روش هاي تدريس و ارزشيابي معلمان ديني (1)

نويسندگان: سيد حميد رضا علوي*/ زهره اکبر زاده**




و نگرش و رفتار ديني دانش آموزان دبيرستان هاي دخترانه ناحيه 2 شهر کرمان

چکيده

اين تحقيق به منظور تبيين وضعيت روش هاي تدريس و ارزشيابي معلمان دروس ديني دبيرستان هاي ناحيه 2 شهر کرمان و نگرش و رفتار ديني دانش آموزان دبيرستان هاي مذکور انجام گرديده است. ابزار جمع آوري اطلاعات، پرسش نامه بوده است که 34 سوال آن مرتبط با سنجش روش هاي تدريس، 26 سوال مرتبط با سنجش روش هاي ارزشيابي معلمان، 32 سول مرتبط با سنجش نگرش ديني و 7 سول مرتبط با سنجش رفتار ديني دانش آموزان طراحي و تنظيم گرديد. جامعه ي آماري تحقيق، کليه ي معلمان دروس ديني و دانش آموزان مقطع متوسطه ي ناحيه 2 شهر کرمان و حجم نمونه شامل کليه ي معلمان دروس ديني و 307 دانش آموز بوده است که به روش نمونه گيري خوشه اي انتخاب گرديدند. نتايج تحقيق بيانگر آن است که نمره ي روش تدريس و ارزشيابي معلمان خوب (يا مطابق با ضوابط و موازين روش هاي تدريس و ارزشيابي يعني 4 از 5) مي باشد همچنين ميانه ي متغير نگرش ديني دانش آموزان دبيرستان ها بين 4 و 5 (خوب و عالي) قرار دارد. در حالي که ميانه ي متغير رفتار ديني برابر 3 (متوسط) مي باشد.
کليد واژه ها: روش تدريس، روش ارزشيابي، نگرش ديني، رفتار ديني، معلم، دانش آموز، دبيرستان.

مقدمه

ملعم و شاگرد، دو عنصر اساسي نظام تعليم و تربيت به شمار مي روند، روش هاي تدريس و ارزيابي معلمان از شاگردان نيز اصلي ترين وظيفه ي آموزگاران است. اين موضوع آن گاه اهميت دو چندان مي يابد که آموزگاران دروس ديني، رسالت شان را در قبال شاگرداني که مقطع بسيار حساس و بحراني نوجواني را سپري مي کنند، مد نظر داشته باشند. چنين رسالتي، در قالب ظهور نگرش ها و رفتارهاي ديني خاص در نوجوانان و جوانان دانش آموز، تجلي مي يابد.
آگاهي از وضعيت موجود روش هاي تدريس و ارزشيابي آموزگاران درون ديني و نگرش و رفتار ديني دانش آموزان - که آرمان اصلي اين پژوهش نيز هست - مي تواند به نوعي بيانگر فاصله ي وضعيت موجود با وضعيت مطلوب بوده و راه را براي برنامه ريزي سنجيده تر و دقيق تر در جهت سوق دادن به وضعيت مطلوب، هموار سازد. نگاهي گذرا به وضعيت موجود در جامعه ي اسلامي معاصر و فقدان پژوهش هاي دقيق، لزوم و ضرورت انجام اين گونه پژوهش ها را افزون تر جلوه مي دهد. در اين نوشتار، برآنيم تا به بررسي و تحليل موارد ذيل بپردازيم و در واقع، مسير را براي برنامه ريزي دقيق تر، هموار سازيم:
1- نگرش ديني دانش آموزان دبيرستان ها؛
2- رفتار ديني دانش آموزان دبيرستان ها؛
3- روش هاي تدريس و ارزشيابي آموزگاران دبيرستان ها؛
4- آيا ميان روش هاي تدريس و ارزشيابي آموزگاران زن و مرد دبيرستان ها تفاوت وجود دارد؟
5- آيا ميان روش هاي تدريس و ارزشيابي آموزگاران دبيرستان ها در پايه هاي تحصيلي گوناگون تفاوت وجود دارد؟
6- آيا ميان نگرش و رفتار ديني دانش آموزان پسر و دختر دبيرستان ها تفاوت وجود دارد؟
7- آيا ميان نگرش و رفتار ديني دانش آموزان در پايه هاي گوناگون تحصيلي تفاوت وجود دارد؟

