29 تیر 1389 / 8 شعبان 1431 / 20 جولای 201

پس از آن‏كه ناصرالدين شاه قاجار امتياز رويتر مبني بر تاسيس بانك شاهنشاهي و بهره‏برداري از بعضي معادن ايران را به انگليسي‏ها واگذار كرد ، دولت روسيه نيز به هم‏چشمي انگلستان در صدد اخذ امتياز جديدي بود. سرانجام دولت روس با تحت فشار قرار دادن شاه، امتيازات متعددي از جمله امتياز شيلات شمال ايران و صيد ماهي و نيز امتياز تاسيس بانك استقراضي را به دست آورد. در اين ميان، استفان ليانازوف، از سرمايه‏داران روسي، امتياز شيلات شمال ايران را به دست آورد. پس از مرگ ليانازوف ، امتياز شيلات شمال به ورثه او منتقل گرديد. پايان آخرين دوره امتياز ليانازوف، با انقلاب روسيه و از هم گسيختن امور ورثه مصادف شد. پس از آن از سال 1301 تا 1306 ش دولت شوروي با پرداخت مبلغي، از شيلات بهره‏برداري مي‏كرد. اين امتياز بعدها به صورت مشاركت بين ايران و انگلستان ادامه يافت تا اين كه با ملي شدن شركت شيلات ايران در سال 1331 ش، تمام امور مربوط به ماهي‏گيري، به دولت ايران محول گرديد.
قطعنامه 598 شامل 10 ماده بود كه به اتفاق آراي 15 عضو شوراي امنيت به تصويب رسيد. اين قطعنامه يكي از معدود موارد مورد اتفاق پنج عضو دايمي شوراي امنيت در تاريخ چهل ساله سازمان ملل تا آن روز به شمار مي‏رود. رژيم بعثي عراق بلافاصله موافقت بدون قيد و شرط خود را با مفاد آن، مشروط به متابعت ايران از آن اعلام نمود. از آنجا كه در قطعنامه 598، برخلاف قطعنامه‏هاي قبلي اين سازمان، تا حدودي نسبت به حقوق ملت ايران توجه شده و نكات مثبت در آن آمده بود، دولت ايران آن را رد نكرد و تنها شرط تحقق آن را تعيين متجاوز اعلام نمود. پا فشاري ايران براي شناسايي متجاوز، بار ديگر بر دشمنان ايران گران آمد و آنان را وارد ميدان كرد كه در اين ميان آمريكا با حضور بيش از 43 رزمناو در خليج فارس و ديگر متحدان نيز با اهداي سلاح‏هاي گوناگون، اوج اتحاد خود را با رژيم عراق به نمايش گذاشتند. از آن پس، دشمن بعثي با حمايت همه جانبه و به كارگيري گسترده سلاح‏هاي شيميايي، غيرانساني‏ترين اعمال را در جنگ انجام داد و حتي از كشتار مردم كشور خود نيز كه به رزمندگان اسلام پناه داده بودند، ابا نكرد. سرانجام با وقوع حوادث متعدد، رهبر كبير انقلاب اسلامي، با درك توطئه غرب و نيز در نظر گرفتن منافع و مصالح نظام، قطعنامه 598 شوراي امنيت را يك سال بعد در 27 تيرماه 1367 پذيرفتند.
ابوالعباس احمدبن محمد اِشبيلي معروف به ابن روميّه محدث، گياه‏شناس و داروشناس مسلمان در شهر اشبيليه، پايتخت مسلمانان در اندلس به دنيا آمد. پس از تحصيلات مقدماتي، از دانشمندان و محدثان بزرگ عصر خود، حديث فراگرفت و همزمان با تحصيل علوم ديني، به پژوهش در علم گياه‏شناسي نيز همّت گماشت. ابن‏روميّه علاوه بر مطالعه و شناخت ويژگي‏هاي گياهان و انجام سفرهاي تحقيقاتي در اين زمينه، كتاب‏هايي نيز تأليف كرد كه مقاله في تركيبِ الادويه و تفسير اسماءِ الادويةِ المفرده از آن جمله‏اند. وفات ابن روميّه در سال 637 ق در 76 سالگي واقع شد.
