هر كس با جاسبي نباشد ، نبايد باشد

نویسنده : راحله شاكر




اتحاديه تشكل هاي دانشگاه آزاد ، از تاسيس در 76 تا انحلال در 81

توليد فكر و انديشه اسلام و انقلاب در دانشگاهي كه بايد محل توليد علم باشد، درد بزرگ و دغدغه اصلي جماعت دانشجويي بود كه اتحاديه تشكل هاي دانشگاه آزاد را در سال 76 پايه گذاري كردند. دغدغه اي كه براي در ذهن ماندن و شعار شدن خوب بود، اما زماني كه خواست به مرحله عمل برسد چون با منافع برخي از افراد سازگاري نداشت، حقيقت تلخي شد كه مسئولان دانشگاه آزاد آن را تاب نياوردند و اساس اتحاديه را به شيوه خود از هم پاشيدند!
هسته اوليه اتحاديه تشكل هاي دانشگاه آزاد، سال 76 تشكيل مي شود. چند دانشجو كه سرشان براي كارهاي فوق برنامه درد مي كند و انتظارشان از دانشگاه رفتن، چيزي بيشتر از درس خواندن و واحد پاس كردن است، در صف انتظار جواز برنامه هاي جانبي دانشگاه با هم آشنا مي شوند. ميان گفت وگوهاي اين صف دور و دراز، دغدغه هاي مشتركي ‎بين‎شان پيدا مي شود و آن ها را به هم نزديك مي كند. سال اول روي كار آمدن دولت اصلاحات است و بارزترين اشتراك اين چند نفر، ميانه خوبي نداشتن با سياست ها و طرح و برنامه هاي دولت مستقر است. از قضا دانشگاه آزادي كه پيش از اين به جلسه هاي شب شعر هم مجوز برگزاري نمي داد، به اقتضاي شرايط، تصميم مي گيرد فضا را تا حدودي باز يا حداقل به آن تظاهر كند.
در صحبت هاي بعدي و گپ و گعده هاي گاه ‎و بي گاه اين چند نفر، نارضايتي از انفعال دانشجويان، مصرف كننده صرف بودن آن ها و بي تأثير بودن‎شان در جريان هاي مختلف اجتماع، انگيزه هاي مشترك ديگري براي آغاز يك حركت فعال دانشجويي به آن ها مي دهد.
كم كم با تكيه بر اعتقادات و باورهاي مشترك و پذيرش اصول نظام اسلامي به عنوان چهارچوب فكري، كار خود را شروع مي كنند و همزمان بر اين نكته اصرار دارند كه از همين ابتدا، راه وابستگي به جريان هاي مختلف سياسي و اجتماعي را براي تشكل خود باز نكنند. البته اين استقلال خواهي از همين ابتدا، كار را مشكل مي كند اما اين تشكل نوپا براي اين كه بتواند در موقعيت هاي مختلف، موضع گيري مستقلي داشته باشد، ناچار با كمبود منابع مالي دست و پنجه نرم مي كند. اتحاديه به سرعت در دانشگاه هاي آزاد كشور صاحب زيرمجموعه مي شود. بعد از دو سال در سال 78 كه هيئت مؤسس، تشكل را براي گرفتن مصوبه ، به شوراي عالي انقلاب فرهنگي معرفي مي كند ، 80 تشكل با بدنه دانشجويي پر تعداد ، در مجموعه هاي دانشگاهي كشور فعالند.
توليد يك جريان فكري در دانشگاه ها، از هدف هاي اصلي هسته اوليه اين اتحاديه بود كه اين داد و ستد هاي نظري تشكل هاي زيرمجموعه كم كم به دست آمد. مدتي كه از شروع نهضت كتاب خواني گذشت، توليد جزوه هاي تفكري شروع شد. جزوه هايي كه به مدد اندوخته مطالعاتي اعضاي اتحاديه، محتواي پر و پيماني دارند. در دانشگاه ها پخش مي شوند و حتي تعدادي از آن ها در فضاي دانشگا ه هاي سراسري هم به چشم مي آيد.

