31 مرداد 1389 / 10 شعبان 1431 / 22 جولای 2010

پس از ملي شدن صنعت نفت ايران در آخر اسفند 1329، شركت نفتي انگليس كه طرف قرارداد شركت نفت ايران بود، به اين دليل كه متضرّر شده است خواهان ادامه همكاري با ايران گرديد. ولي چون نفت، ملي اعلام شده بود، شركت انگليسي به ديوان بين‏المللي دادگستري شكايت برد و خواهان احقاق حقوق خود بود. ايران، ديوان را براي رسيدگي به اين پرونده داراي صلاحيت نمي‏دانست زيرا مسأله بر سر دولت‏ها نبود، بلكه دو شركت با هم اختلاف داشتند. سرانجام رأي ديوان بر حقانيت ايران صادر شد و از انگلستان در امور نفتي ايران خلع يد شد.
احمد قوام، معروف به قوام السلطنه، از بزرگترين رجال و سياستمداران دوران معاصرايران در سال 1252 ش در تهران به دنيا آمد. وي از زمان سلطنت ناصرالدين شاه قاجار وارد امور ديواني شد و بعدها رئيس دفتر صدر اعظم گرديد. بعدها فرمانرواي خراسان و سيستان شد و پس از سيدضياءالدين طباطبائي دوبار به صدارت رسيد. قوام پس از دوره دوم نخست‏وزيري ظاهراً به جرم توطئه‏اي عليه رضاخان وزير جنگ تحت تعقيب قرار گرفت و پس از مدتي زنداني شدن، راهي اروپا شد. او پس از چند سال به ايران بازگشت و در لاهيجان به كشاورزي پرداخت. قوام السلطنه از آن پس در كارهاي سياسي دخالت نكرد تا اينكه رضاخان پهلوي سقوط كرد. در اين هنگام قوام بار ديگر به نخست‏وزيري رسيد و در سال‏هاي 1324 و 1331 نيز در اين مقام بود. وي در سال 1324 جهت حل مسأله حضور نيروهاي روسي در ايران راهي مسكو شد و مذاكراتي انجام داد. در سال 1331 پس از اختلافي كه بين مصدق و شاه بروز كرد، شاه براي اينكه حريف قَدَري در مقابل مصدق بتراشد، سراغ قوام السلطنه رفت. قوام‏السلطنه جاه‏طلب كه در آن هنگام 80 سال از سنش مي‏گذشت با اكثريت ضعيفي از مجلس راي اعتماد گرفت. اما اين صدارت بيش از چهار روز دوام نياورد و با مقاومت و خروش ملت مسلمان ايران به رهبري آيت‏اللَّه كاشاني، قوام در سي تير 1331، مجبور به استعفا شد. قوام پس از استعفا، مدتي در حالت اختفا مي‏زيست و احساس خطر مي‏كرد. مجلس حكم به مصادره اموال او داد و او كه بعد از اين جريان، كاملاً تاب و توان خود را از دست داده بود سرانجام در 31 تيرماه 1334 در 83 سالگي درگذشت. احمد قوام، روي هم، پنج بار به نخست وزيري رسيد و بيش از بيست بار به وزارت دست يافت. قوام ذاتاً مردي مستبد و قانون‏شكن و جاه طلب بود و از جنجال و سر و صدا لذت مي‏برد. از تملق لذت مي‏برد به همين دليل، اطرافيان او را هميشه افراد چاپلوس تشكيل مي‏دادند. او هم‏چنين از علوم زمان بهره داشت و گاهي شعر هم مي‏سرود.