امريكو وسپوس، دريانورد ايتاليايى در نهم مه 1451م در شهر فلورانس در ايتاليا به دنيا آمد. وي در جواني به نيروي دريايى پيوست و پس از چندي، در سفر دوم كريستف كلمب كاشف اوليه امريكا، به قاره جديد پاي گذاشت. وسپوس پس از چندي در سال 1497م به طور مستقل عازم سفرهاي اكتشافي در امريكا گرديد و پس از مدتي مصب و محل ريزش رودخانه عظيم آمازون در امريكاي جنوبي به اقيانوس اطلس را كشف كرد. وي چهار بار به سرزمين ناشناخته‏اي كه تصور مي‏شد به قسمت شرق آسيا متصل است سفر نمود و در نهايت به اين كشف دست يافت كه اين قاره ارتباطي با آسيا ندارد. از اين رو، عده‏اي او را كاشف واقعي امريكا مي‏دانند. بعدها با الهام از نام امريكو اين سرزمين را امريكا ناميدند. وسپوس در سفرهاي آخر خود، نقشه‏هايي از مناطقي كه سفر كرده بود تهيه نمود و براي جهانيان به يادگار نهاد. امريكو وسپوس سرانجام در 20 ژوئيه 1512م در 61 سالگي درگذشت.
كشور جمهوري كلمبيا با 1/141/748 كيلومتر مربع وسعت، در امريكاي مركزي، در شرق اقيانوس آرام و در همسايگي ونزوئلا، برزيل، پرو، اكوادور و پاناما واقع شده است. جمعيت كلمبيا بيش از 42 ميليون نفر است كه اكثراً دو رگه سرخ و سفيد هستند و كاتوليك مذهبند. پايتخت كلمبيا شهر بوگوتا و واحد پولش، پزوي كلمبيا است. زبان رسمي مردم كلمبيا، اسپانيايى است هرچند زبان‏هاي بومي نيز در ميان مردم عموميت دارد. پيش‏بيني شده است كه جمعيت كلمبيا تا سال 2025م نزديك به 60 ميليون نفر خواهد بود. انقلاب مردم كلمبيا براي به دست آوردن استقلال از سال 1781م آغاز شد ولي به شدت سركوب گشت. در آغاز قرن نوزدهم شورش در مستعمرات اسپانيا براي استقلالْ جاني دوباره گرفت و سرانجام در سال 1810 طي يك كودتاي نظامي، حكومت استعماري اسپانيا برچيده شد و در 20 ژوئيه اين سال، اعلاميه استقلال كلمبيا تهيه و منتشر گرديد. هرچند اين كودتا با شكست مواجه گشت ولي در سال 1819 انقلاب بزرگي به رهبري سيمون بوليوار مبارز آزادي‏خواه امريكاي لاتين، نظام استعماري اسپانيا را براي هميشه در اين منطقه خاتمه داد.
برنارد ريمان، رياضي‏دان آلماني در 17 سپتامبر 1826م در خانواده‏اي تنگ‏دست در آلمان به دنيا آمد. پدرش كشيش فقيري بود كه خود را به آب و آتش مي‏زد تا وسايل تحصيل برنارد را آماده كند. برنارد ريمان در 20 سالگي وارد دانشگاه گوتينگن آلمان شد و در درس رياضي‏دانان معروف زمان، حضور يافت. وي از كودكي استعداد خوبي در رياضيات داشت از اين‏رو رشته دانشگاهي خود را همين رشته قرار داد و در 25 سالگي از رساله دكتراي خود دفاع نمود. ريمان در سال‏هاي بعد به تحقيق و مطالعه در رياضيات و هندسه پرداخت و نتايج تحقيقات خود را در سال 1864م به اساتيد دانشگاه ارائه داد. او در رياضياتْ، هندسه‏اي را ايجاد كرد كه به نام خودش شهرت يافت. در هندسه ريماني از سطحي كروي بحث مي‏شود و احكام آن نيز مربوط به اشكالي است كه بر آن سطحْ، تصور مي‏گردد. در اين هندسه، بين دو نقطه مي‏توان هر تعداد خط مستقيم كه بخواهيم رسم كنيم و علاوه بر آن در هندسه ريماني، مفهومي نظير خط مستقيم و نامحدود وجود ندارد. اين‏گونه نظريات تازه، در آن زمان به منزله معماهاي عجيب رياضيات محض تلقي مي‏شد. اما نيم قرن بعد انيشتين توانست اين نكته را ثابت كند كه هندسه ريماني، سيماي جهان را به صورتي واقعي‏تر از هندسه اُقليدسي مجسّم مي‏كند. برنارد ريمان عمري طولاني نيافت چرا كه در 20 ژوئيه 1866م در چهل سالگي بر اثر بيماري سل، در نهايت شهرت، درگذشت.