روش هاي تدريس و ارزشيابي

هر کس که به نوعي با مقوله ي تدريس در هر سطحي سر و کار داشته باشد مي داند که کسب آگاهي هاي افزون تر نسبت به روش هاي تدريس، مي تواند در بهبود اثر بخشي تدريس، نقش چشمگير داشته باشد. (1)
آشنايي با روش ها و فنون تدريس و به کارگيري آن ها موجب مي شود که هدف هاي آموزش و پرورش به آساني و در مدت زماني کوتاه تر تحقيق يابند. (2) شناخت نسبت به «روش هاي کلي تدريس»، «روش هاي اختصاصي در هر درس»، «روان شناسي تربيتي»، «روانشناسي رشد»، «شيوه هاي نوين ارزشيابي»، «کاربرد مواد آموزشي » و «فنون کلاس داري» بر هر آموزگاري لازم، بلکه واجب است تا بتواند وظيفه ي خطيري را که بر عهده گرفته است به شايستگي انجام دهد.
نا آشنايي با اين علوم و فنون سبب مي شود [آموزگار] بي آنکه بداند، صدمات و لطمات جبران ناپذير به روح و روان فراگيران خود وارد آورد، به ويژه اگر توجه کنيم که هر [آموزگاري] در عين حال، مربي کودکان و نوجواناني است که در بهترين سال ها و در مناسب ترين شرايط فکري و رواني، در اختيار او قرار گرفته اند و بر اوست که به ترتيب به پرورش آن ها بپردازد و آن ها را براي زندگي سعادتمندانه و بناي جامعه اي مترقي آماده سازد. (3)
با توجه به تحولات جامعه نقش تعليم و تربيت در جهان امروز، پرورش هر فرد و آماده ساختن او براي مشارکت مؤثر در فعاليت هاي زندگي مي باشد. به ديگر سخن، آموزش و پرورش بايد امکانات پرورش استعدادها و تواناي کلي دانش آموزان را تا حداکثر ظرفيتي که دارند فراهم سازند تا بتوانند نقش خود را در جامعه ي متحول و پيچيده به نحو مطلوب ايفا کنند. پيداست در چنين شرايطي، نقش آموزش و پرورش و بالطبع نقش امتحان يا ارزشيابي و نيز شيوه هاي تدريس مطالب به شاگردان تغيير مي کند. (4)

نگرش ديني

برخي از دانشمندان علوم اجتماعي، دين داري يا وابستگي به مذهب را داراي حداقل دو بعد «اجراي فرايض مذهبي» و «اعتقادات مذهبي» دانسته که اجراي فرايض مذهبي مثل نماز، روزه و ... به وسيله ي مشاهدات علمي آشکار خواهد شد و اعتقادات مذهبي، از راه پاسخ به پرسش هاي عقيدتي، مکشوف خواهد شد. (5)
از ديدگاه آلپورت (6) جهت گيري مذهبي، به دو صورت «دروني» و «بيروني» مي باشد. وي قابل قبول ترين روش متمايز کردن اين دو قطب مذهب را اين مي داند که بگوييم شخصي با «مذهب بيروني» مذهبش را به کار مي گيرد در صورتي که شخص داراي «مذهب دروني» با مذهبش زندگي مي کند. بر اساس نظر آلپورت مذهب دروني، مذهب فراگير داراي اصول سازمان يافته و دروني شده است که خود غايت و هدف است نه وسيله اي براي رسيدن به هدف شخصي ولي فردي که جهت گيري مذهبي دروني دارد با مذهبش زندگي مي کند و مذهبش با شخصيتش يکي شود در حالي که شخصي که جهت گيري مذهبي بيروني دارد مذهبش با شخصيت و زندگي اش تلفيق نشده است و براي او مذهب وسيله اي است که براي ارضاي نيازهاي فردي از قبيل امنيت، مورد استفاده قرار مي گيرد.

