بازشناسي مصادر كتاب الغيبه طوسي (1)

نويسنده:حجت الاسلام محمد مسعودي





چكيده

كتاب غيبت شيخ طوسي، از تراث گرانسنگ امامي‌هاست كه از مصادري قويم و وزين اخذ شده است. ما امروز ميراث دار اين گنجينه بي‌بديل هستيم كه به حق از شايسته‌ترين ذخاير حديثي به شمار مي‌رود.
شيخ طوسي، در تدوين آن، از عميق‌ترين منابع شيعي بهره جسته و شالوده آن را سامان داده است كه بخشي از آن‌ها امروزه در دسترس ما هست و متأسفانه بخشي موجود نيست.
در اين نوشتار، در پي منبع‌يابي مصادر كتاب غيبت طوسي برآمده و سعي بر اين است كه ارتباط سازگار بين مصادر و كتاب غيبت ريشه‌يابي شود و چگونگي اخذ تبيين گردد.

كليد واژه‌ها :

كتاب غيبت ، شيخ طوسي ، مصادر ، اخذ حديث ، نقل روايت ، طرق ، مشايخ.

مقدمه

از آن روي كه آموزه مهدويت، از برجسته‌ترين انديشه‌هاي اسلامي است كه در نگرش ايجابي و سلبي تمام فرق اسلامي جاي گرفته است؛ لذا در تاريخ اسلام، كنار كار ويژه‌هاي مباحث كلامي، مورد كنكاش جدي واقع شده و بحث‌هاي ريشه داري را همراه داشته است. پيشينة اين بحث، به احاديث نبوي صلي الله عليه و آله باز مي‌گردد كه عالم هستي را به ظهور منجي راستين و تشكيل جامعه‌اي نيك وعده داده است. از جانب ديگر، همواره در فراز و نشيب‌هاي قرون گذشته، عده‌اي در جست و جوي چنين مدينه فاضله‌اي به خطا رفته و به نحله‌هاي فاسد گرويده و به دام كج‌انديشان و فرصت‌طلبان گرفتار آمده‌اند؛ همانند آنان كه راه كيسانيه و ناووسيه و واقفيه و غيره را رفته‌اند.
انديشوران و پيشگامان اماميه و علما و متكلمان شيعه، براي ترسيم حقيقت مهدويت و تبيين مفهومي و مصداقي آن، از ژرفاي ادله نقلي و عقلي الهام گرفته و نگرش صحيحي از آموزه مهدي‌گرايي در پيش روي رهپويان نهاده‌اند؛ همان‌گونه كه محمد بن ابراهيم نعماني و عبدالله بن جعفر حميري و شيخ مفيد و شيخ طوسي و ديگران، كتاب غيبت نوشته و به پرسشِ جويندگان و شبهه شبهه افكنان، پاسخ داده‌اند.
كتاب غيبت شيخ طوسي، از كهن‌ترين و برترين كتب حديثي در موضوع خود است. شيخ، آن را حدود سال 447 ق يعني حدوداً سيزده سال قبل از وفاتش به نگارش در آورد. او در دو جا بدين تاريخ اشاره دارد:
نخست، آن‌جا كه در مدت عمر حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف بحث مي‌كند و مي‌فرمايد: «لانه علي قولكم له في هذا الوقت الذي هو سنة سبع و اربعين و اربعمائة…».
دومين‌بار در اشاره به مدفن نائب اول، عثمان بن سعيد عمري مي‌فرمايد: «و هو الي يومنا هذا و ذلك سنة سبع و اربعين و اربعمائة…».
كتاب غيبت طوسي از با ارزش‌ترين منابع معرفتي مهدويت است. شيخ، به لحاظ دارا بودن منابع دست اول و مصادر متعدد و احاطه بر احاديث، توانست مجموعه گرانسنگي از ژرف‌ترين مسايل دربارة امامت حضرت حجة عليه السلام تدوين كند و در گسستن التقاطات و شبهات، بنايي استوار و متين سامان دهد.
اين نوشتار، بر آن است كه كتاب غيبت طوسي را از نگاه كتاب شناختي در معرض تحقيق بنهد و مصادرش را بازشناسي كند. ما به راستي نمي‌توانيم كليه مصادر شيخ را در اين مقاله بازيابي كنيم؛ زيرا بسياري از آن‌ها در حوادث ايام، ناپديد يا نابود شده‌اند؛ همان‌گونه كه در حادثه آتش زدن خانه شيخ، همة كتب خطي و بسيار نفيس او سوخت و به دست ما نرسيد. از جانب ديگر شيخ در ابتداي روايات، مصدر آن را بيان نكرده است؛ لذا ما بايد در ابتدا قرينه‌يابي كنيم و در نهايت، با همان قراين، احتمال اخذ را مسجل نماييم.
منبع‌شناسي از خواستگاه به سزايي برخوردار است و در سده معاصر يكي از فروع كتاب شناسي مطرح شده است. ما از تاريخ شروع مصدر‌شناسيِ كتب اطلاعي نداريم؛ ولي امروزه براي تحكيم بنيان كتب، از آن استمداد مي‌جويند و با مقايسه كتب با مصادرشان، به اطلاعات نغزي مي‌رسند.
مصدر در اين نوشتار، يعني كتبي كه شيخ در تدوين كتب غيبت، از آن‌ها روايت اخذ كرده يا سبك تدوين آموخته است، هر چند كه اين، اصطلاح جديدي را در منبع‌شناسي بنمايد.
مصادر كتاب غيبت طوسي را در نگاه اول، مي‌توان به دو گروه دسته بندي كرد: مصادري كه امروزه آن‌ها را در دست داريم و مصادري كه به ما نرسيده و در دست محققان مهدويت نيست.