برگزاري جلسه مشترك شوراي فرماندهي انقلاب عراق به رياست صدام در 30 تيرماه 1367 نشان مي‏داد كه دولت عراق درصدد اقدام مهمي است كه نشانه‏هاي آن با آغاز پيشروي نيروهاي ارتش عراق به خاك ايران آشكار شد. هدف اين پيشبرد و تهاجم، آزاد كردن باقي مانده سرزمين‏هاي عراق، انهدام نيروهاي ايران و به اسارت درآوردن تعداد بيشتري از نيروهاي ايراني براي ايجاد برابري با تعداد اسراي عراقي اعلام شد. بدين ترتيب، تنها سه روز پس از پذيرفتن قطعنامه 598 از سوي ايران، عراقي‏ها در روز 31 تيرماه 1367 در شرايطي كه وزير خارجه وقت ايران در حال مذاكره با دبير كل سازمان ملل بود، تهاجم خود را از دو محور كوشك و شلمچه در منطقه جنوب آغاز كردند و در سي كيلومتري شمالي خرمشهر مستقر شدند. در اين ميان پيام امام به سپاه باعث گسيل نيروهاي بسيجي به جبهه‏ها گرديد كه با كمترين امكانات در برابر يورش دشمن مقاومت كردندو طي چند روز درگيري با انهدام سنگيني كه به قواي عراقي تحميل شد، آنان را مجبور به عقب نشيني نمودند. اين تهاجم وحشيانه رژيم بعث عراق در حالي صورت مي‏گرفت كه با ادعاهاي دروغين صلح‏طلبي در طول جنگ، مظلوم نمايي مي‏كردند و ايران را متجاوز مي‏خوانند. اين حركت عراق علاوه بر اينكه ناتواني آنان را در برابر قوت اعتقاد و باور سپاه اسلام نمايان كرد، باعث رسوايي آنان در ميان افكار عمومي گرديد.
ابوعبداللَّه عبدُالباقي در شهر بغداد زندگي مي‏كرد. او علاوه بر كسب فيض از محضر اديبان بزرگ، در درس عالمان برجسته‏ي اين شهر نيز شركت مي‏كرد و به كسبِ علوم گوناگون به ويژه علم حديث مي‏پرداخت. عبدالباقي در سرودن شعر، طبعي روان داشت و از او اشعار بسياري بر جاي مانده است.
مجدالدين ابوالفوارس در عراق به دنيا آمد و پس از گذراندن تحصيلات مقدماتي نزد عالمان برجسته‏ي زمان، به تكميل دانش خود همت گماشت تا اين كه خود، استادي زبردست شد. ابوالفوارس در فقه، اصول فقه، حديث، كلام، تفسير قرآن و ادبيات عرب از دانش و مهارتي بسيار بهره‏مند بود. از اين دانشمند بزرگ مسلمان آثار ارزشمندي بر جاي مانده كه كنزالفوايد از آن جمله است.
يوهان سباستين ژان باخ موسيقي‏دان نامدار آلماني در 21 مارس 1685م در آيْزْناخْ آلمان به دنيا آمد. وي از خانواده‏اي هنرمند بود و پدر و برادرش نيز موسيقي‏دانان بزرگي بودند. وي زيرنظر برادرش فراگيري موسيقي را آغاز كرد. علاقه به اين هنر در يوهان به قدري بود كه قطعاتي را كه برادرش براي تمرين به او مي‏داد در زمان كوتاهي فرا گرفت و پس از چندي، خود در اين فن، به مهارت دست يافت. وي از سال 1723م در لايپْزيك سكني گزيد و تا آخر عمر در آن‏جا به اداره امور موسيقي در چندين كليسا مشغول بود. به عبارتي ديگر خط سير زندگي فعال و سازنده باخ از شغل نسبتاً پايين نوازندگي مجلسي آغاز شد تا آن كه به رهبري اركستر دربار آلمان دست يافت. نبوغ باخ به عنوانِ موسيقي‏دان و آهنگ‏ساز برجسته قرن هجدهم، در عصر خود شناخته نشد. آهنگ‏هاي باخ، يك قرن پس از مرگ او به طبع رسيد و اجراي يكي از موسيقي‏هاي معروف وي، در واقع پس از 100 سال، آغاز تجديد حيات وي بود. آثار باخ در باب موسيقي ديني از لحاظ غنا و عُلُوّ الهام و آهنگ، ممتاز است. باخ به واسطه علاقه شديدي كه به مذهب داشت، آهنگ‏هايي با رنگ ديني مي‏ساخت كه اي مسيح(ع) و روح از آن جمله‏اند. وي موسيقي را به درجه كمال رسانيد و در راه تعليم موسيقي، شنوايي خود را از دست داد. يوهان باخ سرانجام در 22 ژوئيه 1750م در 65 سالگي درگذشت.