هزينه‎هاي استقلال‎خواهي

به مرور زمان كه تأثيرگذاري جريان فكري اتحاديه در جامعه بيشتر مي شود، بازخوردهاي آن هم ميان قشرهاي مختلف دانشجو، استاد و به ويژه مسئولان دانشگاه شديدتر مي شود. اين جمع دانشجويي كه بدون وابستگي به دستگاه يا حزبي كار مي كند، در پيشامدهاي مختلف چون وام دار و جيره خوار هيچ جناح و جرياني نيست، موضع خود را شفاف و به‎دور از ملاحظه هاي معمول اعلام مي كند و همين مسئله به‎تدريج براي اتحاديه دردسرساز مي شود.
مسئولان دانشگاه نمي توانند خوشحالي خود را از داشتن چنين جريان محكم و اثرگذاري در مجموعه دانشگاه آزاد ابراز نكنند. آن ها در كمتر از سه سال در مجموعه خود صاحب چنين تشكلي نشده اند كه بدنه دانشجويي قوي و نفوذ اجتماعي دارد، كار فكري خوبي كرده، ظرفيت توليد فكر دارد، مي تواند خودش را مديريت كند و زحمتي هم براي دانشگاه ندارد. كنار همه اين ها يك شبكه جمع آوري خبر و خبررساني در كشور دارد كه مي تواند در موقعيت هاي حساس براي مسئولان دانشگاه مفيد و كارگشا باشد. به همين دليل برخلاف مخالفت هاي ابتدايي، كم كم اتحاديه به عنوان يك تشكل قوي از طرف مسئولان پذيرفته مي شود. رييس دانشگاه با اعضاي اتحاديه سر يك ميز مي نشيند و درباره مسائل مختلف، صحبت مي كند و نظر مي دهد و نظر مي گيرد. همان روزها جاسبي و همفكرانش «چكاد آزادانديشان» را تأسيس مي كنند و تصميم مي گيرند ظرفيت دانشجويي اتحاديه را به اين جريان سياسي پيوند بزنند تا حزب قدرت مندي تشكيل شود. اما دانشجويان اتحاديه با جاسبي و هم‎مسلكانش اختلاف نظرهاي جدي و عميق دارند. آن ها همراه و هم‎كيسه شدن با چكاد را نمي پذيرند و از همين جا اختلاف مسئولان با اعضاي اتحاديه دانشجويي آشكار مي شود. مديريت پر انتقاد رييس دانشگاه آزاد بر اين مجموعه، به اختلاف نظرهاي سياسي و اعتقادي اتحاديه با مسئولان دامن مي زند و بيانيه هاي انتقادي، تحصن هاي دانشجويي و اخراج و تغيير مديران چند دانشگاه به وسيله اتحاديه تشكل ها، جريان انتقادي قوي در مجموعه دانشگاه آزاد به راه مي اندازد. در همين گير و دار، فصل انتخابات از راه مي رسد. حمايت اتحاديه از جاسبي در فضاي انتخابات براي جاسبي اهميت زيادي دارد. چون اين تشكل هم پوشش و اثرگذاري گسترده اي در كشور دارد و هم مهم ترين تشكل در مجموعه اي است كه جاسبي مديريت آن را بر عهده دارد. اما اعضاي اتحاديه اين بار هم با او همراه نمي شوند. از مجموع جلسه هاي بحث و گفت وگوي انتخاباتي اعضا، بيانيه اي 14 ماده اي خطاب به عبدا... جاسبي، بيرون مي آيد كه موضع اتحاديه تشكل هاي دانشگاه آزاد را در اين انتخابات مشخص مي كند. اختلاف اتحاديه با مسئولان دانشگاه در روزهايي بالا مي گيرد كه تشكل هاي دانشجويي داخلي دانشگاه، در امتداد فضاي سياسي ملتهب دوره اصلاحات، آشفته بازاري از فكر و انديشه انحرافي در دانشگاه به راه انداخته اند. حالا اتحاديه با تعريفي كه از نوع كار و نگاه خود به دانشجويان داده است، بايد اين جريان‎ها را با برنامه‎ها و توليدهاي فكري خود خنثي كند، با مشكلات صنفي كه بعد از اختلاف با مسئولان دانشگاه هر روز بيشتر مي‎شود، دست و پنجه نرم كند و به بدنه دانشجويي تشكل خود هم خوراك بدهد.