بنيتو موسوليني ديكتاتور پيشين ايتاليا در 20 ژوئيه 1883م در خانواده فقيري در شمال ايتاليا متولد شد. وي پس از پايان تحصيلات دانشگاهي، به روزنامه‏نگاري روي آورد. موسوليني در 23 مارس سال 1919م با استفاده از شورش‏ها و هرج و مرج موجود در ايتاليا، حزب فاشيست را به وجود آورد و رهبري آن را بر عهده گرفت. با پيروزي اين حزب در انتخابات سال 1922م، موسوليني با جلب رضايت پادشاه ايتاليا، به نخست وزيري رسيد و با شدت عمل، كشور را از وجود مخالفان خود پاك نمود. وي در اندك زماني، ايتاليا را زير سلطه حزب فاشيست درآورد و هم‏زمان در دوران حكومتش، فعاليت‏هاي عمراني فراواني انجام داد. با روي كار آمدن هيتلر در آلمان، موسوليني به او نزديك شد به طوري كه در طي سال‏هاي 1936 تا 1939م نيروها و تجهيزات ايتاليا همراه با نيروهاي آلمان در جنگ‏هاي داخلي اسپانيا به نفع سلطنت طلبان فعاليت مي‏كردند. موسوليني براي استحكام موقعيت ايتاليا در درياي مديترانه و تسلط بر درياي آدرياتيك، در سال 1939م به آلباني حمله برد و با وجود مقاومت شديد مردم آن، اين كشور را تسخير نمود. با آغاز جنگ جهاني دوم در سال 1939م موسوليني رسماً حمايت خود را از هيتلر اعلام كرد و سال بعد نيز آشكارا، ارتش ايتاليا را وارد صحنه‏هاي جنگ نمود. وي پس از يك رشته پيروزي‏ها و شكست‏ها و اشغال ايتاليا، در 25 ژوئيه 1943م، از طرف پادشاه، بر كنار شد و از آن پس، سياست ايتاليا، عليه آلمان ادامه يافت. موسوليني پس از بركناري، در نقطه‏اي در يك‏صد كيلومتري رم زنداني شده بود اما با كمك خلبانان ورزيده آلماني در 12 سپتامبر 1943م آزاد شد. موسوليني پس از آن به مونيخ انتقال يافت و پس از ملاقات با هيتلر، براي تشكيل يك حكومت جمهوري طرفدار آلمان در شمال ايتاليا به ميلان بازگشت. عمر حكومت جمهوري موسوليني هم بيش از پانزده ماه به طول نينجاميد و موسوليني به دنبال پيشروي نيروهاي متفقين به شمال ايتاليا، متواري شد. در نهايت، بنيتو موسوليني در حين فرار در لباس مبدل، در 28 آوريل 1945م توسط يك گروه از پارتيزان‏هاي مخالف، شناسايى و دستگير گرديد و پس از يك محاكمه كوتاه، در 62 سالگي اعدام شد. به همراه موسوليني، كلارا پتاچي، معشوقه وي نيز حضور داشت كه علي‏رغم توانايى براي فرار، از بنيتو جدا نشد. موسوليني در حالي در سال 1935م به اين زن كه همسر يكي از افسران جوان ارتش ايتاليا بود، دلبسته شد كه خود داراي همسر و پنج فرزند بود. افشاي رابطه نامشروع او با يك زن، به حيثيت و موقعيت سياسي موسوليني لطمه شديدي وارد ساخت. پس از تيرباران موسوليني و كلارا پتاچي، جنازه‏هاي آن دو را به صورت وارونه در ملأ عام به نمايش گذاشتند.