پس از آغاز جنگ جهاني اول و بروز اختلاف بين اتحاد سه‏گانه شامل آلمان، اتريش و ايتاليا، نيروهاي ايتاليا از متحدين جدا شده و به متفقين پيوستند. ورود ايتاليا به جنگ، اهميت زيادي نداشت، چرا كه اين كشور نه داراي صنايع وسيعي بود و نه از قشون و نيروهاي عالي برخوردار بود، بلكه تنها باعث اين مي‏شد كه اتريش عده زيادي از نيروهاي خود را بدون اين‏كه فعاليتي ازخود نشان دهند، در مرزهاي ايتاليا نگه دارد. سرانجام در 22 ژوئيه 1915م، نبرد معروف ايزُونْزو در ناحيه‏اي كوهستاني به همين نام در ايتاليا بين ارتش‏هاي ايتاليا و اتريش در گرفت و تا پانزدهم اوت همان سال ادامه يافت. در اين نبرد، در حدود هفتاد هزار نفر كشته شدند كه اكثر آن‏ها ايتاليايي بودند. با اين حال، در پايان جنگ ايزونْزُو، اتريش از ايتاليا شكست خورد.
پس از استقلال تونس از فرانسه در سال 1956، فرانسه بندر بِيْزرتِ تونس را به عنوان يك پايگاه هوايى در اشغال خود نگه داشت كه اين امر با مخالفت تونس مواجه شد. از اين رو، در 17 ژوئيه 1961م نيروهاي تونسي به اين بندر حمله نمودند كه با مقاومت نيروهاي اشغال‏گر فرانسوي مواجه شدند و بيش از 700 نفر از نيروهاي تونسي كشته شدند. در جريان اين نبرد، نيروهاي تونس با ايجاد راه‏بندان به محاصره پايگاه دريايى و محل استقرار نيروهاي فرانسوي اقدام نمودند، اما فرانسه با اعزام 800 چترباز به اين منطقه، موفق شد در 21 ژوئيه 1961 محاصره را شكسته و بندر بيزرت و اطراف آن را به تصرف خود درآورَد. دو ماه پس از آن در 18 سپتامبر همان سال دو كشور جهت خروج نيروهاي فرانسوي به توافق رسيدند تا اينكه در سال 1963 پايگاه دريايي بيزرت از نيروهاي فرانسوي تخليه شد.
بعد از جنگ جهاني دوم، در بيشتر مناطق جهان كشورهايى كه به نوعي داراي مشتركات سياسي، فرهنگي و اقتصادي بودند در قالب سازمان‏ها و پيمان‏هايى اقدام به امضاي قرارداد مي‏نمودند. در منطقه حساس خاورميانه نيز در ابتدا قراردادي نظامي تحت عنوان پيمان بغداد به امضا رسيد. آن‏گاه در جريان كنفرانس سران ايران، تركيه و پاكستان در استانبول به تاريخ 22 ژوئيه 1964م اعلاميه‏اي منتشر گرديد كه بر اساس آن، سازمان همكاري منطقه‏اي براي عمران توسط ايران، تركيه و پاكستان موسوم به آر.سي.دي در شهر استانبول تأسيس شد. از جمله اهداف اين سازمان، توسعه ارتباطات، جهانگردي و امور صنعتي و تجاري بين سه كشور عضو و آشنا نمودن مردم آن‏ها با فرهنگ يك‏ديگر مي‏باشد. از ديگر توافقات حاصله در اين مذاكرات لغو تشريفات رواديد مسافرت و تخفيف نرخ‏هاي پستي بود. در واقع، اين برنامه‏ها در راستاي رسيدن به اهدافي كلي‏تر طرح‏ريزي شده بود. اهدافي چون ايجاد و تقويت همكاري در زمينه‏هاي اقتصادي و فرهنگي بين سه كشور و استفاده از امكانات موجود به منظور رشد اقتصادي و اجتماعي منطقه و در نتيجه بالا بردن سطح زندگي مردم كشورهاي عضو. سازمان عمران منطقه‏اي از سال 1985م با تلاش جمهوري اسلامي ايران به "سازمان همكاري اقتصادي" كه اختصاراً "اكو" خوانده مي‏شود، تغيير نام داد و به دنبال آن اصلاحات و تغييراتي در تشكيلات آن صورت گرفت. پس از فروپاشي اتحادجماهير شوروي در اوايل دهه 1990م، تعدادي از كشورهاي تازه استقلال يافته تقاضاي عضويت در اين سازمان را نمودند كه با پذيرش عضويت 7 كشور، تعداد اعضاي اكو به ده كشور رسيد. اين سازمان حدود 10 مؤسسه تخصصي دارد.