حذف

از آن طرف، مسئولان دانشگاه آزاد هم وقتي مي‎فهمند اتحاديه، خيال همراه شدن با مشي و سليقه آن‎ها را ندارد، راه بهتري براي به تفاهم رسيدن با جماعت دانشجو در پيش مي‎گيرند. كم‎كم امتيازات تحصيلي و موقعيت‎هاي شغلي مناسب به اعضاي اتحاديه پيشنهاد مي‎شود. نزديكان برخي از مسئولان دانشگاه با بعضي از اعضاي اتحاديه رابطه دوستانه برقرار مي‎كنند و... كميته‎هاي تصميم اتحاديه، با بررسي مسئله، به اتفاق نظر مي‎رسند كه از امتيازات دانشگاه براي پيشرفت اعضا، و بالا بردن كيفيت كار استفاده كنند در عين‎حال به استقلال فكري و خط‎مشي سابق خود، به همان شدت و حدت پايبند باشند. اما به‎تدريج، آفت ميز و صندلي مديريت، گريبان بعضي از اعضا را مي‎گيرد و محافظه‎كاري، سراغ‎شان مي‎آيد. از عقيده حق و اصول ارزشي خود دست نكشيده‎اند، اما در بيان حقيقت، صراحت و شفافيت سابق را ندارند. سليقه‎شان عوض شده و فكر مي‎كنند آرام‎تر هم مي‎شود حركت كرد. بايد ابتدا موقعيت و شرايط خودمان را تثبيت كنيم تا بتوانيم در آينده با قدرت بيشتري بر موضع خود پافشاري كنيم. و البته اين فكرهاي‎شان هم با نظريه‎هاي مديريتي كه خوانده‎اند هماهنگ است و هم با عقل محاسبه‎گر!
در مقابل، تعدادي از اعضا، اين استدلال‎ها را مانعي براي حركت انقلابي اتحاديه مي‎دانند. آن‎ها با باور به اين مسئله كه پتانسيل دانشگاه آزاد با چند ميليون دانشجو، اگر به دست اهلش سپرده شود، نهضتي علمي را ‎در كشور برپا مي‎كند، بر روند مطالبه‎گري و انتقاد از مسئولان دانشگاه آزاد، پافشاري مي‎كنند. اختلاف‎نظر ميان اعضاي اتحاديه با پيشنهادهاي رنگارنگ مديريت دانشگاه اوج مي‎گيرد تا اين‎كه ماه رمضان و زمان ميهماني افطار رهبر با دانشجويان مي‎رسد. هسته مركزي تصميم مي‎گيرد گلايه‎هاي خود را از وضعيت دانشگاه آزاد در اين جلسه مطرح كند و اين كار را مي‎كند. سخنگوي اتحاديه تشكل‎هاي دانشگاه آزاد در اين جلسه پشت تريبون مي‎رود و خطاب به رهبري مي‎گويد: «از نام شما در دانشگاه آزاد سوءاستفاده مي‎شود و اقدامات خود را به پاي شما مي‎نويسند. بعد از گذشت 20 سال هنوز هم براي تأييد خود، شما را عضو هيئت مؤسس معرفي مي‎كنند.»
او از فضاي بسته سياسي انتقاد كرده و نسبت به تلقي مديريت دانشگاه آزاد ابراز تأسف مي‎كند و مي‎گويد: «ظاهرا اين روزها دانشگاه آزاد ذخيره نظام نيست، بلكه نظام، ذخيره دانشگاه آزاد است و بايد به پاي آن هزينه شود.»
در همان جلسه آقا مي‎گويند: «تحجر سياسي از تحجر ديني بدتر است.»
اما مسئولان دانشگاه آزاد اعضاي اتحاديه را به جرم درد دل با رهبر به جنگ نابرابري مي‎كشانند. حاضران در جلسه افطار از طرف رييس دانشگاه بازخواست و حتي تهديد مي‎شوند و حراست دانشگاه پس از بيرون كردن اعضا از دفتر اتحاديه، آن جا را به دست مي‎گيرد و به‎سختي به دانشجويان اجازه ورود و خروج مي‎دهد.
البته هسته مركزي، پيش از آن و در همان متني كه در جلسه افطار رهبري با دانشجويان قرائت مي‎شود، اتحاديه را منحل اعلام مي‎كنند. آن‎ها در بخشي از اين بيانيه مي‎نويسند: «امروز كه جريان انسداد سياسي تلاش مي‎كند همه تشكل‎ها را از آن خود كند و با توجه به اين‎كه در شرايط پرالتهاب سياسي جامعه، ماندن و ادامه مقابله با اين جريان، آب به آسياب دشمن ريختن است، رفتار منفعلانه و شكل‎گيري يك تشكل فرمايشي را برنمي‎تابيم و با نظر اكثريت شوراهاي مركزي و مؤسس، انحلال اتحاديه را اعلام مي‎كنيم.»
مسئله اين دوره از اتحاديه با اعلام انحلال اعضا، تمام مي‎شود. اعضاي فرعي اي كه در اتحاديه باقي ماندند، كار را همان‎طور كه رييس دانشگاه مي‎پسنديد، ادامه دادند و پس از آن‎ها هم اتحاديه، حركت فرمايشي خود را در دانشگاه پي گرفت. اما ماجراي گلايه‎هاي دانشجويان دانشگاه آزاد از وضعيت اين دانشگاه در محضر رهبر انقلاب به اين جلسه ختم نشد. هفت سال بعد و زماني كه فرياد انتقادهاي دانشجويي و غير‎دانشجويي از رياست دانشگاه آزاد سر به فلك گذاشته بود، در رمضان سال 88 باز هم سخنگوي تشكل‎هاي دانشگاه آزاد در ديدار رهبري متني سراسر انتقاد از وضعيت دانشگاه آزاد و مديريت آقاي جاسبي بر آن قرائت كرد.
مسئولان دانشگاه روز بعد در پاسخي مشابه هفت سال پيش، دفتر مركزي تشكل‎هاي دانشگاه آزاد را تخليه كردند، اسباب و اثاثيه را بيرون ريختند و قفل آن را هم عوض كردند تا همه بدانند شرط ماندگاري در دانشگاه آزاد، همراهي و همفكري با رييس مادام‎العمر اين دانشگاه است و... گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست، آن چه البته به جايي نرسد فرياد است!
منبع:هفته نامه پنجره