سنجش نگرش مذهبي

از طريق ابزارهاي گوناگون مي توان نگرش مذهبي و دين داري افراد را اندازه گيري کرد که اين ابزارها به نام سازنده هاي آن ها ساخته شده است و مهم ترين آن ها عبارتند از:
1- پرسش نامه ي درون سويي و برون سويي: آلپورت و راس اين مقياس را تعبيه کردند. آلپورت، روان شناس برجسته ي آمريکايي در گسترده هاي شخصيت و روان شناختي اجتماعي است. وي عميقاً دين دار بود، به ويژه در مورد نقش دين در زندگي، مطالعه کرد و از پژوهشگراني است که تلاش مي کند در مورد دين داري، نظريه پردازي کند. وي به کمک «راس» موفق به ساخت پرسش نامه اي براي سنجش جهت گيري ديني شد که اين مقياس، داراي 20 ماده است و داراي دو زير مقياس 1-9 سوالي (جهت گيري دروني) و 2-11 سوالي (جهت گيري بيروني) مي باشد. (7)
2- مقياس نگرش مسيحيت (1976): اين مقياس، توسط «فرانسيس» ساخته شده اين پرسش نامه بر مبناي مقياس ليکرت پنج درجه اي ساخته شده و نگرش افراد مسيحي را نسبت به مسيحيت مي سنجد.
3-مقياس شفارد: اين پرسش نامه، توسط «باست» و همکاران در سال (1981) ساخته شد. (8) اين مقياس بر مبناي شيوه ي نمره گذاري ليکرت و به منظور تمايز گذاري بين مسيحيان و غير مسيحيان تهيه شده است. هر ماده از اين مقياس، با توجه به نقش کتاب مقدس تدوين شده است. اين مقياس تنها در دين مسيحيت کاربرد دارد.
4- پرسش نامه ي فرافکن احمدي علوان آبادي (1352): اين پرسش نامه بر مبناي اصول فرافکن تهيه شده که شامل 20 سوال کامل کردني و 5 سوال حکايت به منظور مقايسه ي طرز فکر مذهبي دانش آموزان دبيرستان هاي اسلامي و غير اسلامي تهيه شده است.
5- پرسش نامه ي نگرش مذهبي گلريز (1353): اين پرسش نامه داراي 25 سوال و دو پاسخ است. هر کدام از پاسخ ها بار خاصي دارد که بعد از نمره گذاري، نگرش مذهبي فرد اندازه گيري مي شود. پايايي اين آزمون از طريق همبستگي با آزمون آلپورت به دست آمده و برابر با 80% گزارش شده است. از آن زمان تا کنون، بيشتر مطالعاتي که در زمينه ي نگرش مذهبي در ايران صورت گرفته از اين پرسش نامه بهره گرفته اند.
6- پرسش نامه ي نگرش مذهبي خداياري (1376): اين پرسش نامه داراي 40 ماده است که توسط جمعي از پژوهشگران حوزه و دانشگاه تهيه شده و در سال 1378 با حذف برخي از مواد آن به يک مقياس 32 ماده اي تبديل شده است.
7- پرسش نامه ي نگرش مذهبي شيرشاهي (1378): از تغيير پرسش نامه خداياري و همکاران از 44 ماده و 32 ماده و از 6 گزينه و 5 گزينه ساخته شده است. (9)

