6 مرداد 1389 / 16 شعبان 1431 / 28 جولای 2010
6 مرداد 1389 / 16 شعبان 1431 / 28 جولای 2010
6 مرداد 1389 / 16 شعبان 1431 / 28 جولای 2010 |
به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي و قطع دخالت و نفوذ بيگانگان به ويژه آمريكا در امور داخلي ايران، دولت ايالات متحده سعي ميكرد به هر نحو ممكن، منافع قبلي خود در زمان طاغوت را بار ديگر به دست آورد. همزمان با گسترش اين اعمال فشار، حمايت از انقلاب اسلامي و نظام جمهوري اسلامي، از سوي دانشجويان ايراني و غير ايراني در كشورهاي مختلف صورت عمل به خود ميگرفت. در اين ميان، دانشجويان عضو انجمنهاي اسلامي آمريكا و كانادا و جمعي ديگر از طرفداران حكومت اسلامي ايران در مقابل كاخ سفيد تجمع نمودند كه مورد يورش پليس آمريكا واقع گرديد. در اين حال، دهها نفر بازداشت شدند اما با اعتصاب غذاي آنها در بازداشتگاه، پليس آنان را آزاد كرد. در اين فاصله دانشجويان ايراني مقيم انگلستان نيز كه در حمايت از دانشجويان توقيف شده در آمريكا تجمع نموده بودند مورد حمله پليس لندن قرار گرفته و در حدود 150 نفر بازداشت شدند. اين اعمال با اعتراض امام خميني(ره) مواجه گرديد. ايشان در جريان ديدار نماينده پاپ با معظم له، از ظلم و ستم آمريكا، شوروي و انگليس نسبت به ايران ياد كرده و ضمن اشاره به وضع دانشجويان فرمودند: شما ميدانيد با اين جوانهاي ما، الان امريكا چه ميكند و پليس آمريكا چه كرده است. آيا آقاي پاپ ميدانند جوانهاي ما در غل و زنجير، با دندههاي، شكسته كه بعضي در حال بيهوشي هستند، آيا ايشان توجه دارند؟ |
|
|
ابوبكر، مبارك بن ابيطالب بن مبارك بن سعيد ملقب به وجيه واسطي و مشهور به ابن دَهان، اديب و شاعر نابيناي مسلمان در جمادي الثاني 532 يا 534 ق در شهر واسط در عراق به دنيا آمد. او پس از مدتي به همراه پدر رهسپار بغداد شد و از محضر دانشمندان نامآوري همچون ابن خَشّاب و ابوالبركات ابن الانباري استفاده برد و از عالماني نظير يحيى بن ثابت و احمد بن مبارك نيز حديث شنيد. او در همهي علوم متدوال زمان خود از جمله فقه، تفسير قرآن، طب و نجوم از مهارتي بسيار برخوردار بود و اشعاري دلنشين ميسرود و به زبانهاي فارسي، تركي، رومي، هندي و ارمني تسلط داشت. ابن دَهّان را در هوش، دانش، فروتني و بردباري و چيرهدستي در علوم متداول زمان ستودهاند. گفتهاند كه هيچگاه خشمگين نشد و حتي آنگاه كه به عمد ميخواستند وي را به خشم آورند موفق نگرديدند. اگرچه از آثار ابن دهّان جز چند قصيده، اثري ديگر باقي نمانده است، اما برخي از مورخان معتقدند كه او در علم نحو نيز داراي تأليفاتي است. ابن دَهّان سرانجام در هشتاد سالگي در بغداد درگذشت و در همان شهر به خاك سپرده شد. |
|
پس از اعدام لويى شانزدهم در 21 ژانويه 1793م، درگيريهاي داخلي در فرانسه ايجاد شد و اختلافات شديدي ميان وارثان حكومت شكل گرفت. در نهايتْ پس از حمله سازمان يافته افراطيون، نمايندگان مخالفْ دستگير يا متواري شدند و از اول ژوئن 1793م، قدرت به طور مطلق در اختيار رهبر تندروها به نام ماكسيميليان روبْسْپِير قرار گرفت. به دنبال آن يك كميته نجات ملي كه روبسپير در رأس آن قرار داشت زمام امور فرانسه را به دست گرفت. دوران حكومت كميته نجات ملي كه بيش از يكسال به طول انجاميد، يكي از خونبارترين مراحل انقلاب فرانسه است كه به دوران ترور يا وحشت معروف شده است. در دوران حكومت كميته نجات ملي در فرانسه، در حدود سيصد هزار نفر بازداشت و حداقل 17 هزار نفر اعدام شدند. مقررات محاكمه و مجازات در اين دوران تغيير يافت و دادگاههاي انقلابي، ديگر الزامي به رعايت مقررات معمول قضايى نداشتند. حق استيناف و فرجامخواهي از ميان رفت و احكام دادگاهها، قطعي و لازم