14 مرداد 1389 / 24 شعبان 1431 / 5 آگوست 2010

مولانا عارف حسين حسيني رهبر شيعيان پاكستان در پيشاور به ضرب گلوله عوامل استكبار جهاني شهيد شد.عارف حسين حسيني بعد از سفر به ايران و عراق مبارزه خود را با طاغوت آغاز كرد و در سال 1979 ميلادي به رياست حزب نهضت اجراي فقه جعفري و در پي آن به رهبري شيعيان پاكستان برگزيده شد.مولانا عارف حسين حسيني براي رسيدن به عدالت اجتماعي و اجراي قوانين اسلامي در پاكستان بسيار تلاش كرد.سرانجام دشمنان حضور وي را تاب نياوردند و او را به شهادت رساندند.
علامه شيخ محمدباقر الفت اصفهاني در حدود سال 1261 ش (1301 ق) در خاندان علم و تقوا در اصفهان به دنيا آمد. وي فرزند شيخ محمدتقي نجفي معروف به آقا نجفي اصفهاني، روحاني معروف اصفهاني در عصر قاجار بود. وي در ابتدا در زادگاه خود به كسب علوم اسلامي همت گماشت و در جواني راهي حوزه علميه نجف گرديد. شيخ محمدباقر در نجف از محضر استادان ناموري همچون ميرزاي بزرگ شيرازي، آقا ضياء الدين عراقي، شيخ باقر اصطهباناتي، آخوند خراساني و شيخ الشريعه اصفهاني استفاده‏هاي شاياني برد و در انواع معارف اسلامي از قبيل فقه، اصول، فلسفه، حديث، عرفان و ادب استادي يافت. وي پس از دريافت اجتهاد، در علم تاريخ از سرآمدان عهد خويش گرديد و علاوه بر فراگيري رياضيات قديم و جديد، در فلسفه، علوم اجتماعي، رجال و فرقه‏شناسي و به ويژه فلسفه تاريخ مهارتي تام پيدا كرد. علامه الفت به زبان و ادب فرانسه تسلط كامل داشت و متون مشكل و كتاب‏هاي علمي آن زبان را به آساني به فارسي ترجمه مي‏كرد. علامه الفت اصفهاني در اوايل جنبش آزادي‏خواهي به جمع مشروطه خواهان پيوست ولي با بروز نشانه‏هاي انحراف و بي‏صداقتي متوليان امور، با استقرار مشروطه، خود را كنار كشيد. با اين حال بعدها از طرف اهالي اصفهان به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب شد. ايشان دو دوره در مجلس حضور داشت و پس از مدتي كه عهده‏دار مستشاري ديوان عالي كشور بود، از امور دولتي كناره‏گيري كرد. الفت اصفهاني علي‏رغم دارا بودن مقام رفيع علمي و استعداد و حافظه‏اي شگرف، مردي فروتن و وارسته بود و خانه او در اصفهان مجمع فضلاي شهر بوده است. از اين دانشمند گرانمايه آثار متعددي بر جاي مانده كه ابواب الرُّوضات، پرورش استقلال، سفرنامه در 2 جلد و مجمع الاجازات در 2 جلد از آن جمله‏اند. علامه الفت اصفهاني سرانجام در 14 مرداد 1343 ش برابر با 26 ربيع الاول 1384 ق در 82 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و در بقعه پدرش در نزديكي امامزاده احمد بن علي اصفهان به خاك سپرده شد.
