زکریا (ع) را به سه ویژگی ستوده است: «إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ یَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا وَ کَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ؛ آنان همواره در کارهای خیر می‌شتافتند و ما را از روی امید و بیم می‌خواندند و پیوسته در برابر ما فروتن بودند.»(5)
 
1. سرعت در کارهای خیر
مراد از کار خیر، مجموع اعمال صالح و عبادت است. مرحوم طبرسی در تفسیر خیرات می‌فرماید: «الطاعات و العبادات».(6)

از منظر قرآن، افراد در زمینه کار خیر سه دسته هستند:1- «أَشِحَّةً عَلَى الْخَیْرِ؛ نسبت به کار خیر بخل دارند.» بخلی توأم با حرص و ولع، 2- «مَّنَّاعٍ لِّلْخَیْرِ» افرادی که نه تنها کار خیر نمی‌کنند بلکه سدی در برابر دیگران هستند و مانع خیررسانی آنان می‌شوند، 3- «یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ»؛ افرادی که برای کار خیر شتاب می‌کنند.

سرعت و سبقت به امور خیر نشانه مؤمنان واقعی است؛ قرآن کریم می‌فرماید: «أُولَئِکَ یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ؛ اینها کسانی هستند که در خیرات شتاب می‌کنند و از دیگران پیشی می‌گیرند.»(7)
 
2. خواندن خدا در همه حال
دومین ویژگی خاندان حضرت زکریا (ع) خواندن خدا با عشق به اطاعت و ترس از گناه است «یَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا» رغب و رهب به معنای طمع و ترس است.
 
3. خشوع
در پیشگاه خدا متواضع بودند «کَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ» تواضع و خشوعی آمیخته با ادب و ترس.

خشوع حالت خاصی است که به انسان در برابر سلطان قاهر و قدرتمند می‌دهد و همه توجه انسان به خدا می‌شود. این واژه 17 بار در 16 آیه آمده و به معنای نهایت خاکساری، تذلل و فروتنی است که در صدا، جسم، رفتار و قلب ظاهر می‌شود.

الف) خشوع در صدا «وَ خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا؛ صداها برای خدا فرو می‌افتد و جز صدایی آهسته نمی‌شنوی.»(8)

ب) خشوع در اعضا «خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ؛ چشم‌هایشان به زیر افتاده است.»(9)

ج) خشوع در قلب «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ؛ آیا برای کسانی که ایمان آورده‌اند، وقت آن نرسیده که دل‌هایشان به یاد خدا و حقیقتی که نازل شد، نرم گردد.»(10)

د) خشوع در نماز «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ؛ به تحقیق مؤمنان رستگارند، کسانی که در نمازشان فروتن‌اند.»(11)

در روایت داریم: «اَلْخُشُوعُ غَضُّ الْبَصَرِ فِی الصَّلاَةِ؛ خشوع، پایین انداختن نگاه در نماز است.»(12)

رسول خدا (ص) می‌فرماید:
«أَمَّا عَلَامَةُ الْخَاشِعِ فَأَرْبَعَةٌ مُرَاقَبَةُ اللَّهِ فِی السِّرِّ وَالْعَلَانِیَةِ وَ رُکُوبُ الْجَمِیلِ وَالتَّفَکُّرُ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ وَالْمُنَاجَاةُ لِلَّهِ؛ نشانه افراد خاشع چهار چیز است: 1- خدا را در پنهان و آشکار مراقبت می‌کنند، 2- سوار شدن بر کارهای نیک، 3- تفکر برای روز قیامت، 4- مناجات با خدا.»(13)


شرح دعا
حضرت زکریا (ع) از خدا نسل و ذریه پاک درخواست نموده است. برای پیدا کردن نسل پاکیزه اموری لازم است که برخی مربوط به قبل از تولد است و برخی بعد از تولد.


امور لازم برای داشتن نسل پاکیزه

1. همسرگزینی
اولین نکته، انتخاب همسر خوب است؛ مادر نقش مهمی در تربیت فرزند دارد.

رسول خدا (ص) می‌فرماید:
«اُنْظُرْ فِی أَىِّ شَىْ‌ءٍ تَضَعُ وَلَدَکَ فَإِنَّ الْعِرْقَ دَسَّاسٌ؛ بنگر فرزند خود را در کجا قرار می‌دهی که تبار اثرگذار است.»(16)

در روایات توصیه شده با همسر عفیف، باکره، اصیل، با تقوا و شرافت، عاقل و دانا ازدواج کنید.
 
2. تغذیه سالم
غذا بر روی فرزند اثر وضعی دارد.