گوليلمو ماركوني، مبتكر ايتاليايى در 25 آوريل 1875م در شهر بولونيا ايتاليا به دنيا آمد و از دوره كودكي به رشته برق علاقه پيدا كرد. هنگامي كه هنوز همسالان وي، دوره دبيرستان را مي‏گذراندند، ماركوني نامه‏هايى به دانشمندان اروپا مي‏نوشت و در آن‏ها از برق سخن مي‏گفت. وي هم‏چنين خبر آزمايش‏هاي آنان را نيز به دقت مي‏خواند و از نتايج آن مطلع مي‏شد. در پي اين ارتباط، ماركوني آگاهي يافت كه جمعي از دانشمندانْ درباره انتقال امواج الكتريكي و يافتن آن‏ها، دچار مشكل شده‏اند. در اين زمان كه ماركوني 21 سال داشت آزمايش‏هاي خود را بر روي اين طرح متمركز كرد. وي لوله‏اي را پر از بُراده آهن نمود و جريان برق را از آن گذراند. آن‏گاه نزديك آن، جرقه برق ايجاد كرد تا مقدار برقي را كه از ميان براده‏هاي آهن ميگذرد، افزايش دهد. بر اثر تكميل اين طرح و آزمايش‏هاي فراوان بر روي آن، ماركوني پي برد كه مي‏تواند به وسيله يك دستگاه بي‏سيم، اخبار را از فاصله نسبتاً دور مخابره كند و اگر اجزاء دستگاه را كامل كند، كاربردش موفقيت آميزتر خواهد بود. ماركوني اين كار را دنبال كرد و پس از دو سال تلاش، موفق به اختراع فرستنده‏اي شد كه امواج بي‏سيم را تا چند صد متر منتشر مي‏كرد. يك سال پس از ثبت اختراعش، وي به كشتي‏هاي نيروي دريايى كه در فاصله بيست كيلومتري ساحل قرار داشتند اخباري مخابره كرد. ماركوني طي جنگ جهاني اول، در ارتش ايتاليا خدمت مي‏كرد و در اين دوره، چگونگي ارسال خبر را به مسافت‏هاي دور، دريافت. در اين زمان بود كه به اين كار توفيق يافت و اولين دستگاه راديو را اختراع كرد. آنچه كه در ابتدا توسط ماركوني ساخته شد، به صورت تلگراف مورد استفاده قرار گرفت. سپس با كمك ديگر دانشمندان به تكميل آن پرداخت. به اين ترتيب كه مدار تنظيم جهت دريافت علائم، انتخاب شد و لامپ انتقال صوت بر روي امواج، ميكروفن و... به وجود آمد تا راديويى كه امروزه مي‏شناسيم شكل گرفت. نهايتاً در سال 1919م، پخش آزمايشي راديو در انگلستان و سال بعد در امريكا آغاز شد. ماركوني پس از اين اختراع از طرف دولت‏هاي مختلف مورد تقدير واقع شد و در شمار مخترعان بزرگ قرار گرفت. گوليلمو ماركوني سرانجام در 20 ژوئيه 1937م در شصت و دو سالگي درگذشت.
