در مدح سرور كائنات محمد بن عبدالله (ص)

نويسنده: ژوليده نيشابوري




خواهم كه شوم معتكف كوي محمد
بر ديده نهم تربت خوش بوي محمد
اي اهل نظر كن نظر از روي حقيقت
تا آنكه به بيني همه جا روي محمد
در دير و حرم رفتم و ديدم كه به صد ناز
در گوش رسد بانگ هياهوي محمد
افتاد گذارم ز قضا سوي گلستان
ديدم كه زهر طرف رسد بوي محمد
دل برده ز كف و ز سر مردان خدا
هوش مستانه صف نرگس جادوي محمد
در عالم توحيد به تحقيق نديدم
مردي به يدو خلق خوش و خوي محمد
دل گشته ز شوق رخ آن شمع دل افروز
آشفته تر از طرة گيسوي محمد
ژوليده مخور غم كه شود درد تو درمان
از نگهت جان پرور و از بوي محمد
منبع:www.payambarazam.ir