به دنبال بركناري بني صدر از مقام رياست جمهوري و انتخاب شهيد رجايي به عنوان رييس جمهور، بنا به پيشنهاد شهيد رجايي، شهيد دكتر محمد جواد باهنر به عنوان نخست وزير به مجلس شوراي اسلامي معرفي گرديد. فرداي آن روز اين پيشنهاد در مجلس مطرح شد و روز 14 مرداد 1360، رأي‏گيري براي اين منظور صورت گرفت. به اين ترتيب شهيد حجت الاسلام باهنر با كسب 130 راي از مجموع 168 راي ماخوذه، از مجلس شوراي اسلامي راي اعتماد گرفت و پس از چند روز با معرفي اعضاي كابينه و تاييد مجلس‏كار خود را آغاز كرد. همراهي و هماهنگي و همفكري رييس جمهور وهيئت دولت و اكثريت مجلس شوراي اسلامي، اميد به برقراري آرامش و حل و فصل مشكلات و توفيق در مقابله با برنامه‏هاي استكبار جهاني را در دلها زنده كرد و پس از دوره‏اي يك و نيم ساله درگيري بين رييس جمهور سابق با عناصر انقلابي، چشم‏ها به دولت جديد و متحد شهيد باهنر دوخته شد. اما كينه‏ورزي دشمنان اسلام و انقلاب اسلامي مانع از ادامه فعاليت اين دو يار انقلاب گرديد و در حالي كه كمتر از دو هفته از آغاز به كار دولت شهيد با هنر نمي‏گذشت بر اثر انفجار بمب در دفتر رياست جمهوري، برادر محمد علي رجايي، رييس جمهوري و حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر، نخست وزير به همراه تعدادي از مسؤولان ديگر دولت به فيض شهادت نائل آمدند.
شهيد دكتر حسن آيت در سال 1317 شمسي در نجف آباد اصفهان ديده به جهان گشود. وي پس از اخذ ديپلم، وارد دانشگاه شد و در رشته‏هاي ادبيات و روزنامه‏نگاري و حقوق، مدرك كارشناسي و در علوم اجتماعي مدرك كارشناسي ارشد و سپس دكتراي علوم انساني را دريافت نمود. دكتر آيت در آغاز نهضت اسلامي در ارتباط با چاپ و پخش اعلاميه‏هاي امام خميني(ره) دستگير و زنداني گرديد و پس از آزادي از زندان به تدريس در دانشگاه‏هاي كشور مشغول شد. وي پس از پيروزي انقلاب اسلامي از طرف مردم اصفهان به نمايندگي مجلس خبرگان قانون اساسي و از طرف مردم تهران به نمايندگي نخستين دوره مجلس شوراي اسلامي انتخاب شد و در شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي نيز عضويت يافت. شهيد دكتر حسن آيت از جمله افرادي بود كه در مجلس خبرگان قانون اساسي، براي به تصويب رساندن ماده مربوط به ولايت فقيه، تلاش‏هاي موثري انجام داد و بعدها عليه بني‏صدر، رييس جمهور خائن، افشاگري‏هاي زيادي نمود. اين شهيد والامقام سرانجام در 14 مرداد 1360 در تهران، جلوي درب منزل، از سوي منافقان كوردل به درجه شهادت نائل آمد و در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.
مصطفي مازح جوان انقلابي عضو حزب‏اللَّه‏لبنان، پس از صدور فرمان تاريخي حضرت امام(رحمة الله علیه) مبني بر اعدام سلمان‏رشدي، نويسنده كتاب موهن آيات شيطاني، خود را به محل اقامت اين نويسنده مرتد در لندن رساند و در حالي كه با خود مقادير زيادي مواد منفجره حمل مي‏كرد در ساختمان وي جاي گرفت. هرچند در اين انفجار به سلمان رشدي آسيبي نرسيد و مصطفي به شهادت رسيد، ولي پيام رساي امام خميني(رحمة الله علیه) در گوش جهانيان به صدا درآمد كه پيروان حضرتش، سلمان رشدي را رها نخواهند كرد.