مصادر موجودِ كتاب غيبت

أ. كتاب كافي

كتاب كافي را محمد بن يعقوب كليني طي بيست سال تدوين كرد. نجاشي در رجالش مي‌فرمايد:
محمد بن يعقوب بن اسحاق ابوجعفر الكليني و كان خاله علّان الكليني الرازي شيخ اصحابنا في وقته بالري و وجههم و كان اوثق الناس في الحديث و اثبتهم. صنف الكتاب الكبير المعروف بالكليني يسمي الكافي في عشرين سنة….
كليني در تبيين ابواب كتابش رهيافت‌هايي نو به كار گرفت و تار و پود كافي را با سبك جديدي آميخت. كتاب وي، از همساني و همگرايي خاصي برخوردار بوده و چينش ابواب آن، تحسين برانگيز است. به حق كتاب كافي، از برجسته‌ترين و نغزترين و منسجم‌ترين مصادر حديثي به شمار مي‌رود و اولين كتاب از كتب اربعه حديثي شيعه شمرده شده است.
شيخ طوسي، در سامان بخشي و گردآوري كتاب غيبت، ‌بيشترين بهره را از كافي برد. وي در ابواب گوناگون، از كافي كمك گرفته و روايات مورد نظرش را از آن اخذ كرده است. او حدود پنجاه حديث از كافي در كتاب غيبت نقل فرمود. اين احاديث در هشت فصل كتاب پراكنده است كه به معرفي آن‌ها مي‌پردازيم:
1. در فصل «الكلام في الواقفة»
در اين فصل، شيخ طوسي از مرحوم كليني، چهارده حديث نقل مي‌كند. در اولين و دومين آن‌ها سند را با نام كليني يعني محمد بن يعقوب آغاز مي‌كند. در بقية روايات سند را با نام كليني شروع نكرده بلكه در ابتداي سند، ضمير «عنه» واقع شده كه با توجه به عنوان بعد از ضمير كه شيخ و استاد مرحوم كليني است، علي القاعده ضمير، به كليني ارجاع داده خواهد شد.
تنها در يك مورد، ابتداي سند را با اسم اشاره «بهذا الاسناد» شروع مي‌كند كه بعد از اسم اشاره، عنوان «ابن مهران» واقع شده است. او «احمد بن مهران» است كه از مشايخ مرحوم كليني بود. نتيجه اين كه مشارٌاليه كليني خواهد بود.
در عمده روايات كافي كه شيخ در اين فصل اخذ كرده است، كليني به واسطه «احمد بن مهران» روايت نقل مي‌كند. اولين روايت كليني را شيخ از باب «ان الائمة عليهم السلام يعلمون متي يموتون و انهم لا يموتون الّا باختيار منهم» از جلد نخست كافي اخذ كرده و بقيه روايات اين فصل را از باب «الاشارة و النص علي ابي الحسن الرضا عليه السلام» در همان جلد برگرفته است.
شيخ در چينش احاديث كتاب غيبت، ترتيب روايات كافي را رعايت نكرده و آن را به مقتضاي جريان بحث كتاب و با سليقه‌اي نو مرتب كرده است.
ما ترتيب هر دو كتاب را در ادامه مي‌آوريم:

كتاب غيبت

كتاب كافي

صفحه

شماره روايت

رقم روايت

صفحه

جلد

ملاحظات

33

اولين روايت اخذ شده از كافي

2

259

1

 

34

دومين روايت مأخوذ از كافي

16

319

1

 

35

سومين روايت مأخوذ از كافي

3

312

1

 

35

چهارمين روايت مأخوذ از كافي

4

312

1

 

35

پنجمين روايت مأخوذ از كافي

1

311

1

 

36

ششمين روايت مأخوذ از كافي

2

312

1

 

36

هفتمين روايت مأخوذ از كافي

8

312

1

 

36

هشتمين روايت مأخوذ از كافي

6

312

1

 

37

نهمين روايت مأخوذ از كافي

7

312

1

 

37

دهمين روايت مأخوذ از كافي

11

313

1

 

38

يازدهمين روايت مأخوذ از كافي

12

313

1

 

38

دوازدهمين روايت مأخوذ از كافي

13

313

1

 

38

سيزدهمين روايت مأخوذ از كافي

14

311

1

 

55

چهاردهمين روايت مأخوذ از كافي

-

-

-

در كافي يافت نشد


شيخ در انتهاي اين فصل، روايتي را از كليني چنين نقل مي‌كند:
«فروي محمد بن يعقوب عن محمد بن يحيي العطار عن محمد بن احمد عن محمد بن جمهور عن احمد بن المفضل عن يونس بن عبدالرحمن قال مات ابوابراهيم عليه السلام…». كه بعد از فحص در كتاب كافي يافت نشد.
به نكته‌اي وزين بايد توجه داشت كه كليني از مشايخ بي واسطة شيخ طوسي نيست و شيخ از او با واسطه روايت نقل مي‌كند؛ لذا در اخذ حديث، بايد به طرقش اعتماد بكند. در اين روايات، شيخ، طريقش به كليني را ذكر نكرده است؛ ولي در ترجمه كليني در فهرست طرق متعددي به كتب و روايات وي بيان مي‌كند كه ما ذيلاً بعضي را مي‌آوريم:
اخبرنا «بجميع كتبه و رواياته الشيخ المفيد ابوعبدالله محمد بن محمد بن النعمان عن ابي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه عنه و اخبرنا الحسين بن عبيدالله قراءة عليه اكثر كتبه من الكافي عن جماعة منهم ابوغالب احمد بن محمد الزراري و ابوالقاسم جعفربن محمد بن قولويه و ابوعبدالله احمد بن ابراهيم الصيمري المعروف بابن ابي رافع و ابومحمد هارون ابن موسي التلعكبري و ابوالمفضل محمد بن عبدالله بن المطلب الشيباني كلهم عن محمد بن يعقوب».
2. در ذيل رواياتي كه بر امامت حضرت حجت عليه السلام دلالت مي‌كند (از صفحه 97 به بعد).
شيخ در اين فصل، پنج روايت از كليني نقل مي‌كند و برخلاف فصل قبل، طريقش به روايات كليني رادر اول اسناد ذكر كرده و در دو مورد، با اسم اشاره «بهذا الاسناد» سند را شروع كرده كه مشارٌاليه آن‌ها در سند قبل، معلوم است.
شيخ، روايات كليني را از «باب ماجاء في الاثني عشر و النص عليهم» از جلد نخست كافي اخذ كرده است:

كتاب غيبت

كتاب كافي

صفحه

شماره روايت

رقم روايت

صفحه

جلد

ملاحظات

101

اولين روايت مأخوذ از كافي

4

529

1

 

102

دومين روايت مأخوذ از كافي

15

533

1

 

108

سومين روايت مأخوذ از كافي

14

533

1

 

108

چهارمين روايت مأخوذ از كافي

8

531

1

 

109

پنجمين روايت مأخوذ از كافي

1

525

1

 


3. شيخ در ذيل «و اما القائلون بامامة جعفر بن علي بعد اخيه عليه السلام» (در صفحه 149) يك روايت از كليني نقل مي‌كند (و روي محمد بن يعقوب الكليني ـ رفعه ـ قال: قال ابومحمد عليه السلام حين ولد الحجة…) كه اين روايت، بعد از فحص، در كتاب كافي يافت نشد.
4. در فصل «فاما الكلام في ولادة صاحب الزمان عليه السلام…».
در اين فصل، شيخ از كليني هفت روايت نقل مي‌كند. در اين احاديث هم شيخ، طريق خودش را به روايت كليني ذكر نكرده و سند را با عنوان «محمد بن يعقوب» شروع كرده است. باز دو روايت از مجموع هفت روايت در كافي يافت نشد.
شيخ، اين روايات را از «الاشارة و النص علي صاحب الدار عليه السلام» و باب «في تسمية من رآه عليه السلام» از جلد نخست كافي اخذ كرده است.

كتاب غيبت

كتاب كافي

صفحه

شماره روايت

رقم روايت

صفحه

جلد

ملاحظات

154

اولين روايت مأخوذ از كافي

 

 

 

در كافي يافت نشد

154

دومين روايت مأخوذ از كافي

5

329

1

 

155

سومين روايت مأخوذ از كافي

 

 

 

در كافي يافت نشد

155

چهارمين روايت مأخوذ از كافي

6

329

1

 

156

پنجمين روايت مأخوذ از كافي

3

328

1

 

162

ششمين روايت مأخوذ از كافي

1

329

1

 

165

هفتمين روايت مأخوذ از كافي

9

331

1

 


5. در فصل «و اما ما روي من الاخبار المتضمنة لمن رآه عليه السلام…».
شيخ در اين فصل، شش حديث از كليني نقل مي‌كند كه حديث اول را با طريق كامل آورده است؛ ولي در چهار حديث بعدي، سند را با اسم اشاره «بهذا الاسناد» شروع كرده كه ارجاع اسماء اشاره و يافتن مشارٌاليه محل بحث است و اشكالاتي را به همراه دارد كه تحقيق آن‌ها در اين مقاله ممكن نيست.
ششمين حديث كه از كليني نقل مي‌كند، بعد از فحص، در كتاب كافي يافت نشد.
شيخ اين روايت را از «باب في تسمية من رآه عليه السلام» از جلد نخست كافي اخذ كرده است.

كتاب غيبت

كتاب كافي

صفحه

شماره روايت

رقم روايت

صفحه

جلد

ملاحظات

178

اولين روايت مأخوذ از كافي

11

331

1

 

179

دومين روايت مأخوذ از كافي

2

330

1

 

179

سومين روايت مأخوذ از كافي

6

331

1

 

179

چهارمين روايت مأخوذ از كافي

8

331

1

 

179

پنجمين روايت مأخوذ از كافي

5

331

1

 

181

ششمين روايت مأخوذ از كافي

-

-

-

در كافي يافت نشد


6. در فصل «و اما ظهور المعجزات الدالة علي صحة امامته في زمان الغيبة…».
در اين فصل، شيخ از كليني هفت روايت نقل مي‌كند كه در اولين آن‌ها طريق خود به روايات كليني را در ابتداي سند مي‌آورد و در چهار سند، با اسم اشاره «بهذا الاسناد» شروع مي‌كند. در يك مورد نيز سند را با نام كليني يعني «محمد بن يعقوب» آغاز كرده است. روايت هفتمين را بعد از فحص در كافي نيافتيم.
شيخ اين‌ها را از باب «مولد الصاحب عليه السلام» از جلد نخست كافي اخذ كرده است.