الاجرا شد. دادگاههاي پاريس در عرض يك ماه، 1300 حكم اعدام صادر كردند و دستگاههاي گيوتين در چند نقطه شهر، هر روز به طور متوسط سر چهل نفر را از تن جدا ميكردند. در دوران حكومت ترور در فرانسه، شورش ايالتها نيز با خشونت و بيرحمي بسيار سركوب گرديد و سر هزاران نفر زير گيوتين رفت. اما اين حكومت دوام زيادي نداشت و پس از يكسال و اندي به دنبال قيام عليه روبْسپير و اعدام او در 27 ژوئيه، دوران حكومت ترور پايان يافت. در نهايت، مردم پاريس در شب بيست و هشتم ژوئيه 1794م پايان حكومت وحشت را جشن گرفتند و زندانيانِ در بندِ كميته نجات ملي فرانسه را آزاد ساختند. |
|
|
در پي امضاي قرارداد سَن استِفانو كه به جنگهاي روس و عثماني در اواخر قرن نوزدهم پايان داد و بر اساس آن بخشهايى از مناطق تحت حاكميت عثماني به روسيه واگذار شد، معاهده تاريخي برلين در پايان كنگرهاي به همين نام، در 28 ژوئيه 1878م ميان نمايندگان كشورهاي روسيه، آلمان، فرانسه، انگليس و اتريش به امضا رسيد. دستور كار اين كنگره، تجديدنظر در پيمان سن استفانو بود و برنامهريزي و مسئوليت آن هم برعهده بيسمارك، صدراعظم قدرتمند و آهنين آلمان قرار داشت. از تصميمات اين كنگره ميتوان به رسميت شناختن استقلال صربستان، مونته نگرو و روماني را نام برد. همچنين تقسيم بلغارستان به سه قسمت و تجديدنظر در مرزهاي يونان و عثماني از ديگر تصميمات اين كنگره بود. در اين راستا، منطقه بوسني و هرزگوين نيز تحت اختيار و حاكميت اتريش قرار گرفت. برگزاري كنگره برلين، يكي ديگر از موضوعاتي بود كه به رهبري و سيادت بيسمارك در ميان دولتمردان اروپايى دامن ميزد. همچنين با امضاي اين معاهده، قدرتِ سياسي و نظامي آلمان به اوج رسيد و زمينه براي توسعهطلبي اين كشور فراهم شد. در واقع، انعقاد قرارداد برلين در سال 1878م و ايجاد اختلافات جديد مرزي را ميتوان يكي از عوامل زمينهساز جنگ جهاني اول دانست. چرا كه بسياري از امتيازهايى را كه روسها در نتيجه معاهده سن استفانو به دست آورده بودند در جريان معاهده برلين از دست دادند و آن امتيازها ميان دولتهاي مدعي و معترض تقسيم گرديد. اين كار باعث خارج شدن روسها از اتحاد امپراتوران سه گانه و زمينهاي براي دستهبندي كشورهاي اروپايي، قبل از شروع جنگ جهاني اول شد. |
ونسان فانگوگ، نقاش برجسته هلندي در 30 مارس 1853م در هلند به دنيا آمد. وي پس از مدتي تحصيل، به علت فقر، به فروشندگي پرداخت و مدتي نيز در سلك روحانيان مسيحي درآمد. فانگوگ در جواني، عشق غريبي به نقاشي احساس نمود و بر اثر همين علاقه، به فراگيري اين هنر روي آورد. او كه به شدت تهيدست بود، با عدم امكانات به كار پرداخت و بيش از پيش گرفتار تهيدستي ميشد. سرانجام تصميم گرفت كه به كاري جز نقاشي نپردازد تا اينكه در سال 1880 به يك نقاش ماهر تبديل گرديد. او داراي جنون ادواري و افسردگي بود و اين حالتِ خود را در اوقات نقاشي سپري ميكرد و آثار ارزندهاي به وجود ميآورد. فانگوگ به دليل وسواس زيادي كه در نقاشي داشت، اخلاقش تند و همراه با خشم و عصبانيت دائمي بود. با اين حال از نقاشي دست نكشيد و آثار متعددي به وجود آورد. نقاشيهاي فانگوگ در طي سالهاي 1880 تا 1885م، بسيار تيره و تاريكند كه شايد بازتابي از مصيبتهاي عاطفي باشد كه با آنها روبرو بوده است. وي در سال 1886 سفري به پاريس داشت. فانگوگ در اين سفر تحت تاثير نقاشان سبك اِمپرسيونيست كه در آن، حالات به وسيله رنگهاي تجزيه شده به نمايش درميآيند، قرار گرفت و از آن پس آثارشْ روشني و صفاي رنگ تازه پيدا كرد. مهمترين خدمت فانگوگ به عالم نقاشي، مبارزه با اصول و قواعد رنگآميزي قديمي در نقاشي بود و خود او نيز سبكي تازه و نو بدعت گذاشت. از فانگوگ آثارمتعددي برجاي مانده كه گلهاي آفتابگردان، شب ستاره و سيبزميني خوران شهرتي جهاني دارند. وي در پنج سال آخر عمر خويش بيش از هشتصد تابلو ترسيم كرد تا اينكه سرانجام در 28 ژوئيه 1890م در 37 سالگي خودكشي كرد. |