پل والري شاعر بزرگ و ملي فرانسه در 30 اكتبر 1871م در شهر سِت در فرانسه به دنيا آمد و تحصيلات خود را در رشته حقوق به پايان بُرد. وي سپس به علت علاقه به ادبيات و مطالعه آثار بزرگان شعر و ادب، به شعر و شاعري روي آورد و نخستين اثرش را در سال 1889م در هجده سالگي انتشار داد. والري از آن پس با سرودن شعرهاي متعدد، شهرتي فراوان به دست آورد و در شمار شاعران معروف فرانسه درآمد. اشعار والري، موزون و زود فهم است و در شعر معاصر فرانسه، تاثير فراواني نهاده است. افكار و انديشه‏هاي فلسفي اين شاعر، رنگ بدبيني و غم و اندوه دارد. والري به دريا و مظاهر آن علاقه زيادي داشت و به دليل ارتباط بيشتر آثارش با دريا، او را شاعر دريايى لقب داده‏اند. وي به غير از نظم، به نثر نيز پرداخت و هوش‏مندي و نكته بيني خود را بيشتر در آثار منثور خود نشان داده است. والري را به سبب نگارش رمان‏هاي افسانه‏اي، جزو رمانتيك‏ترين شاعران قرن بيستم مي‏دانند. روش والري، ژرف‏بيني فراوان در هر چيز است. زيبايى شعر در نظر او، در تلفيق و تركيب الفاظْ نهفته است. وي قالب و صورت دقيق و همراه با صنعت را در شعرْ اصل مي‏داند نه احساس شخصي و مفاهيم را. تكيه‏گاه شاعر، در نظر والري، مجموع اصوات خوش‏آهنگ است. والري با القاي آهنگ مِلودي الفاظ توانسته است تركيبي از مسائل ذهني و تصويرهاي عيني به دست دهد. شعر او حاصل تفكر فلسفي وي درباره بستگي تام ماده و روح است. والري از شخصيت‏هاي نادري است كه هيچ گاه عواطف را فداي انديشه نكرده، بلكه ميان احساس و انديشه و معنويت و هم‏چنين ميان دانش و تخيلْ، سازشي برقرار كرده است. والري ميان دو جنگ جهاني، مقامي مهم در تاريخ ادبيات جهان يافته است و اين مقام برجسته نه تنها به وسيله درخشش آثارش به دست آمده، بلكه به وضع فكري او كه در اين آثار نيز منعكس است ارتباط كامل مي‏يابد. از اين شاعر بزرگ آثار مشهوري بر جاي مانده كه پارك جوان و گورستان دريايي در نظم و شبي با آقاي تِست و مجموعه مقالات در نثر از آن جمله‏اند. پل والري سرانجام در بيستم ژوئيه 1945م در 74 سالگي درگذشت.
ملك عبداللَّه اولين پادشاه كشور اردن هاشمي در 21 دسامبر سال 1882م در شهر مكه متولد گرديد. پدر وي شريف حسين امير مكه بود. ملك عبداللَّه مقدمات علوم ادبي را در اسلامبول فرا گرفت و در 28 سالگي به عنوان نماينده شهر مكه در مجلس نمايندگان عثماني حضور يافت. وي در سال 1916م همراه پدرش در انقلاب عربي شركت نمود و پادگان نظامي عثماني در شهر طائف را به تصرف خويش درآورد. در ماه مارس 1921 دولت انگلستان، تصميم به برپايى اميرنشين اردن به سركردگي امير عبداللَّه گرفت. انتخاب وي نشان دهنده دست پرورده بودن و سرسپردگي او نسبت به دولت انگلستان بود سپس عازم اَمّان گرديد و پس از ملاقات با چرچيلِ وزير وقت مستعمرات انگلستان در بيت المقدس، مقدمات حكومت خود را فراهم ساخت. براساس توافق و پيمان همكاري انگليس و اردن در سال 1926م نام اين منطقه به مملكت اردنِ هاشمي تغيير يافت و امير عبداللَّه با عنوان ملك عبداللَّه پادشاه اردن زمام امور را به دست گرفت و مدت 25 سال در اين سمت باقي ماند. وي