سنجش رفتار ديني

«چارلز گلاک»، پس از مرور مطالعات بي شمار پژوهشگران ديگر، ابعاد چهارگانه اي را براي دين در نظر گرفت. وي با دستچين کردن اين چهار بعد از لابه لاي مطالعات اين پژوهشگران مفهوم عملياتي مستقلي از دين ساخت. اين ابعاد چهار گانه عبارت بودند از: بعد تجربي ناظر بر تجربيات معنوي فرد، بعد ايدئولوژيک ناظر بر باورهاي مذهبي، بعد مناسکي ناظر بر اعمال و رفتارهاي مذهبي و بعد استنتاجي (پيامدي) که ناظر است بر اصول و فرامين دين در زندگي. (10) «داوس» نيز مانند «گلاک»، براي سنجش مذهبي بودن افراد، چهار بعد را به شرح زير کافي دانست:
1- حضور در کليسا؛
2- اعتقادات مذهبي؛
3- تعهد يا اهميت مذهب در زندگي؛
4- الهام يا شهود مذهبي. (11)
«اينگلهارت»، با ارائه ي شواهد تجربي بي شمار، به بهره گيري رايج پژوهش گران از معرف ميزان حضور در کليسا به عنوان شاخص باورها و گرايش ديني، انتقاد مي کند. وي معرف حضور در کليسا را فقط يک شاخص تقريبي از باورهاي مذهبي دانسته و بر اين باور است که مذهبي بودن را نبايد معادل انجام رفتارها، آداب و مناسک مذهبي دانست؛ چون بر اين اساس، تصويري نسبتاً گمراه کننده و خام از دين داري مردم، به دست خواهيم آورد. وي اظهار مي دارد که اگر چه آمارهاي حضور در کليسا، نشانه ي شاخص تقريبي روندها در تغيير ايمان مذهبي بهتر از هيچ است، ولي مسلماً جانشين سنجش هاي مستقيم اين باورها نيستند. (12) به نظر اينگلهارت «اعتقاد به خدا» و «تعهد مذهبي» به ميزان اهميت خداوند نزد افراد، شاخص بسيار حساس، پس از دين داري است. (13) «کلودسرکليف» در اندازه گيري دين داري يک مسلمان، رفتار ديني وي را اصل قرار داده و از آن به دفعاتي که انسان عادتاً در يک شبانه روز نماز مي گذارد، تعبير مي کند ولي او اشاره دارد که هر شاخص رفتاري به تنهايي براي اندازه گيري دين داري کافي نيست، چون رفتار ديني، فقط يکي از ابعاد دين داري است.
کمال المنوفي در پژوهش خود تحت عنوان «اسلام و توسعه»، دين را داراي دو بعد متمايز دانسته که عبارتند از: «شناخت ديني» و «رفتار ديني». وي از ميان معرف هاي بعد رفتار ديني تنها نماز را کافي دانسته است؛ چون بر اين بارو است نماز در اسلام جايگاه ويژه اي دارد.(14)

زيرنويسها

1- ر.ک: فولي و اسميلانسکي، روش هاي تدريس در علوم پزشکي، ترجمه ي احمد سلطان زاده .
2- امان الله صفوي، کليات روش ها و فنون تدريس، ص 238.
3- محمد علي سادات، راهنماي معلم، ويژه ي معلمان ديني، ص 2.
4- حسن پاشا شريفي، سنجش و اندازه گيري در آموزش و پرورش، ص 14.
5- پيرت رونژر، مباني پژوهش در علوم اجتماعي، ترجمه ي محمد دادگران، ص 60.
6- Alport, G. W. and Ross. G. M. "personal religious orientation and prejudice", Journal of personality and social psychology 5: 432-343.
7- بل جي واتسن، «روان شناسي دين در جوامع مسلمين»، ترجمه ي قرباني، قبسات 2 و 3.
8- به نقل از بروان 1987: Brown L. B, The psychology of religious belief, Academic pressInc.
9- عصمت عظيمي يزدي، بررسي وضعيت و عوامل مرتبط با نگرش مذهبي دانش آموزان دبيرستان هاي دخترانه ي شهر کرمان، پايان نامه ي کارشناسي ارشد.
10- اديمون کيوي و لوک دان کامپنهود، روش تحقيق در علوم اجتماعي، ترجمه ي عبدالحسين نيک گهر، ص 116.
11- دي ان دواس، پيمايش در تحقيقات اجتماعي، ترجمه ي هوشنگ نايني، ص 300.
12- رونالد اينگلهارت، تحول فرهنگي در جامعه ي پيشرفته ي صنعتي، ترجمه ي مريم وتر، ص 210.
13- همان، ص 212.
14- همان.

منبع:نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره 1