روشهاي تدريس و ارزشيابي معلمان ديني(3)






مطالعات انجام شده در داخل کشور:

1- سراج زاده (1375) پژوهشي با عنوان «نگرش ها و رفتارهاي ديني نوجوانان تهراني و دلالت هاي آن براي نظريه ي سکولار شدن» انجام داده است. در اين پژوهش مدل گلاک و استارک براي سنجش دين داري مورد استفاده قرار گرفته است. به نظر گلاک و استارک در همه ي اديان دنيا، به رغم تفاوت هايي که در جزئيات دارند عرصه هاي مشترکي وجود دارد که دين داري در آن ها متجلي مي شود. اين عرصه ها که مي توان آن ها را ابعاد مرکزي دين داري به حساب آورد، عبارتند از: ابعاد اعتقادي، مناسکي، عاطفي و پي آمدن . بعد اعتقادي يا باورهاي ديني عبارت است از باورهايي که انتظار مي رود پيروان آن دين بدانها اعتقاد داشته باشند. بعد مناسکي، يا اعمال ديني، شامل اعمال ديني مشخصي همچون عبادت نماز، شرکت در آيين هاي ديني خاص، روزه گرفتن و غيره است که انتظار مي رود پيروان هر دين، آن ها را به جا آورند.
بعد تجربي يا عواطف ديني، ناظر به عواطف و تصورات و احساسات مربوط به داشتن رابطه با جوهري ربوبي همچون خدا يا واقعيتي غايي يا اقتداري متعالي است. بعد فکري يا دانش ديني، مشتمل بر اطلاعات و دانسته هاي مبنايي در مورد باورداشت هاي هر دين است که پيروان هر دين بايد آن ها را بدانند. بعد پي آمدي يا آثار ديني، ناظر بر اثرهاي باورها، اعمال، تجارب و دانش ديني بر زندگي روزمره ي پيروان است. اگر بخواهيم ابعاد دين داري مدل گلاک و استارک را بر اسلام منطبق کنيم، مجموعه اي از باورها که (اصول دين) خوانده مي شود را مي توان با باورهاي ديني تطبيق داد.
همه ي عبارت هاي پرسش نامه، پرسش هاي نگرشي بودند و در طول يک طيف پنج قسمتي از نوع ليکرت، ارزش گذاري شدند:
1- کاملاً مخالف؛
2- مخالف؛
3- بينابين؛
4- موافق؛
5- کاملاً موافق.
فقط عبارت هاي معرف بعد عملي اين سوالات، مربوط به رفتار واقعي بودند. جامعه ي مورد نظر، محدود به دانش آموزان سال سوم دبيرستان و حجم نمونه شامل 391 نفر بود.
يافته هاي پژوهش حاکي از آن است که دانش آموزان دبيرستاني، در مجموع داراي گرايش ها و علايق ديني بالايي هستند؛ در حالي که نمره هاي دين داري گروه کوچکي (4/2) درصد پايين بوده نمره هاي 8/45 درصد متوسط و نيمي از نمونه داراي نمره هاي بالا بودند. ميانگين نمره هاي دين داري کلي هم 57/3 از 5 بود.
با آنکه توزيع پاسخ گويان از نظر نمره هاي دين داري در مناطق چهار گانه ي مورد مطالعه تقريباً يکسان بوده، گرايش ديني افراد ساکن در مناطق شمالي، بر اساس معرف دين داري به کار رفته در اين پژوهش اندکي کمتر از افراد ساکن در مناطق جنوب شهر بود. مي توان گفت که گرايش هاي ديني در طبقه هاي پايين تر اجتماعي، قوي تر از طبقه هاي بالاتر است.
2- طالبان (1377) پژوهشي با عنوان «سنجش دين داري جوانان» انجام داده است. اين پژوهش که در شهر تهران انجام شده است و براي سنجش دين داري، سه بعد اعتقادات مذهبي، مناسک مذهبي و تعهد مذهبي يا اهميت دين در زندگي را در نظر گرفته است و جامعه ي تحقيق را همه ي دانش آموزان دختر و پسر سال هاي اول، دوم، سوم دبيرستان هاي روزانه ي دولتي، نمونه مردمي و غير انتفاعي شامل مي شدند و حجم نمونه عبارت از 733 نفر از دانش آموزان دبيرستان هاي شهر تهران بود.
نتايج يافته ها نشان مي دهد که:
الف) دانش آموزان از باورهاي مذهبي بالايي برخوردار بودند و تفاوت معناداري از لحاظ آماري بين دختران و پسران وجود نداشت.
