نداي آسماني (2)

نويسنده:سيد حسن زماني





بحث اصلي در اين نوشتار، بيان ويژگي‌ها و پيامدهاي نداي آسماني و وظيفه مخاطبان در مقابل آن است که در چند محور بيان مي‌شود.

محور اول. ويژگي‌هاي نداي آسماني

الف. ندا دهنده

احاديثي ندا دهنده را جبرئيل امين عليه السلام معرفي مي‌کنند (نعماني، همان: ص262؛ طوسي، 1425: ص454؛ صدوق، 1380: ج2، ص558؛ حسيني، همان: ص708؛ بحراني، بي‌تا: ص238). اين مطلب با عبارت‌هاي « هي جبرئيل»، «هو صوت جبرئيل» «ينادي به جبرئيل» و… آمده است. اين روايات، از نظر سند ضعيف هستند؛ ولي به دليل تظافر آن‌ها و نداشتن مخالف، مي‌توان پذيرفت که نداي آسماني توسط جبرئيل امين عليه السلام اعلان مي‌شود.

ب. مکان نداي آسماني

بيشتر احاديث، به آسماني بودن ندا با عبارت‌هاي مختلف اشاره دارند. در يک روايت، عبارت متفاوتي آمده است: «لايخرج القائم حتي ينادي باسمه من جوف السماء» (نعماني، همان: ص301). در اين حديث که از امام جعفر صادق عليه السلام نقل شده است، کلمه«جوف» به آسمان اضافه شده است که اشاره دارد كه مكان ندا، وسط آسمان است.

ج. زمان نداي آسماني

يکي از مباحث مهم و قابل طرح دربارة نداي آسماني، زمان آن است. اين مطلب از چند حيث قابل بررسي است:

يكم. زمان مطرح شده در احاديث براي ندا

زمان آن در احاديثي، ماه مبارک رمضان معرفي شده است. اين احاديث با عبارت‌هاي «صيحة في شهر رمضان»، «يکون الصوت في شهر رمضان»، «شهرالله تعالي و فيه ينادي باسم صاحبکم و اسم ابيه » و… آمده است (نعماني، همان: ص262و 266؛ صدوق، همان: ج1، ص597؛ طوسي، همان: ص452و…). ميان اين روايت‌ها، شش حديث، زمان ندا را شب بيست و سوم معرفي مي‌کنند و از ميان آن‌ها، سه حديث، بر شب جمعه بودن نداي آسماني دلالت دارد.
نکته‌اي که قابل بررسي است، شب يا روز بودن زمان ندا است؛ زيرا کنار رواياتي که زمان ندا را ماه رمضان و در شب معرفي مي‌کرد، رواياتي زمان ندا را اول روز معرفي مي‌کنند. اين احاديث با عبارت‌هاي «ينادي مناد من السماء في اول النهار» و… بر اين مطلب دلالت دارد (كليني، 1405: ج8، ص177؛ صدوق، همان: ج2، ص558؛ طوسي، همان: ص435؛ مفيد، 1413: ج2، ص371).
براي جمع اين دو دسته از احاديث، فرض هايي قابل طرح است:
فرض اول. شب بيست و سوم ماه مبارک رمضان، شب قدر است. در روايتي از امام جعفر صادق عليه السلام آمده است: «شب قدر در هر سال واقع مي‌شود و روز آن مانند شب آن است» (طوسي، 1365: ج4، ص331). بنابر اين روز بيست و سوم، جزئي از شب آن حساب شده است و از اول شب بيست و سوم تا غروب روز بيست و سوم، شب قدر به حساب مي‌آيد. در اين صورت، نداي آسماني اول روز بيست و سوم واقع مي‌شود که قسمتي از شب قدر است.
فرض دوم. مراد از شب در «ليلة ثلاث و عشرين» و «ليلة جمعة» هنگام طلوع فجر باشد؛ زيرا هنگام طلوع فجر، قدر مشترک ميان شب و روز به حساب مي‌آيد. در فضيلت نماز صبح، هنگام طلوع فجر چندين روايت نقل شده است و دليل اين فضيلت را حضور ملائکه شب و ملائکه روز مطرح مي‌کنند (كليني، همان: ج3، ص282؛ صدوق، 1413: ج1، ص211).
بنابر اين اگر نداي آسماني، هنگام طلوع فجر اعلان شود، هم اطلاق «شب بيست و سوم» بر آن صحيح است و هم اطلاق« روز»؛ به ويژه اين‌که، احاديث دلالت کننده بر واقع شدن نداي آسماني در روز، همگي قيد «اول النهار» را دارند و اول روز، هنگام طلوع فجراست.
فرض سوم. اختلاف زمان نداي آسماني، به حساب مکان‌ها است؛ يعني به دليل اختلاف افقها. البته نداي آسماني يکي است و يک‌بار اعلان مي‌شود؛ ولي يک جا، اول شب بيست و سوم است و يک جا، آخر شب و جاي ديگر، اول روز بيست و سوم؛ لذا اختلاف مطرح شده در احاديث، به اين دليل است.
فرض چهارم. تکرار نداي آسماني است؛ يعني نداي آسماني اول، شب بيست و سوم ماه مبارک رمضان به معرفي نام و نسب حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف مي‌پردازد و نداي آسماني دوم، اول روز است؛ يعني اول روز بيست و سوم، نداي دوم به حقانيت علي عليه السلام و پيروانش اعلان مي‌شود. گويا با اعلان نداي اول، بسياري از مردم جهان باز حضرت را نمي‌شناسند؛ ولي با نداي دوم و با توجه به شناختي که از شيعيان دارند، مي‌فهمند که مراد از نداي اول، همان امام دوازدهم شيعيان، حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است که مي‌آيد.
فرض پنجم. تکرار نداي آسماني است؛ يعني نداي آسماني اول، شب بيست و سوم ماه مبارک رمضان به معرفي نام و نسب حضرت مي‌پردازد و نداي دوم، اول روز است؛ اما روز آن مشخص نيست. احتمال دارد روز قيام حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در دهم محرم، از کنار کعبه باشد که رواياتي بر اين مطلب دلالت مي‌کنند (نعماني، همان: ص262؛ صدوق، 1380: ج2، ص603؛ حر عاملي، بي‌تا: ج3، ص570). شواهدي که بر تکرار نداي آسماني دلالت مي‌کنند، چنينند:
1. محتواي نداي آسماني شب بيست و سوم با محتواي نداي اول روز فرق دارد. در اولي محتوا، معرفي نام و نسب حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است و در دومي محتوا، بر حق بودن علي عليه السلام و شيعيان ايشان يا رستگاري آنان است.
2. احاديثي كه بر تکرار نداي آسماني دلالت مي‌کنند.در اين باره دو حديث را مي‌آوريم:
روايت اول. جابر بن يزيد جعفي از امام محمد باقر عليه السلام نداي جبرئيل امين را سه بار در طول روز مطرح مي‌کند و محتواي ندا را معرفي حضرت مهدي به نام و نسب مي‌داند. البته اين حديث ازجهت سند، ضعيف است و به صورت مرسل در کتب متأخر ذکر شده است (حسيني، همان: ج2، ص732؛ بحراني، بي‌تا: ص238) و از حيث دلالت نيز با مدعاي ما سازش ندارد؛ زيرا تکرار ندا را سه بار مي‌داند و آن هم در روز و با يک محتوا.
