خيانت را تجربه كن !

نویسنده : محمد امين زارعي




داستان فارسي 1 FARSI

فرقي نمي كند كه شما روي پشت بام‎تان يا گوشه تراس يك گيرنده ماهواره داشته باشيد يا نه، فرقي نمي كند شما روشنفكر باشيد يا طرفدار سريال هاي زرد و خاله‎زنكي، مهم نيست شما اصلا وقت داريد كه پاي تلويزيون يا ماهواره بنشينيد يا نه، مهم اين است كه حتما اسمي از « فارسي 1» كه معمولا « فارسي وان » خوانده مي شود، شنيده‎ايد. شهرت برخي سريال‎هاي فارسي‎وان دارند آهسته آهسته ركورد « جومونگ » را هم مي زنند. راستي داستان اين شبكه نوظهور چيست كه اين‎طور همه را دور خودش جمع كرده؛ موافق ها را با ديدن هر شب سريال‎هايش و مخالف ها را با اظهارنظرها و هشدار هاي پياپي. اين گزارش مي خواهد داستان فارسي‎وان را مرور كند و البته همين ابتدا هم اعتراف مي كند كه آن چه مي خوانيد بريده اي از آن چيزي است كه درباره اين شبكه مي شود به دست آورد. فارسي‎وان زواياي پنهان بسياري دارد و درست مثل يك كوه يخي مي ماند، بيشتر از آن چه كه روي آب است و ما مي بينيم، زير آب است و ما - به اين راحتي‎ها - نمي بينيم.

اولين خبر

خبر راه‎اندازي يك شبكه جديد ماهواره اي مختص فارسي‎زبان ها را براي اولين‎بار شبكه تلويزيوني استار، در 23 دسامبر 2008 اعلام كرد. براساس اين خبر، شبكه جديد فارسي‎زبان ها از سال 2009 و با هدف پخش برنامه براي بيش از 100 ميليون مخاطب فارسي‎زبان در سراسر آسيا آغاز به كار خواهد كرد. همين اتفاق هم افتاد و چندي بعد يعني در مرداد 1388 وله هاي تبليغاتي اين شبكه پخش شدند. شايد كمتر كسي به‎خاطر داشته باشد مرداد سال قبل كه همزمان با ماه رمضان بود، چطور فركانس اين شبكه را پيدا كرد و يا اصلا چطور از آغاز به كارش باخبر شد. اگر در مورد بي‎بي‎سي فارسي، روزنامه ها و سايت هاي خبري، آغاز به كار اين شبكه را به‎عنوان يك خبر مهم مخابره كردند، در مورد فارسي‎وان
- دست كم در روزهاي اول - هرگز چنين اتفاقي نيفتاد. اما خيلي ها به خيلي ها پيامك زدند و در مسنجر ها PM گذاشتند كه: «فارسي‎وان رو ديدي؟» و به اين ترتيب، فارسي‎وان در صدر كانال هاي منوي صدها شبكه ماهواره اي قرار گرفت. «شبكه فارسي‎وان، توسط كمپاني پخش خاورميانه (Broadcast Middle East) اداره مي‎شود. اين كمپاني نتيجه همكاري شركت‎هاي نيوز كورپوريشن و گروه موبي است... .» اين توضيح را از سايت رسمي فارسي‎وان - كه البته فيلتر شده - برداشته‎ايم. شركت نيوزكورپريشن يكي از صدها شركت و شبكه يك سرمايه‎دار يهودي به نام «روبرت مرداك» است. شرح حال مفصل مرداك را مي توانيد در همين پرونده بخوانيد. اما گروه موبي كيست؟