ب) در بعد مناسکي، نتايج حاکي از آن بود که تنها 7/15 درصد جوانان، پايبندي به نماز نداشتند و 4/55 درصد پاسخ گويان پايبندي کامل به نماز داشتند و 9/28 درصد پايبندي نسبي به نماز داشتند و پايبندي به نماز با متغير جنسيت، ارتباط کاملاً معناداري داشته و در پسران بيشتر از دختران بود؛
ج) در بعد تعهد مذهبي نيز اکثريت قريب به اتفاق جوانان جمعيت نمونه ي تحقيق، يعني 93 درصد آنان در زندگي شان اهميت زيادي به خداوند مي دادند که از اين ميان، نسبت پسران بيش از دختران بود (1/94 درصد در مقابل 1/92 درصد)، شمار پاسخ گوياني که اظهار کرده اند خداوند در زندگي شان از اهميت کمي برخوردار است بسيار ناچيز بود (11 نفر معادل 5/1 درصد)، در اين ميان نيز نسبت پسران کمي بيش از دختران بود (8/1 درصد در مقابل 3/1 درصد) و به طور کلي، 83 درصد افراد نمونه تحقيق، دين داري قوي و 6/2 درصد آن ها دين داري ضعيف داشتند.
نتايج اين پژوهش نشان داده است که از هر شاخص که براي دين داري بهره بگيريم، نه تنها دين داري و تعلق مذهبي جوانان نمونه ي تحقيق بحراني، و اسفناک نبوده، بلکه اکثريت مطلق آنان، داراي تعلقات ديني بالايي هستند. مشاهده هاي اين پژوهش مبني بر ميزان بالاي دين داري جوانان نمونه تحقيق، کاملاً مغاير ديدگاه بدبينانه اي است که همواره وضعيت ايمان مذهبي جوانان و نوجوانان تهراني را بسيار ضعيف و فاجعه آميز ارزيابي مي کنند.
3- در تحقيق صباغ پور (1372) حجم نمونه را 222 پسر دانش آموز تهراني تشکيل مي داد. در مطالعه ي وي، براي نگرش ديني سه بعد تعريف شده است: دانش، احساسات و آمادگي براي عمل. وي گزارش مي کند که پاسخگويان از نظر دين داري در سطح پاييني قرار داشتند، به گونه اي که 65 تا 97 درصد آن ها در هر سه بعد نگرش ديني، در مقوله ي پاييني قرار گرفتند. به نظر سراج زاده، اين نتيجه گيري غير عادي ممکن است ناشي از به کار بردن معيارهاي سخت گيرانه در تعريف دين داري باشد. افزون بر اين، فقدان گزارش دقيق در مورد روش تحقيق و ابهام دين داري به کار رفته در گزارش تحقيق، کاملاً مشهود است که روايي سنجه به کار رفته را به شدت زير سوال مي برد و باعث مي شود تا نتوان يافته هاي آن را جدي گرفت.
4- خداياري فرد و همکاران (1377)، پژوهشي با عنوان «آماده سازي مقياس نگرش مذهبي دانشجويان» در دانشکده ي روان شناسي دانشگاه تهران انجام داد. بدين منظور با بهره گيري از پيشينه ي پژوهش و متون اسلامي، مقياسي مشتمل بر 52 پرسش طراحي شد که اين پرسش ها ابعاد اعتقادي انسان را در بر مي گرفت و سپس با انجام دو مطالعه ي مقدماتي، فرم نهايي مقياس تهيه شد. در نهايت، پرسش نامه با 44 داده ي چند گزينه اي و 7 ماده ي سنجش گمانه اي آماده شد. پرسش نامه روي 369 نفر دانشجوي دانشگاه صنعتي شريف اجرا شد و اعتبار آزمون، مورد بررسي قرار گرفت و جهت بررسي روايي پرسش نامه 235 نفر را طلاب حوزه ي علميه ي قم و 83 دانشجوي رشته ي هنرهاي زيباي دانشگاه تهران به پرسش هاي آزمون پاسخ دادند. نتايج نشان داد که ميانگين نمره هاي نگرش مذهبي طلاب حوزه ي علميه ي قم به طور معناداري بالاتر، از ميانگين نمره هاي دانشجويان دانشگاه صنعتي شريف و دانشجويان هنرهاي زيباي دانشگاه تهران است. همچنين نتايج فرعي زير هم از يافته هاي اين پژوهش ها حاصل شد:
الف) ميان نگرش مذهبي دانشجويان دختر و پسر دانشگاه صنعتي شريف تفاوت معناداري وجود دارد و اين تفاوت در پسران بيشتر از دختران است؛
ب) تفاوت معناداري بين نگرش مذهبي دانشجويان رشته هاي علوم فني وجود ندارد؛
ج) تفاوت معناداري بين نگرش مذهبي پسران و دختران طلبه وجود دارد و اين تفاوت در دختران بيشتر از پسران است.