روايت دوم. حديث معتبري است که زراره بن اعين از امام جعفر صادق عليه السلام نقل مي‌کند. در اين روايت، زراره مي‌گويد:
شنيدم امام جعفر صادق عليه السلام فرمود:
منادي از آسمان ندا مي‌دهد: «به درستي که فلاني، همان امير است» و منادي ندا مي‌دهد: «همانا علي و شيعه او همان رستگاران هستند». گفتم: «)با وجود اين معجزات( پس چه کسي با حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نبرد مي‌کند؟» فرمود: «شيطان ندا مي‌دهد: همانا فلاني و شيعه او، همان رستگارانند… (نعماني، همان: ص272؛ مجلسي، همان: ج52، ص294).
در اين حديث، به زمان نداي آسماني اشاره نشده است؛ ولي تکرار ندا را ثابت مي‌کند و در مقابل دو نداي آسماني، يک نداي شيطاني مطرح مي‌شود. اين حديث، با روايات معرفي ندا در شب بيست و سوم و نداي آسماني در اول روز سازگار است؛ زيرا نداي آسماني در شب بيست و سوم، معرفي حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف به نام و نسب است و نداي اول در اين روايت نيز معرفي حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است و نداي اول در روز، بيان حقانيت امير مؤمنان عليه السلام و شيعيانش يا رستگاري آنان بود و محتواي نداي دوم در اين حديث، حقانيت و رستگاري آنان است.
نظر انديشوران
يكي از پژوهشگران، قائل به يک نداي آسماني است و وجود دو ندا را نمي‌پذيرد. حتي فرق در محتواي ندا را توجيه مي‌کند و قائل به جمع يا کنار گذاشتن يکي از دو محتوا مي‌شود. به هر صورت وي قائل به يک نداي آسماني و آن هم در بيست و سوم ماه مبارک رمضان است. او مي‌نويسد:
بعد از حمل مطلق بر مقيد و مجمل بر مبين، مطالب ذيل به دست مي‌آيد:
1. مراد از ندايي که از امور محتوم است، همان نداي جبرئيل عليه السلام به نام قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف است. 2. مراد از نداي بر حق، جز اين نيست. 3. صيحه جبرئيل عليه السلام نيز همين ندا است (صدر، 1412: ص130).
نويسنده ديگري قائل به چندين ندا شده است كه عبارتند از: سه نداي آسماني در ماه رجب، دو نداي آسماني در ماه مبارک رمضان و دو نداي ديگر در ماه رمضان، و نداي حضرت صاحب الامر عليه السلام در ماه ذيحجه که همگان مي‌شنوند ونداي جبرئيل عليه السلام در ذيحجه بعد از بيعت و نداي ديگري در روز عاشورا به امارت حضرت و چند نداي ديگر؛ ولي او ندايي را که داراي اهميت و کثرت اخبار و حتمي بودن مي‌داند، دو نداي آسماني در ماه مبارک رمضان است. او مي‌نويسد:
اما نداي اول، ندايي است که در شب خواهد بود، در شب بيست و سوم. جبرئيل چنان صيحه‌اي زند که همه عالم بشنوند و خوابيده‌ها بيدار شوند و همه به فزع در آيند ؛ به اين جهت اين ندا را «صيحه و فزعه» نيز ناميده‌اند… اما نداي دوم، حتمي است. اگر چه اخباري که در خصوص اين ندا است، تصريح ندارد که ندا کننده جبرئيل است؛ بلکه )به( همين اندازه که منادي از آسمان ندا خواهد کرد )‌اكتفا شده است(؛ اما در اخبار مطلقه که در اصل ندا است، تصريح دارد به اين‌که ندا کننده جبرئيل است… اين نداي دوم، در اول روز است؛ در همان روز بيست و سوم، اما به نام امير المؤمنين عليه السلام (خراساني، 1384: ص281).
در نوشتار ديگري، تعدد نداهاي آسماني مطرح شده است و آن‌ها از جهت زمان و محتوا، متفاوت معرفي مي‌شود. اما نداي آسماني در ماه مبارک رمضان را از علايم حتمي مي‌داند. وي مي‌گويد: «از احاديث به دست مي‌آيد صيحه‌اي که بيشترين اهميت را دارد و از علايم حتمي محسوب مي‌شود، آن است که در ماه مبارک رمضان رخ مي‌دهد» (قزويني، 1380: ص409).
با توجه به قرائني که بيان شد، به نظر مي‌رسد اگر تکرار نداي آسماني را بپذيريم، بايد به توالي و پشت سر هم بودن دو ندا قائل باشيم؛ به صورتي که يکي به حساب آيند؛ زيرا وقتي نداي ابليس برابر نداي آسماني مطرح مي‌شود، در روايات از مخاطبان خواسته شده است که از صداي نخست پيروي کنيد و نيامده است که از صداي اول و دوم پيروي کنيد. سه حديث که يکي از آن‌ها از حيث سند معتبر است، با عبارت‌هاي «الصوت الاول» (نعماني، همان: ص262 و 269)، «النداء الاول» و « المنادي الاول» (همان، ص267؛ بحراني، همان: ص157) اين مطلب را بيان مي‌کنند.