|
بهانهاي كه باعث برافروختن آتش جنگ جهاني اول شد، قتل وليعهد اتريش فرانسيس فرديناند و همسرش، در روز 28 ژوئن 1914م در جريان سفر او به صربستان (يوگسلاوي) بود. تروريست 19 ساله كه پس از تيراندازي دستگيرشد در بازجويى به عضويت در يك گروه سياسي و نيز ارتباط با يك گروه تروريستي در صربستان اعتراف كرد. گفته ميشود دولت صربستان از توطئه قتل وليعهد اتريش اطلاع نداشت ولي متهم به شركت در اين توطئه شد. از اين رو، دولت اتريش ضمن آمادگي براي تهاجم نظامي به صربستان، روز 23 ژوئيه 1914م اولتيماتوم شديداللحني به دولت صربستان فرستاد. صربستان براي احتراز از جنگ، قسمت اعظم شرايطي را كه دولت اتريش در اولتيماتوم خود عنوان كرده بود پذيرفت، ولي اتريش كه قصد تصرف صربستان و دفع خطر گروههاي مخالف را داشت پاسخ صربستان را قانع كننده تشخيص نداد و در روز 28 ژوئيه 1914م به اين كشور حمله برد. روزي كه نيروهاي اتريش به صربستان حملهور شدند، كمتر كسي تصور ميكرد كه جنگ اتريش و صربستان به يك جنگ عمومي در اروپا منجر خواهد گرديد. ولي مهيا بودن زمينه بروز چنين جنگي در آن روز در ميان كشورهاي منطقه، باعث گسترده شدن اين نزاع در سطح جهان به مدت چهار سال شد. بنابراين قدرتهاي بزرگ اروپايى كه نسبت به انگيزهها و اهداف يكديگر سوءظن داشتندو تمام تلاش خود را براي توليد و جمعآوري سلاح و سازماندهي نيروهاي نظامي به عمل آورده بودند، زمينه را براي دستيابي به اهداف خود مناسب ديدند. در اين جنگ علاوه بر اتريش و صربستان، كشورهاي آلمان، روسيه، عثماني، انگلستان، فرانسه، و ديگر كشورهاي اروپايي، نه تنها قاره اروپا بلكه ديگر نقاط جهان را محل توسعهطلبي و افزونخواهي خود نمودند. جنگ جهاني اول، سرانجام در يازدهم نوامبر 1918م پايان پذيرفت. (ر.ك: 11 نوامبر) |
پس از شكلگيري سازمان پيمان آتلانتيك شمالي، ناتو، استالين كوشيد با تأسيس كُمينفُرم يا دفتر اطلاعات احزاب كمونيست اروپا در اكتبر سال 1947م و نيز انعقاد پيمان ورشو، در مقابل اين عمل بايستد. با تشكيل كمينفُرم در ورشو پايتخت لهستان، بلگراد پايتخت يوگسلاوي به عنوان مركز فعاليت اين تشكيلات انتخاب گرديد. هدف استالين از تعيين بلگراد به عنوان مركز فعاليت كُمينفُرم، اعمال نفوذ بيشتر در امور اين كشور و مقابله با استقلالطلبي و به تعبير استالين، روش خودسرانه تيتو، رهبر يوگسلاوي در برابر مسكو بود. ولي استالين از اين تدبير خود نتيجهاي نگرفت و تيتو كه حكومت خود را مديون استالين نميدانست حاضر به تمكين در برابر خواستههاي او نشد. استالين نخست از طريق تهديد و تمركز قواي ارتش سرخ در مرزهاي يوگسلاوي، درصدد رام كردن تيتو برآمد وچون باز هم نتيجهاي نگرفت، با تشكيل اجلاس فوق العاده كُمينفُرم در ماه ژوئن 1948م، اخراج حزب كمونيست يوگسلاوي از اين سازمان را تصويب نمود و تيتو رهبر يوگسلاوي، به تجديد نظرطلبي و انحراف از اصول ماركسيسم متهم شد. اخراج يوگسلاوي در 28 ژوئيه همان سال عملي شد و طرد اين كشور از بلوك كشورهاي كمونيسم، كه نخستين شكاف در دنياي كمونيسم بعد از جنگ جهاني دوم به شمار ميآمد، با تصيفههاي خونين در احزاب كمونيست كشورهاي اروپاي شرقي ادامه يافت و عدهاي از رهبران پيشين اين احزاب كه در گذشته تمايلات ليبرالي و استقلالطلبي از خود نشان داده بودند، به عنوان پيروي از خط انحرافي تيتو و برچسب تجديد نظر طلبي از كار بركنار و سپس دستگير و محاكمه و غالباً اعدام شدند. |
|
|
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}