خودانگاره چیست؟

خود انگاره با مطالعه رفتار مصرف کننده مرتبط است زیرا این تصویر،الگوی های رفتاری خاصی را دیکته می کند.

تصویری که فرد از خود دارد تاثیر خود را بر روی رفتار فرد نشان می دهد. پس تصور و پنداری که انسان از خود دارد بر رفتار مصرف کننده اثر گذار است.
 

ابعاد خودانگاره

در این جا 8 بعد خودانگاره را آورده ایم.که شامل خود واقعی،اجتماعی،ایده آل، خصوصی، تحصیلی، جسمانی و عاطفی است.
 
خود واقعی 
چطور خودم را می بینم.
 
خود اجتماعی
چطور دیگران من را می بینند.
 
خود ایده آل
چطور دوست دارم خودم را ببینم.
 
خود ایده آل اجتماعی
دوست دارم دیگران من را چگونه ببینند.
 
خود عاطفی
برداشت افراد از عواطف و احساسات خود. در طول دوران بلوغ(درک افراد از خودشان که آرام هستند،ثبات عاطفی دارند و چقدر نگرانند)، در پایان تحصیلات ابتدایی به اوج خود می رسد و میزان آن با ورود به مقاطع بالاتر کاهش می یابد.
 
خود جسمانی
درک افراد از توانایی جسمانی و ظاهرشان. توانایی جسمانی مثل قدرت فیزیکی و سرسختی. ظاهر هم به جذابیت اشاره دارد.

بعضی از تحقیقات نشان می دهد که بهبود این خودانگاره از آغاز نوجوانی شروع و تا اواخر بزرگسالی رخ می دهد.

اما تعداد زیادی از مطالعات اشاره می کند این نوع خودانگاره در دوران بلوغ کاهش می یابد.
 
خود تحصیلی
درک و دانش افراد در مورد خودشان در کل حوزه ی تحصیلی خود.
 

طبیعت خودانگاره

لازم است طبیعت خودانگاره را بدانیم تا بفهمیم چگونه عمل می کند و چگونه بر رفتار مصرف کننده اثر می گذارد.

خود انگاره 4 ویژگی دارد:
 
1. ذاتی نیست
فرایند پویایی که باید یاد گرفته شود،این یادگیری مداوم است تا فرد از طریق یادگیری، تصور خود و دیگران را تنظیم کند.
 
2. ثابت است
اگر چه در طول زمان و با تجربه تغییر می کند اما در طول زمان میل به ثابت شدن دارد.این ثابت بودن خود را در فرایند تصمیم گیری برای خرید نشان می دهد.به همین دلیل می بینیم افراد در طول سالیان سال به یک برند وفادارند.
 
3. خودانگاره هدفدار است
هنگامی که تصویر افراد به وسیله ی دیگران تهدید می شود،برای حفظ و تقویت ضمیر خود حالت تدافعی می گیرند.تبلیغات و شخص فروشنده نباید به طور مستقیم به باور های افراد حمله کنند.
 
4. خودانگاره خاص و متمایز است و فرد گرایی را تقویت می کند
افراد به سمت برند هایی می روند تا به بقیه نشان دهند چه کسی هستند و کجا زندگی می کنند.به طور مثال ادکلن هایی که فرد به فرد بوی خاص خود را دارد.

هدف تمام فعالیت های انسان ،محافظت و تقویت خودانگاره یا خودنمادی است. 1


 

کارل راجرز و نظریه خودپنداره شخصیت

کارل راجرز، روان‌شناس آمریکایی و یکی از نظریه‌پردازان معروف شخصیت، نظریه‌ای درباره چگونگی تأثیر خودانگاره به‌عنوان چهارچوبی برای شخصیت فرد ارائه کرد.

تصویری که ما از کسی که هستیم داریم، به‌همراه اعمالمان که با شخصیتمان ترکیب شده، یک حلقه بازخورد از تصور ما از خودمان ایجاد می‌کند.

راجرز معتقد بود شخصیت ما با میل ما به خودشکوفایی هدایت می‌شود. این شرایطی است که وقتی به بالاترین پتانسیل خود می‌رسیم آشکار می‌شود.

به‌گفته او، خودپنداره و عزت‌نفس و خود ایدئال ما همه باهم هم‌پوشانی و اشتراک دارند. نحوه پرورش شخصیت‌ و خودپنداره‌ ما متفاوت است. به همین خاطر، افراد منحصربه‌فردی هستیم.