بعد از جنگ جهاني دوم و شكل‏گيري اسرائيل رهبري اعراب در جنگ با اين رژيم را بر عهده گرفت كه نتيجه آن شكست اعراب و تحكيم موجوديت رژيم غاصب اسرائيل بود. ملك عبداللَّه در عين حال به علت دشمني عميق با خاندان سعودي در عربستان به دنبال تصرف سوريه و لبنان و اجراي طرح سوريه كبير بود. و اين مسئله باعث شده بود تا وي بخش‏هايى از فلسطين را كه در جريان جنگ با اسرائيل به تصرف درآورده بود، در اختيار بگيرد و به دنبال يك پارچه كردن اين مناطق، تحت حاكميت اردن باشد. به همين دليل روابط ملك عبداللَّه با همسايگان اردن به دشمني آشكار كشيده شد و او نشست‏هاي اتحاديه عرب را تحريم نمود. در عرصه بين‏المللي نيز پادشاه اردن به عنوان يك عامل دست‏نشانده عمل مي‏كرد. وي براي برخورداري از كمك‏هاي امريكا براساس بند چهار دكترين ترومن، با اين كشور قراردادي امضا نمود و از عملكرد امريكا در جهان، حمايت مي‏نمود. مجموعه مواضع داخلي و خارجي ملك عبداللَّه به مخالفت‏هاي مردمي و فعاليت فلسطينيان عليه وي انجاميد. از ملك عبداللَّه به عنوان مردي خوش گذران، راحت طلب، بيزار از كارهاي جدي، دوستدار مجالس بحث و مناظره و شيفته بذله گويي در محافل خصوصي، ياد كرده‏اند. وي سرانجام در 20 ژوئيه 1951م در مسجدالاقصي توسط يك جوان فلسطيني كه مخالف انضمام بيت‏المقدس و بخش عربي فلسطين به اردن بود، هدف گلوله قرار گرفت و در 69 سالگي كشته شد. پس از وي، پسرش ملك حسين به پادشاهي اردن رسيد.
پس از اعلام استقلال ويتنام در سال 1945م، هوشي مينِ، رهبر نيروهاي كمونيست اين كشور آمادگي خود را براي مذاكره با استعمارگران فرانسوي جهت انتقال قدرت مسالمت‏آميز و انعقاد پيمان دوستي و اتحاد با فرانسه اعلام داشت. ولي فرانسوي‏ها كه مطامع استعماري گذشته خود را دنبال مي‏كردند حاضر به مصالحه نشدند و نخستين دوره جنگ‏هاي ويتنام بين فرانسويان و ويتنامي‏ها كه از سال 1946 تا 1954م به طول انجاميد، صدها هزار كشته و خسارات سنگين مالي به بار آورد. فرانسوي‏ها سرانجام پس از تحمل چند شكست خفت‏بار، به ويژه شكست در نبرد معروف دين بين فو، حاضر به مصالحه و مذاكره شدند و در نتيجه مذاكراتي كه در بيستم ژوئيه سال 1954م، با حضور نمايندگان فرانسه، امريكا، چين، انگلستان، شوروي و ويتنام در ژنو انجام گرديد، درباره شرايط متاركه جنگ و تقسيم موقت ويتنام شمالي و جنوبي و انجام انتخابات پارلماني در سراسر ويتنام توافق شد. هرچند اين قرارداد باعث قطع شدن دست استعمار فرانسه از ويتنام گرديد اما به موجب آن، ويتنام در امتداد مدار 17 درجه عرض جغرافيايى به دو قسمت شمالي و جنوبي تقسيم شد. هم‏چنين بر اساس قرارداد، نيروهاي خارجي بايد خاك ويتنام راترك مي‏كردند. اما امريكا برخلاف قرارداد ژنو، سربازان خود را براي جنگ با مردم استقلال‏طلب ويتنام به منطقه اعزام كرد و از اتحاد دو بخش شمالي و جنوبي ويتنام جلوگيري كرد. در همين زمان با بيرون رفتن فرانسويان از ويتنام، درگيري بين دولت كمونيستي هوشي‏مينه در شمال با دولت دست نشانده در جنوب آغاز شد و مقدمات ورود امريكا به عرصه جنگ ويرانگر ويتنام را فراهم آورد. (ر.ك: 1 نوامبر)