5- علوي (1379) پژوهشي را با عنوان «بررسي رفتار و عملکرد ديني نوجوانان سال هاي اول، دوم و سوم دبيرستان هاي کرمان» انجام داده است. هدف از اين تحقيق، تبيين و بررسي وضعيت موجود رفتار و عملکرد ديني نوجوانان پسر و دختر سال هاي اول، دوم و سوم دبيرستان پسرانه و دخترانه ي دولتي و غير انتفاعي شهر کرمان بوده و روش تحقيق به کار برده شده، روش توصيفي مي باشد و جامعه ي آماري آن را همه ي دانش آموزان متوسطه ي شهر کرمان مشتمل بر 94 دبيرستان تشکيل داده است. ابزار گرد آوري اطلاعات پرسش نامه از نوع بسته بوده که به علت شمار بسيار زياد پرسش ها، به دو پرسش نامه ي شماره ي 1 و 2 تنظيم شده است.
ابزار گرد آوري اطلاعات، پرسش نامه اي محقق ساخته جهت سنجش 74 مولفه ي ديني بوده است که روايي پرسشنامه معادل 84/0 و اعتبار آن معادل 95/0 محاسبه و تعيين شده است. متغيرهاي مورد بررسي نوع مدرسه، جنس و کلاس بوده و نتايج حاصله، نشان گر آن بوده است که ميانگين نظرهاي پاسخ دهندگان در مورد رعايت 74 مولفه ي ديني 8/63% بوده است که وضع مطلوبي را نشان مي دهد و ميانگين نظرهاي پاسخ دهندگان در مورد عدم رعايت هفتاد و چهار مولفه ي طراحي شده 1/61% بوده و 1/20% باقيمانده يا بي نظر بودند يا به پرسش ها پاسخ نداده اند. در مورد هر يک از هفتاد و چهار مولفه ي ديني تحقيق ميزان درصد نظرهاي افرادي که قائل به رعايت مولفه هاي مربوطه بوده اند از اين رو، رفتار و عملکرد ديني مطلوبي را داشته اند به مراتب بيش از افرادي بوده که اظهار داشته اند با رعايت مولفه هاي ديني مربوط، مخالف يا کاملاً مخالف بوده اند، منهاي شايعه پراکني، تواضع مذموم، حسد، لهو و لعب، تکبر ممدوح. همچنين لازم به يادآوري است که در مورد بسياري از مولفه هاي مربوط به رفتار و عملکرد ديني، وضعيت مدارس دولتي، بهتر از مدارس غير انتفاعي بوده و همچنين در رابطه با جنسيت، بين عملکرد ديني دختران و پسران، تفاوت معناداري وجود دارد. در مورد بسياري ديگر از مولفه هاي مربوط به رفتار و عملکرد ديني، وضعيت دختران بهتر از پسران بوده است. ولي هيچ ترتيب و نظم خاصي که بتوان در مورد وضعيت رفتار و عملکرد ديني نوجوانان در سال هاي اول، دوم و سوم متوسطه اظهار داشت، به چشم نمي خورد.
6- عظيمي يزدي (1381) در تحقيق خود با عنوان «بررسي وضعيت و عوامل مرتبط با نگرش مذهبي دانش آموزان دبيرستان هاي دخترانه ي شهر کرمان» با حجم نمونه 500 نفر از دانش آموزان دبيرستان هاي دخترانه که جامعه آماري ي آن همه ي دبيرستان هاي دخترانه ي شهر کرمان بوده است به اين نتايج رسيده است.
الف) ميانگين نگرش مذهبي دانش آموزان نوجوان، معادل 92/127 به دست آمده که با وضعيت مطلوب (160=x) نزديک به 32 نمره فاصله را نشان داده است؛
ب) در تحليل رگرسيوني چند متغير عواملي که در ارتباط با يکديگر با نگرش مذهبي رابطه ي مثبت نشان داده اند عبارتند از روحانيون، والدين، کتاب درسي، پايه ي تحصيلي، بعد خانوار، رفتن به محيط هاي مذهبي، ديگر آموزگاران، دوستان، مربي پرورشي، بهره گيري از فيلم ويدئو و راديو تلويزيون؛
ج) عواملي که با نگرش مذهبي رابطه ي منفي داشتند عبارتند از: پيشرفت تحصيلي، رفتن به سينما، بهره گيري از رايانه و بازي هاي رايانه اي.
منبع: نشريه اسلام و پژوهشهاي تربيتي شماره 1