نسخه افغاني آقاي مرداك

حالا سال‎هاست كه افغاني ها ديگر از شر « طالب » ها راحت شده‎اند. اگر چه طالبان هنوز هم زندگي را براي آن‎ها تلخ مي كند، اما خوبي‎اش اين است كه ديگر كاري به اندازه ريش مرد‎ها، حجاب زن ها و « ستلايت »‎ هايي كه پشت‎بام مي گذارند ندارد. حالا سال‎هاست كه مردم افغانستان مي توانند ماهواره داشته باشند و ديگر آنها‎ هم « تولسي » را مي شناسند. تولسي يك زن هندي – و البته بلندقامت و جذاب- است كه هر شب همه افغاني ها را پاي جعبه جادو مي نشاند. « زماني خشو هم عروس بود » سريالي است كه شبكه « طلوع » افغانستان پخش مي كند و حالا « تولسي » به‎عنوان شخصيت اول اين مجموعه محبوب همه افغان هاست. شبكه طلوع متعلق به يك سرمايه‎دار افغاني به نام « سعد محسني » است. محسني ، يك مهاجر است كه سال ها در استراليا - مقر اصلي روبرت مرداك - بانكداري مي كرد ، و سال ۲۰۰۳ به افغانستان برگشت و شبكه « طلوع » را كه تا آن زمان فقط در شهر كابل قابل دريافت بود ، گسترش داد.
البته شيوه آزاد اين تلويزيون در پخش موسيقي، در اوايل، موجب بروز مخالفت هايي در محافل مذهبي افغانستان شد. پس از افتتاح فرستنده زميني اين تلويزيون در شهر هرات، جمعي از نمازگزاران در مسجد جامع هرات به گفته خودشان براي « غروب » تلويزيون طلوع ، دست به دعا برداشتند. پس از ماجراي محكوم شدن تلويزيون افغان به پرداخت جريمه نقدي به سبب پخش برنامه هايي كه از نظر مقامات دادگاه عالي افغانستان خلاف اصول اسلامي تشخيص داده شد، بيشتر شبكه هاي خصوصي افغانستان كمي برنامه‎هاي‎شان را تعديل كردند و تلويزيون طلوع هم از اين قائده مستثنا نبود.
سعد محسني حالا چند شبكه تلويزيوني، چند ايستگاه راديويي و مجموعه شبكه هاي ارائه اينترنت را در افغانستان دارد. او مي خواهد پايش را از افغانستان بيرون بگذارد و براي خودش يك « روبرت كوچولو » باشد و اين كار را با ايران شروع كرده است؛ با فارسي وان...

موج نو

در مورد عموم ايراني‎ها، ذوق و شوق داشتن ماهواره بيشتر به همان روزهاي اول، ختم مي شود. كسي كه تا‎كنون حداكثر با هشت كانال مواجه بوده به‎ناگهان با يك فهرست حداقل 1000 تايي مواجه مي شود. اما كم‎كم بيننده مي فهمد كه خيلي از اين كانال ها هيچ به دردش نمي خورند. كانال هاي – مثلا - سياسي بيشتر دستمايه طنز تلويزيون خودمان مي شوند، برنامه هاي رقص و آواز معمولا تكراري اند و يا با دردسر كمتر در بساط سي دي فروش ها در دسترسند، برنامه هاي راز بقا را شبكه چهار، دوبله شده پخش مي كند و فيلم‎هايي كه با زيرنويس پخش مي شوند، خيلي زودتر، اين جا روي DVD تكثير شده و دست به دست مي چرخند. بعضي شبكه ها هم كه اصلا همين فيلم ها و سريال هاي تلويزيون خودمان را پخش مي كنند. منهاي مخاطبان حرفه‎اي، اين وضعيت بيشتر آن‎هايي است كه پاي ماهواره مي نشينند.
اما راه‎اندازي يكي دو شبكه ماجرا را عوض كرد. اصل داستان را اگر بخواهيد بدانيد، مربوط مي شود به آخرين روزهاي رياست‎جمهوري بوش كه به امارات سفر كرد. او در اين سفر در گوش مقامات محلي شيخ‎نشين امارات ‏چيزهايي گفت كه بيشتر مربوط مي شد به فعاليت هاي رسانه اي عليه ايران. تنها چند هفته پس از اين ديدارها، شبكه شاهزاده بن نايف در دوبي، سرويس فارسي زبان ‏خود را راه انداخت و در حالي كه ساليانه ميلياردها دلار در حوزه جنوبي خليج فارس، ‏خرج هزينه نام جعلي آن مي‎كنند، اين شبكه سعودي نام پرشين را به اسم خود اضافه ‏كرد. از روز اول « ام.بي.سي. پرشيا »، علي‎الدوام فيلم هاي هاليوود را با زيرنويس فارسي پخش كرد. شوك دوم در بازار شبكه هاي ماهواره اي فارسي زبان، مربوط به بي. بي. سي فارسي مي شد. اين شبكه كه قرار بود سال 2012 افتتاح شود، قبل از انتخابات رياست‎جمهوري كارش را شروع كرد تا بر فضاي سياسي اثر بگذارد. بي.بي.سي فارسي خيلي زود توانست راهش را از شبكه هاي فارسي‎زبان ماهواره اي جدا كند و با ارائه قالبي متفاوت براي برنامه‎هايش از « VOA » هم جلو بزند. بعد از انتخابات و تلاطم هاي سياسي آن روزها، اما سومين شبكه متفاوت كارش را شروع كرد. فارسي‎وان ولي كاري به سياست نداشت. فيلم و سريال پخش مي كرد و البته اين‎بار شخصيت ها به زبان مادري ايراني ها حرف مي زدند. وجود يك شبكه مخصوص فيلم و سريال كه همه برنامه‎هايش دوبله باشند، آن قدر عجيب بود كه همان روزها شايع شد « فارسي‎وان را جمهوري اسلامي راه انداخته كه حوادث پس از انتخابات را به حاشيه ببرد. اما خيلي زود اين حدس باطل شد ، وقتي در همان روزهاي اول ، پارازيت‎ها ، فركانس اين شبكه را هدف گرفتند و نمايش برنامه‎هايش از هاتبرد در بسياري از نقاط ايران با اختلال مواجه شد. اما چرا بايد ايران روي اين شبكه پارازيت مي فرستاد؟ فارسي‎وان چه كرده بود و از جان ايراني ها چه مي خواست؟