راجرز معتقد بود خودانگاره از ۳ قسمت مختلف تشکیل شده است:
 
خود ایدئال
شخصی که می‌خواهید باشید.
بیشتر بخوانید:«محدوده امن ذهنی چیست و چطور از آن خارج شویم؟»
 
تصورتان از خود
طوری که خودتان را می‌بینید، که شامل ویژگی‌هایی مانند ویژگی‌های فیزیکی، ویژگی‌های شخصیتی و نقش‌های اجتماعی‌تان است.
 
خودباوری
میزانی که خودتان را دوست دارید، می‌پذیرید یا برای خود ارزش قائل هستید. عزت‌نفس یا خودباوری می‌تواند تحت‌تأثیر عوامل مختلفی از جمله نگرش دیگران نسبت به شما، تفکر شما درمورد دیگران و نقش شما در جامعه باشد.
 

نظریه حفظ خودانگاره

خودانگاره بعد از رسیدن فرد به بزرگ‌سالی تا حدودی ثابت می‌شود؛ اما می‌تواند بر اساس تجربیات فرد تغییر کند. نظریه حفظ خودپنداره بیان می‌کند که این‌طور نیست که ما فقط بنشینیم و منتظر بمانیم تا خودپنداره ما پرورش یابد، بلکه در شکل‌دهی به خودپنداره‌مان در هر سنی نقش فعالی داریم. اگرچه نظریه‌های متفاوتی درمورد فرایندهای حفظ و نگهداری از خودانگاره وجود دارد، به‌طور کلی به موارد زیر مربوط می‌شود:

ارزیابی خودمان؛

مقایسه خود واقعی ما با خود ایدئالمان؛

انجام اقداماتی برای نزدیک‌شدن به خود ایدئالمان.
 

سازگاری و ناسازگاری

خودانگاره یا خودپنداره شما همیشه هم با واقعیت منطبق نیست. وقتی خودانگاره شما با واقعیت تطبیق داشته باشد، شما با خودانگاره‌تان سازگار هستید.

منتها وقتی بین تصوری که از خودتان دارید و شخصی که دوست دارید باشید (خود ایدئال) ناهماهنگی وجود دارد، خودانگاره شما ناسازگار است.

این ناسازگاری ممکن است بر عزت‌نفس‌تان تأثیر منفی بگذارد.

راجرز معتقد بود این ناسازگاری ریشه در کودکی دارد. وقتی پدر و مادر محبتشان را به فرزند فقط در شرایط خاصی مانند زمانی که فرزندشان انتظاراتشان را برآورده می‌کند نشان می‌دهند، این ناسازگاری به وجود می‌آید.

در این شرایط، کودک سازوکار دفاعی تحریف تجربیات را پیش می‌گیرد، که این باعث می‌شود او احساس کند شایستگی عشق و محبت والدینش را ندارد.

از طرف دیگر، عشق بی‌قیدوشرط به تقویت سازگاری کمک می‌کند. کودکانی که چنین عشقی را تجربه می‌کنند، نیازی به تحریف مداوم خاطرات خود ندارند تا باور کنند دیگران آنها را همان‌طور که هستند دوست خواهند داشت. 2
 

وضوح خودانگاره (SCC) و تفکیک خودانگاره (SCD)

وضوح خودپنداره به این معناست که تعاریف افراد از خود تا چه اندازه واضح، مطمئن و سازگار است. تفکیک خودانگاره به این موضوع اشاره می‌کند که خودنمایی فرد در زمینه‌ها یا نقش‌های اجتماعی مختلف متفاوت است. وضوح خودپنداره و تفکیک خودپنداره موضوعات داغ روان‌شناسی‌اند، زیرا بر الگوهای فکری و رفتار تأثیر می‌گذارند.

وضوح بالای خودپنداره نشان‌دهنده خودپنداره‌ای قوی‌تر و پایدارتر است؛ در حالی که وضوح خودپنداره پایین نشان می‌دهد فرد درمورد اینکه واقعا چه‌کسی است ابهام دارد.

کسانی که وضوح خودانگاره پایین دارند ممکن است با عزت نفس پایین، خودآگاهی پایین و روان رنجوری دست‌وپنجه نرم کنند.

تفکیک خودپنداره بالا ممکن است به‌عنوان یک چیز بد تلقی شود؛ اما ممکن است سازوکاری باشد برای تلاش مؤثر برای موفقیت در دنیای مدرن که افراد نقش‌های متفاوتی دارند.

اگر تفکیک خودانگاره خیلی بالا باشد، ممکن است به این معنی باشد که فرد خودانگاره ثابتی ندارد و برای هریک از نقش‌های خود نقاب متفاوتی می‌زند.

