رَحْمَهٌ لِلْعالَمين

شاعر:حبيب الله چايچيان (حسان)




عرش برين است ، آستان محمّد
حضرت جبريل ، پاسبان محمّد
تاج شرافت ، ز فرق اوست مزّين
تخت جلال است ، آستان محمّد
انس و ملك ، پاسدار و گوش به فرمان
تا چه شود صادر از لبان محمّد
در دو جهان ، رحمت خداي ، رسول است
خلق جهان ، ميهمان ، به خوان محمّد
از رَهِ تكريم اوست ، در شب معراج
گشته « يَدُالله » ميزبان محمّد
نيّر اعظم ، علي ، كه نيست نظيرش
نفس نبّي است و جسم و جان محمّد
زهرة زهرا ، كه هست عصمت كبري
ماه فروزان آسمان محمّد
تا كه نيازاردش اشعّة خورشيد
پردة ابر است ، سايبان محمّد
رونق حُسنش ، جمال ماه شكسته
گل خجل از عطر بوستان محمّد
گرمي عشق است و آشتي به كلامش
مهر كجا ، قلب مهربان محمّد
ناز نبي را كشد خداي ، كه طاها
رنجه مبادا شود روان محمّد
سورة « وَاْلعَصْرْ » و شرح آيت خسران
رمز نهاني است از زمان محمّد
درك نكردند چونكه اوج كمالش
اكثر اصحاب و پيروان محمّد
هر چه ورق مي زنيم دفتر عمرش
حسرت و رنج است ، داستان محمّد
سوختن و ساختن به مكر « ابوبكر »
سخت ترين بخش امتحان محمّد
همچون « عمر » داشتن مصاحب جاهل
رنج و عذاب و غم نهان محمّد
« عايشه » يا رب چه ها بحقّ نبي كرد
آنكه نمك خورده بود و نان محمّد
« هيچ نبي مثل من نديده اذيّت »
آه ، ازين آتشين بيان محمّد
نالة زهرا ، ميان آن در و ديوار
بوده همآهنگ با فغان محمّد
كي شود آن دم ( حسان ) كه حضرت احمد
خوانَدَم از لطف خود ، ( حسانِ ) محمّد
منبع:www.payambarazam.ir