آيتم هاي مذهبي در فارسي‎وان

فارسي‎وان آمده بود كه جاهاي خالي را پر كند. روبرت مرداك با آن همه تجربه و پول و « سعد محسني » با آن همه انگيزه براي داشتن يك كانال غير افغاني، قرار نبود تجربه تقريبا شكست‎خورده تلويزيون هاي لس‎آنجلسي را تكرار كنند و همان راهي را بروند كه آن‎ها رفته بودند. آن‎ها مي دانستند كه اگر بخواهند در خانواده ايراني نفوذ كنند، نمي‎توانند فرهنگ و مذهب ايراني را حذف كنند. براي همين لابه‎لاي سريال‎هايي كه پر بود از نمايش شهوت‎انگيز زن‎ها، هنگام اذان مغرب به افق تهران، برنامه‎هاي‎شان را قطع و اذان پخش كردند؛ آن روزها در صدا و سيماي ما همه حرف اين بود كه آيا صداي شجريان را پخش كنند يا نه! شب هاي قدر، شبكه فارسي‎وان باز لابه‎لاي همان برنامه ها، وله‎هايي درباره شهادت حضرت امير(ع) پخش كرد و به مناسبت عيد فطر، درست مثل تلويزيون خودمان ويژه‎برنامه پخش كرد. از اين جا بود كه خيلي‎ها فهميدند « اين يكي گربه نيست» و رقيبي جديد و جدي به شمار مي رود. همان روزها يك سايت خبري پربيننده نوشت: « رقيب جديد آقاي ضرغامي » !
همان روزها « دويچه وله فارسي » با انتشار گزارشي نوشت: « اين شبكه توانسته ‎است با مجموعه هايي عامه پسند و با استفاده از چاشني هايي چون زنان و دختران زيبارو و داستان هايي عاشقانه، در جذب مخاطبان موفق شود و تماشاگري را كه در پي نوعي سرگرمي براي رهايي از دغدغه ها و خستگي هاي كار و زندگي اجتماعي است، به دنبال خود بكشاند.»
فارسي‎وان كارش را با پخش سريال هاي نه چندان به‎روز شروع كرد و براي اين كه حداكثر مخاطب را جلب كند، اعلام كرد اين مجموعه ها را سانسور مي كند. اين در واقع بيشتر يك پز بود تا فارسي‎وان، افراد خانواده را مجاب كند كه دور هم بنشينند و برنامه‎هايش را نگاه كنند. اما حذف صحنه حضور يك زن و مرد در رختخواب چه مشكلي را حل مي كرد وقتي در همه برنامه ها پوشش بازيگران، ديالوگ ها و روح حاكم بر داستان به‎مراتب زهرآلوده‎تر از همان صحنه كذايي بود؟
به اين ترتيب، پس از سال‎ها، سرانجام، شبكه هاي ماهواره اي جدي گرفته شدند، همان منابع نامعلوم پارازيت فرستادند و سروكله كارشناسان يكي يكي پيدا شد و هشدار دادند كه اين شبكه تا چه اندازه مي تواند خطرناك باشد. از اين جا بحث ها شروع شد كه آيا پارازيت فرستادن، راه حل است يا «اقدامات فرهنگي».! كارشناسان و مسئولان و منابع نامعلوم، سرگرم بحث و جدل بودند كه فارسي‎وان از چند ماهواره ديگر هم پخش شد و لينك هاي «راهكارهاي مقابله با پارازيت» در اينترنت با سرعت پخش شدند و حالا فارسي‎وان تقريبا از مشكل ارسال پارازيت عبور كرده، كاري كه بي بي سي فارسي هنوز از پسش برنيامده.
فارسي‎وان با تفاوت هاي زيادي كارش را شروع كرد كه يكي از آن‎ها پخش محدود آگهي است و اين يعني اين كه اين شبكه معطل چند هزار دلار پول نيست كه علي‎الدوام زيرنويس بدهد و شماره حساب اعلام كند و براي كسب درآمد هم نيامده.
اين شبكه از ابتداي ورودش مبناي كار خود را بر دو مشخصه متمايز گذاشت؛ دوبله فارسي و پخش سريال هاي بلند و متوالي. درست همان چيزي كه مخاطب ايراني را بعد از يك روز كاري خسته كننده پشت جعبه جادويي دور خانواده جمع مي كند. دقت كنيد در روزهاي آغاز به كار اين شبكه، در حالي‎كه هر شب چهار سريال را پخش مي كرد، تلويزيون ما هم با همه وسعتش، چهار مجموعه را آماده پخش كرده بود. البته مقايسه فني برنامه هاي فارسي‎وان و تلويزيون كار درستي نيست. چون اولا بيشتر - و نه همه - مجموعه هاي اين شبكه در رديف آثار درجه دوم و سوم طبقه‎بندي مي شوند و اصولا جز مسائل «خاله زنكي» به موضوع ديگري نمي پردازند و از همه مهمتر اين‎كه ذائقه مخاطب ايراني به دوبله هاي فوق‎العاده حرفه‎اي عادت كرده و حالا شنيدن دوبله هاي آماتوري چند افغاني برايش مثل سوهان روحند. اما اين ضعف هيچ‎گاه از تعداد بيننده هاي اين شبكه كم نكرد و تاكنون تعداد سريال ها بيشتر، متنوع‎تر، دوبله ها نيز پيشرفته‎تر و البته بيننده ها هم بيشتر شده‎اند. يكي از بينندگان اين شبكه در صفحه آن در فيس بوك نوشته كه پس از ديدن «فارسي 1» ديگر «نه اخبار بي بي سي فارسي را مي بيند» و نه هم به «تحليل هاي محسن سازگارا در تلويزيون صداي امريكا» توجهي دارد.