دوم. حوادث قبل از نداي آسماني

1. اختلاف بني عباس

دربارة اين نشانه که از حيث سند، معتبر است و از امام محمد باقر عليه السلام نقل شده است، اين گونه آمده: «اي جابر! ملازم زمين باش و دست و پايي حرکت نده )کنايه از حرکت نکردن براي ياري حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف‌( تا علامت هايي که برايت مي‌شمارم، ببيني. اولين آن‌ها، اختلاف بني عباس است و نمي‌بينم آن را درک کني؛ ولي براي بعد از من، از طرف من آن را ذکر کن و منادي از آسمان ندا مي‌دهد و…» (نعماني، همان: ص288).
از اختلاف بني‌عباس و انقراض آن‌ها، سال‌ها مي‌گذرد؛ اما در آن زمان و در ابتداي به قدرت رسيدن آنان، اهل‌بيت عليه السلام با اين پيشگويي، شيعيان را از دل بستن به حکومت آنان بر حذر مي‌داشتند و آنان را به آينده، اميدوار نگاه مي‌داشتند. پس فاصله ميان اختلاف بني عباس و نداي آسماني، زياد است؛ ولي آن زمان، اين مطلب علامت ظهور بوده است، مگر اين‌که بگوييم دولت بني عباس دوباره تشکيل مي‌شود.

2. نشانه‌اي در ماه رجب

در حديثي از داوود بن سرحان از امام جعفر صادق عليه السلام به اين نشانه اشاره شده است. در اين روايت آمده است: «سالي که در آن صيحه واقع مي‌شود، قبل از آن در رجب نشانه‌اي رخ مي‌دهد». گفتم: «آن چيست؟» فرمود: «صورتي در ماه نمايان مي‌شود و دست آشکاري» (نعماني، همان: ص261).
البته اين حديث از حيث سند، به دليل توثيق نشدن «عباس بن عبدالله» ضعيف است و از حيث دلالت، منفرد است و نمي‌توان به آن اعتماد کرد؛ اما در روايات ندا، دو حديث نداي آسماني را در ماه رجب مطرح مي‌کنند که يکي از آن‌ها، راويانش از عامه مي‌باشند و از رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله نقل شده است (خزاز قمي، 1401: ص156) و ديگري روايت حسن بن محبوب از امام رضا عليه السلام است. اين روايت، گر چه از حيث سند معتبر است؛ اما نقل‌هاي متفاوتي از آن به دست ما رسيده است و همين امر، باعث سلب اعتماد دربارة وقوع ندا در ماه رجب مي‌شود. ترجمه يکي از متن‌ها از اين قرار است:
گويي مي‌بينم از وضعشان نااميد شده‌اند که ندايي داده مي‌شود و کسي که دور است، مانند کسي که نزديک است، آن را مي‌شنود. آن، رحمتي براي مؤمنان و عذابي براي کافران است. پرسيدم: «پدر و مادرم فداي شما! آن نداء چيست؟» فرمود: «سه صوت در ماه رجب است؛ اولين آن‌ها «الا لعنة الله علي الظالمين» و دومي: «أزفت الآزفه يا معشر المؤمنين» و سومي، دست آشکاري همراه خورشيد مي‌بينند که ندا مي‌دهد: «آگاه باشيد! همانا خداوند فلاني را براي نابودي ستمگران فرستاد و در آن وقت گشايش مؤمنان مي‌آيد (نعماني، همان: ص286؛ صدوق، همان، ج2، ص59؛ طوسي، همان: ص439؛ مسعودي، 1409: ص281؛ صدوق، 1378: ج2، ص6).
مهم‌ترين تفاوت در نقل‌ها با توجه به يکي بودن راوي از امام، تفاوتي است که نقل شيخ صدوق با نقل شيخ طوسي و نعماني دارد و آن عدم ذکر محتواي سه ندا و نيز سه ندا بودن و اين كه ندا در ماه رجب است؛ در حالي که هر سه، از عبدالله بن جعفر حميري از احمد بن هلال از حسن بن محبوب از امام رضا عليه السلام روايت را نقل مي‌کنند. با توجه به اين‌که مسعودي نيز بودن نداهاي سه گانه را در ماه رجب نياورده است و تنها محتواي نداها را مي‌آورد، نمي‌توان به اين حديث اعتماد کرد و با اين حديث، بودن ندا در ماه رجب ثابت نمي‌شود.[1]