كتاب غيبت

كتاب كافي

صفحه

شماره روايت

رقم روايت

صفحه

جلد

ملاحظات

189

اولين روايت مأخوذ از كافي

5

518

1

 

190

دومين روايت مأخوذ از كافي

3

520

1

 

190

سومين روايت مأخوذ از كافي

16

522

1

 

191

چهارمين روايت مأخوذ از كافي

17

522

1

 

191

پنجمين روايت مأخوذ از كافي

27

524

1

 

191

ششمين روايت مأخوذ از كافي

31

525

1

 

196

هفتمين روايت مأخوذ از كافي

-

-

-

در كافي يافت نشد


7. در فصل «في ذكر طرف من اخبار السفراء الذين كانوا في حال الغيبة» در اين فصل، شيخ از كليني تنها يك روايت نقل مي‌كند كه بعد از فحص در كافي يافت نشد.
و در باب «فاما المذمومون منهم جماعة» شيخ اولين روايت را بدين گونه نقل مي‌كند: فروي علي بن ابراهيم بن هاشم عن ابيه قال…. با توجه به اين كه «علي بن ابراهيم» از مشايخ كثير الرواية كليني است و در كافي فراوان از او روايت نقل مي‌كند و از سوي ديگر اين روايت در كافي، ج1، ص548، ح27 آمده است ظاهراً شيخ از كافي اخذ كرده است؛ ولي يا از ذكر كليني در اول سند منصرف شده و يا اين كه فراموش كرده است.
در انتهاي اين قسمت نيز از كليني حديثي نقل مي‌كند كه بعد از فحص، در كافي يافت نشد.
8. در فصل «فاما السفراء الممدوحون في زمان الغيبة» ودر «ذكر ابي جعفر محمد بن عثمان بن سعيد العمري و القول فيه». در اين قسمت، شيخ از كليني دو روايت نقل مي‌كند كه در اول آن‌ها طريقش را در ابتداي سند مي‌آورد و از باب «تسمية من رآه عليه السلام» از جلد نخست كافي اخذ كرده است ولي دومين روايت بعد از فحص در كافي يافت نشد.

كتاب غيبت

كتاب كافي

صفحه

شماره روايت

رقم روايت

صفحه

جلد

ملاحظات

241

اولين روايت مأخوذ از كافي

1

329

1

 

244

دومين روايت مأخوذ از كافي

-

-

-

در كافي يافت نشد


9. در ذيل «و قد كان في زمان السفراء المحمودين اقوام ثقات…»
در اين قسمت، شيخ از كليني سه روايت نقل مي‌كند كه اولين آن‌ها بعد از فحص در كافي يافت نشد و دومين و سومين را با نام كليني «محمد بن يعقوب» شروع كرده است. هر دو روايت از «باب مولد الصاحب عليه السلام» از جلد نخست كافي اخذ شده است.

كتاب غيبت

كتاب كافي

صفحه

شماره روايت

رقم روايت

صفحه

جلد

ملاحظات

281

اولين روايت مأخوذ از كافي

-

-

-

در كافي يافت نشد

282

دومين روايت مأخوذ از كافي

17

522

1

 

282

سومين روايت مأخوذ از كافي

23

523

1

 


تذكر: شيخ در اين كتاب، از كليني ده روايت نقل كرد، ولي ما بعد از فحص، آن‌ها را در كافي نيافتيم. شايد شيخ آن را از كتاب رسائل الائمة عليهم السلام اثر كليني اخذ كرده باشد كه نجاشي از جمله كتب كليني مي‌شمارد.

پی نوشت ها :

[1]. شيخ طوسي، الغيبة، تهران، دارالكتب الاسلامية، 1423ق، ص88.
[2]. همان، ص241.
[3]. نجاشي، رجال، قم، مؤسسة النشر الاسلامي، ص377، ش 1026.
[4]. شيخ طوسي، فهرست، نجف، المكتبة المرتضوية، ص135، ش 591.
[5]. نجاشي، پيشين، ص377، ش1026.

منبع:www.entizar.ir