سطح بسیار پایین تفکیک خودانگاره نیز ممکن است نشان دهد او نمی‌تواند به‌طور مؤثر از یک نقش به نقش دیگر تغییر کند. 3


 

مراحل پرورش و توسعه خودپنداره

خودپنداره در طول عمر توسعه می‌یابد و تغییر می‌کند؛ اما در سال‌های اولیه زندگی بیشتر در حال تغییر است.
 
۱. شکل‌گیری خودپنداره در دوران کودکی
در دوران کودکی، ۳ مرحله کلی توسعه خودپنداره وجود دارد:
 
مرحله اول: تولد تا ۲سالگی
نوزادان به روابط عاطفی سازگار نیاز دارند تا حس مثبتی از خود را پرورش بدهند؛

نوزادان ترجیحاتی را ایجاد می‌کنند که با حس ذاتی خودشان هماهنگ است؛

کودکان نوپا با محدودیت‌های ملایم اما محکم احساس امنیت می‌کنند؛

در ۲سالگی، مهارت زبان توسعه می‌یابد و کودکان نوپا حس من‌بودن را تجربه می‌کنند.
 
مرحله دوم: ۳ تا ۴ سالگی
کودکان ۳ و ۴ ساله خود را به‌عنوان افرادی منحصربه‌فرد می‌بینند؛

تصورات آنها از خودشان بیشتر توصیفی است تا قضاوت‌گر؛

کودکان پیش‌دبستانی بیش‌ازپیش مستقل‌اند و کنجکاوند ببینند چه‌کاری می‌توانند انجام دهند.
 
مرحله سوم: ۵ تا ۶ سالگی
آنها در حال عبور از مرحله من به مرحله ما هستند، جایی که بیشتر از نیازها و علایق گروه بزرگ‌تر آگاه‌اند؛

مهدکودکی‌ها می‌توانند از کلمات خود برای بیان خواسته‌ها، نیازها و ابراز احساسات خود استفاده کنند؛

کودکان ۵ و ۶ ساله می‌توانند از زبان پیشرفته‌تری برای تعریف خود در چهارچوب گروه استفاده کنند.
 
۲. خودپنداره در دوران کودکی میانه (سن مدرسه)
در دوران کودکی میانی (حدود ۷ تا ۱۱ سالگی)، کودکان احساس اجتماعی خود را پیدا می‌کنند و می‌فهمند چگونه با دیگران سازگار شوند.

آنها مقایسه‌های اجتماعی را بیشتر انجام می‌دهند و شروع به فکر می‌کنند که دیگران چگونه آنها را می‌بینند. سایر ویژگی‌های خودپنداره کودکان در این مرحله عبارت‌اند از:

پرورش خود ایدئال و واقعی؛

پرورش احساسات شخصی؛

توصیف خود بر اساس شایستگی‌ها به‌جای رفتارهای خاص.
 
۳. توسعه خودپنداره در دوران نوجوانی
نوجوانی جایی است که توسعه خودپنداره فرد در حال انفجار است. این مرحله‌ای است که در آن افراد (حدود ۱۲ تا ۱۸ سال) با احساسی که نسبت به خود دارند بازی می‌کنند، هویتشان را آزمایش می‌کنند، خود را با دیگران مقایسه می‌کنند، و اساس یک خودپنداره را ایجاد می‌کنند که ممکن است در طول بقیه عمرشان برای آنها باقی بماند.

در این دوره، نوجوانان مستعد خودآگاهی بیشتر و تحت‌تأثیر هم‌سالان خود قرارگرفتن و تغییرات شیمیایی در مغز هستند.

آنها از آزادی و استقلال بیشتری برخوردارند، فعالیت‌های رقابتی فزاینده‌ای انجام می‌دهند، خود را با هم‌سالان خود مقایسه می‌کنند، و می‌توانند (حتی بیش‌ازحد) برای دیدگاه دیگران ارزش قائل شوند. 2
 

چند نمونه خودانگاره

برخی از نمونه‌های خودانگاره مثبت عبارت‌اند از:

فرد خود را انسانی باهوش می‌داند؛

شخص خود را انسانی دل‌سوز می‌پندارد؛

فرد خود را عضوی مهم از جامعه خود می‌داند؛

شخص خود را همسری خوب و دوستی عالی می‌داند؛

فرد خود را به‌عنوان کارمندی با سخت‌کوشی و شایستگی می‌بیند.

برخی از نمونه‌های خودانگاره منفی نیز عبارت‌اند از:

فرد خود را احمق می‌داند؛

شخص خود را باری روی دوش جامعه می‌داند؛

فرد خود را به‌عنوان کارمندی تنبل و ناتوان می‌بیند؛

شخص خود را انسانی سرد و غیرقابل‌دسترس می‌پندارد. 3

پی نوشت:
1.www.virgool.io
2.www.chetor.com
3.www.shmi.ir