3. سختي، ترس، مرگ

يکي از نشانه‌هاي عمومي قبل از نداي آسماني، مرگ و ميرها به دليل بيماري و کشتار ميان مردم است که اين امر، باعث ترس همگاني و سلب آسايش و سختي براي همگان مي‌شود. رواياتي، اين مطلب را بيان مي‌کنند (نعماني، همان: 470 و 275 و288). اينك ترجمه يکي از اين احاديث را بيان مي‌كنيم: «مردم از آنچه بر سرشان مي‌آيد و نيز از ترس، دچار سختي شديدي مي‌شوند و آن حال پايان نمي‌يابد، تا اين‌که منادي از آسمان ندا مي‌دهد». اين حديث از ابوبصير از امام محمد باقر عليه السلام نقل شده است.

4. يأس و نااميدي

از اموري که پيش از قيام حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف و نداي آسماني رخ مي‌دهد، يأس و نااميدي است که بر جهانيان سايه مي‌اندازد و آنان اميد خود را از آمدن منجي از دست مي‌دهند. در احاديث مربوط به نشانه‌هاي قيام، اين مطلب به وضوح مشاهده مي‌شود و عباراتي چون «فخروجه إذا خرج عند اليأس و القنوط من أن يروا فرجاً» (نعماني، همان: ص262) و «إنما يجئ الفرج علي اليأس» (حميري، بي‌تا: ص168) بر اين مطلب دلالت مي‌کنند.
در برخي روايات، اين مطلب يکي از نشانه‌هاي قبل از نداي آسماني معرفي شده است (صدوق، همان: ج2، ص59؛ همو، 1378: ج2، ص6). امام جعفر صادق عليه السلام مي‌فرمايد: «همانا براي محقق شدن اين امر، مأيوس‌تر و غمناک‌تر مي‌شويد، تا اين‌که منادي از آسمان به اسم قائم عليه السلام و نام پدرش ندا مي‌دهد» (نعماني، همان: ص186).

پی نوشت :

[1]. اگر گفته شود در نقل احاديث، اصل عدم زياده، بر اصل عدم نقيصه مقدم است و به دليل ذکر نشدن نيمي از روايت در نقل شيخ صدوق، نقل شيخ طوسي و نعماني بر آن مقدم است و با اين بيان، نداي آسماني درماه رجب توسط اين حديث ثابت مي شود، مي گوييم در مورد يک يا دو کلمه يا يک جمله احتمال غفلت و افتادگي از راوي يا نساخ پذيرفتني است؛ ولي نمي توان پذيرفت که ذکر نکردن چندين سطر توسط شيخ صدوق از روي غفلت باشد، مگر اينکه بگوييم شيخ صدوق به دليل عدم اعتماد به بقيه حديث به دليل اختلاف در نقل‌ها از آوردنش صرف نظر کرده است.
منبع:www.entizar.ir

ادامه دارد .....