قرآن کریم در مورد نقش شیطان در زندگی می‌فرماید: «وَ شَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ؛ در اموال و فرزندان آنها شرکت بجوی.»(17)

امام باقر (ع) می‌فرماید:
«فَإِنْ کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شَرِیکُ الشَّیْطَانِ؛ اگر از مال حرام باشد، شریک شیطان است.»(18)
 
3. تربیت
والدین نقش مهمی در تربیت فرزند دارند.

قرآن کریم می‌فرماید:
«قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا وَ قُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ؛ خود و خاندان خود را از آتشی که هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌هاست حفظ کنید.»(19)

هنگامی‌که این آیه نازل شد، از رسول خدا (ص) پرسیدند چگونه آنها را حفظ کنیم؟ فرمود: «تَأْمُرُهُمْ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ تَنْهَاهُمْ عَمَّا نَهَاهُمُ اللَّهُ؛ آنها را به فرمان الهی امر و از نهی الهی بر حذر دارید.»(20)

قرآن کریم از قول عباد الرحمن می‌فرماید، آنان دغدغه اولاد و خاندان دارند و می‌گویند: «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا؛ پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرار ده و ما را برای پرهیزکاران پیشوا گردان.»(21)

آن‌قدر احساس مسئولیت می‌کنند که چنین دعا می‌کنند؛ نه تنها دعا می‌کنند بلکه آنچه در توان دارند برای هدایت آنان به کار می‌گیرند. قرآن کریم در نقل سخنان اهل بهشت می‌فرماید: آنان وقتی دور هم می‌نشینند و از علت بهشتی شدن یکدیگر سؤال می‌کنند پاسخ می‌دهند: «قَالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ؛ ما در میان خانواده خود ترسان بودیم.»(22)

اشفاق، توجه آمیخته با ترس و نگرانی است یعنی هم آنان را دوست داشتیم و هم مراقب آنان بودیم و به بهترین وجه با آنها معاشرت می‌کردیم و از نصیحت و دعوت به حق دریغ نمی‌کردیم.(23) مواظب بودیم منحرف نشوند.
 
4. محیط
انسان موجودی اجتماعی است و تحت تأثیر محیط قرار می‌گیرد. دوستان، مربیان، همسایگان، بستگان، حکومت و منطقه همه روی رفتار فرزندان اثر دارد؛ گرچه محیط تأثیر تام ندارد اما نقش مهمی دارد. محل زندگی، مدرسه، دوستان، فامیل همه روی فرزندان اثر دارند، به همین دلیل در اسلام توصیه به هجرت از محیط ناسالم شده است. «أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا؛ مگر سرزمین خدا پهناور نبود که مهاجرت کنید.»(24)

در پایان روایتی هشدارآمیز از رسول خدا (ص) را متذکر می‌شویم:

«رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ (ص): أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى بَعْضِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ وَیْلٌ لِأَطْفَالِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکِینَ فَقَالَ لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلاَدُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ یَسِیرٍ مِنَ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِیءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاءٌ؛ رسول خدا (ص) به برخی کودکان نگاه کرد و فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان از دست پدرانشان! سؤال شد: یا رسول‌الله! مراد شما پدران مشرک است؟ فرمود: خیر! پدران مسلمانشان که چیزی از واجبات دینی را به آنها یاد نمی‌دهند و اگر فرزندان هم به دنبال فراگیری بروند آنها را منع می‌کنند و تنها از این خشنودند که آنها درآمد مالی اندکی داشته باشند پس من از این پدران بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.»(25)
 
داستان
1. امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل می‌کند که حضرت عیسی بن مریم (ع) از کنار قبری که صاحبش در حال عذاب بود، عبور کرد اما سال بعد هنگامی‌که از کنار همان قبر گذشت، با شگفتی دید که عذاب از صاحب قبر برداشته شده است؛ به خدا عرض کرد: چه اتفاقی افتاده است که عذاب او مرتفع شده؟ خطاب شد: او فرزندی داشت «فَأَصْلَحَ طَرِیقاً وَ آوَى یَتِیماً» جاده‌ای را اصلاح کرد و یتیمی را مأوی داد و ثواب آن را به پدرش اهدا کرد.(26)

2. شیخ شهید فضل‌الله نوری 52 پسری داشت ناباب که اصرار بر اعدام پدرش داشت، پای جنازه پدر نیز شادی می‌کرد. از شیخ علت انحراف او را پرسیدند، گفت: این بچه در نجف متولد شد، مادرش بیمار بود، مجبور شدیم یک دایه شیرده برای او بگیریم؛ پس از مدتی متوجه شدیم زن آلوده‌ای است و از دشمنان امیرالمؤمنین (ع) است. فرزند این پسر (کیانوری) نیز، رئیس حزب توده ایران 53 شد.