در فارسي وان...

در فارسي‎وان همه‎چيز در نهايت ربطي به عشق و رابطه عاشقانه پيدا مي كند. البته خب، عشق چيز بدي نيست و اتفاقا خيلي هم خوب است، اما مشكل از وقتي شروع مي شود كه از مردي به زن شوهردار يا بر عكس باشد.
با نگاهي عميق‎تر و تحليل محتواي برنامه هاي اين شبكه، اين نكته ظريف آشكار مي‎شود كه بسياري از اين داستان‎هاي در ظاهر جذاب و ديدني، حاوي مفاهيم خيانت، جنايت و عدم تعهد به خانواده هستند و با اين كه سريال هاي شبكه فارسي وان از ميان برنامه هاي روز آمريكا و اروپا انتخاب مي شوند، اما تحليل محتوايي آن ها نشان مي‎دهد كه اين انتخاب ها با دقت و وسواسي خاصي صورت مي‎پذيرد. چنان‎كه با اندكي ظرافت مي توان خط پنهان، اما محكمي ميان تمامي سريال هاي پخش شده از اين شبكه را پيدا كرد. تا آن جا كه گويي هر سريالي سريال ديگر را تكميل و تثبيت مي كند. و اين قضيه تا آن جا پيش رفته است كه بسياري از كارشناسان و حتي خانواده هاي ايراني دهان به انتقاد گشودند و بسياري از سريال هاي اين شبكه را فاقد ارزش ديداري دانستند. آن‎ها با دقت، تعمد و وسواس خاص، سريال هايي را براي مخاطب ايراني و فارسي‎زبان پخش مي كنند كه موضوع اصلي همه آن‎ها، روابط خانوادگي و زناشويي است. مشكل بزرگ اين‎جاست كه فارسي‎وان پز خانوادگي گرفته و اعضاي يك خانواده كنار هم مي نشينند و مثلا ويكتوريا نگاه مي كنند. او در ابتدا زني است كه فداكارانه براي زندگي تلاش مي كند. اما در سالگرد ازدواجش متوجه مي شود كه شوهرش به او خيانت كرده و با منشي شركت، رابطه جنسي دارد. او هم مدتي بعد رابطه با مردي جوان را كليد مي زند و... همه فيلم مي خواهد اين را بگويد كه هي! تو هم مي تواني تجربه كني؛ حالا كه او اين كار را كرده است و اين هيچ اشكالي ندارد! در فارسي‎وان معمولا رنگ صورتي كنار رنگ مشكي قرار دارد و اين معمولا سليقه شبكه هاي پورنو و سكسي است.
خوبي ماجرا اين است كه حالا همه نسبت به فارسي‎وان حساس شده‎اند. اين اولين گزارشي نبود كه شما درباره فارسي‎وان خوانديد و حتما آخرينش هم نخواهد بود. دفتر شبكه فارسي‎وان در دبي سفارش كار مي دهد و برنامه‎هايش را از هنگ كنگ پخش مي كند و امواجش اين جا در تهران، در مشهد، در چهارمحال، در بندر عباس، در قم، در لامرد، در ايذه و هر جايي كه فكرش را بكنيد، خانواده من و شما را تكان مي دهد. مشكل، خيلي هم به ماهواره مربوط نمي شود، سريال هاي اين شبكه حالا ضبط شده اند و توي بساط سي دي فروش ها مثل نقل و نبات ريخته‎اند. چه بايد كرد؟
منبع:http://panjerehweekly.ir