3. علی بن بابویه 54 در سن 50 سالگی هنوز فرزندی نداشت. طی نامه‌ای به یکی از نائبان امام زمان (عج) از محضر حضرت خواست دعا کند خداوند فرزندی به او عطا کند. امام در پاسخ فرمودند: خداوند همسر دیگری به تو نصیب می‌کند که دارای دو پسر فقیه خواهی شد. همین‌طور شد، خداوند سه پسر به او داد، دوتا ماندند که یکی شیخ صدوق 55 شد.(27)

 
پینوشت:
1. «هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ» آل‌عمران، 38.
2. «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَ کَفَّلَهَا زَکَرِیَّا کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ» همان، 37.
3. تفسیر نور الثقلین، ج1، ص332.
4. مریم، 7.
5. «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ وَهَبْنَا لَهُ یَحْیَى وَ أَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ کَانُوا یُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ وَ یَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا وَ کَانُوا لَنَا خَاشِعِینَ» انبیاء،90.
6. مجمع‌البیان، ج7، ص97.
7. «أَشِحَّةً عَلَیْکُمْ فَإِذَا جَاءَ الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذِی یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَیْرِ أُولَئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَ کَانَ ذَلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا» احزاب، 19.
8. «مَّنَّاعٍ لِّلْخَیْرِ مُعْتَدٍ أَثِیمٍ» قلم، 12.
9. مؤمنون، 1.
10. «یَوْمَئِذٍ یَتَّبِعُونَ الدَّاعِیَ لَا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا» طه، 108.
11. «خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ وَ قَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سَالِمُونَ» قلم، 43.
12. «أَلَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَ لَا یَکُونُوا کَالَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَیْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثِیرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ» حدید، 16.
13. مؤمنون، 1و2.
14. «وَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (ع): أَنَّهُ قَالَ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: اَلَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ قَالَ الْخُشُوعُ غَضُّ الْبَصَرِ فِی الصَّلاَةِ وَ قَالَ مَنِ الْتَفَتَ بِالْکُلِّیَّةِ فِی صَلَاتِهِ قَطَعَهَا» بحارالانوار، ج81، ص264.
15. همان، ج1، ص117.
16. دانشنامه میزان‌الحکمه، محمدی ری‌شهری، ج2، ص201.
17. «وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شَارِکْهُمْ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ وَ مَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلَّا غُرُورًا» اسراء، 64.
18. «فِی تَفْسِیرِ الْعَیَّاشِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ شِرْکِ الشَّیْطَانِ قَالَ: قَوْلُهُ: «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَالْأَوْلادِ» فَإِنْ کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شَرِیکُ الشَّیْطَانِ قَالَ: وَ یَکُونُ مَعَ الرَّجُلِ حِینَ یُجَامِعُ فَیَکُونُ مِنْ نُطْفَتِهِ وَ نُطْفَةِ الرَّجُلِ إِذَا کَانَ حَرَاماً» نور الثقلین، ج3، ص183.
19. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا وَ قُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَّا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ» تحریم، 6.
20. «فِی الْکَافِی بِإِسْنَادِهِ إِلَى عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآیَةُ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً» قُلْتُ: کَیْفَ أَقِیهِمْ؟ قَالَ: تَأْمُرُهُمْ بِمَا أَمَرَ اللَّهُ وَ تَنْهَاهُمْ عَمَّا نَهَاهُمُ اللَّهُ إِنْ أَطَاعُوکَ کُنْتَ قَدْ وَقَیْتَهُمْ وَ إِنْ عَصَوْکَ کُنْتَ قَدْ قَضَیْتَ مَا عَلَیْکَ» نورالثقلین، ج5، ص372.
21. فرقان، 74.
22. طور، 26.
23. المیزان، ج19، ص14.
24. «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِیرًا» نساء، 97.
25. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج15، ص164؛ جامع‌الاخبار، ج1، ص106.
26. «مَرَّ عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ بِقَبْرٍ یُعَذَّبُ صَاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَیْسَ یُعَذَّبُ فَقَالَ یَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْرِ عَامَ أَوَّلَ فَکَانَ صَاحِبُهُ یُعَذَّبُ ثُمَّ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ فَإِذَا هُوَ لَیْسَ یُعَذَّبُ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ یَا رُوحَ اللَّهِ إِنَّهُ أَدْرَکَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأَصْلَحَ طَرِیقاً وَ آوَى یَتِیماً فَغَفَرْتُ لَهُ بِمَا عَمِلَ ابْنُهُ» بحارالانوار، ج101، ص101.
27. الغیبة طوسی، ص188.


منبع:
سخن آرا 5 نیایش های قرآنی (ایام تبلیغی ماه مبارک رمضان در سخنرانی های حجت الاسلام دکتر رفیعی)