رودلْفْ ديزِل، مخترع آلماني در 18 مارس 1858م به دنيا آمد. وي بخشي از زندگي خود را در فرانسه، انگلستان و سپس آلمان گذراند و در دانشگاه مونيخ به تحصيل پرداخت. ديزل در حين تحصيل متوجه شد كه نود درصد انرژي حاصل از سوخت زغال سنگ در ماشين‏هاي بخار و همين مقدار انرژي به دست آمده از سوخت بنزين در موتورهاي احتراقي تلف مي‏شود و تنها ده درصد باقي‏مانده به مصرف مي‏رسد. از اين رو، وي از آن زمان به ساخت دستگاهي انديشيد كه بيشترين بازدهي و كمترين ميزان تلف شدن انرژي را داشته باشد. وي پس از سال‏ها تلاش، سرانجام در 5 اوت 1895م توانست موتوري اختراع نمايد كه با فشردن هوا، حرارت زيادي در حدود 500 درجه سانتي‏گراد توليد مي‏نمود. در موتور ديزل كه با گازوئيل كار مي‏كرد، قبل از ورود گازوئيل به موتور، هوا بايد گرم شود و سپس سوخت در سيلندر پراكنده گردد. اين موتور به دستگاه سردساز مجهز مي‏شود تا بتوان آن را تا دماي بالايى رسانيد. هم‏چنين سرعت و نيروي موتور با تغيير دادن مقدار سوخت تزريقي تنظيم مي‏شود. تا سال 1900م، از اين موتور استفاده نشد و با اين حال، ديزل اين موتور را كامل كرد و با پيشرفت و تكامل تكنيكي موتور آن، اين دستگاه به عنوان اولين موتور قابل حركت با كاربردهاي وسيع و گسترده شهرت يافت.
بوركينافاسو، از قرن يازدهم ميلادي محل شكل‏گيري دولت‏هاي سلطنتي و مقتدري بود كه توسط اقوام بومي موجوديت مي‏يافتند. دولت‏هايى كه با فراز و نشيب تا قرن بيستم به حكومت خود ادامه دادند. آنچه باعث شد تا دولت‏هاي اروپايى و به ويژه فرانسه، بر اين منطقه تسلط يابند، جنگ‏هاي محلي و اختلافات داخلي ميان دولت‏هاي منطقه بود. سلطه فرانسه بر اين منطقه، به ويژه در حد فاصل سال‏هاي 1896 تا 1904 م به قتل‏عام مردم بومي، كشتار حيوانات، آتش زدن خانه‏هاي مردم و سرانجام مهاجرت به كشورهاي همسايه منجر گرديد. با اين حال كشور بوركينافاسو از اواسط قرن نوزدهم ميلادي به طور كلي تحت سلطه فرانسه قرار گرفت و مستعمره اين كشور گرديد. در نهايت، بوركينافاسو كه قبلاً ولتاي عُليا خوانده مي‏شد، در سال 1958م با اعلام نظام جمهوري، به خودمختاريِ داخلي دست يافت اما در عضويت جامعه فرانسه باقي ماند. دو سال بعد، در پنجم اوت 1960م بوركينافاسو استقلال كامل يافت و به عضويت سازمان ملل پذيرفته شد. در سال 1984 نيز نام اين كشور، رسماً از ولتاي عليا به بوركينافاسو تغيير يافت. كشور بوركينافاسو با بيش از 274 هزار كيلومتر مربع مساحت در غرب قاره افريقا و در همسايگي كشورهاي مالي، ساحل عاج، غنا، توگو، بنين و نيجر واقع است. جمعيت آن نزديك به 12 ميليون نفر بوده كه اكثريت آنان پيرو آيين مقدس اسلام هستند و به زبان رسمي فرانسوي صحبت مي‏كنند. ملّيت مردم بوركينافاسو از قبايل بومي افريقا و نژاد آنها سياه است. پيش‏بيني مي‏شود كه جمعيت اين كشور افريقايى تا سال 2025 بيش از 23 ميليون نفر خواهد بود. پايتخت بوركينافاسو، واگادوگو نام دارد و بوبوديولاسو، كودوگو و بانفورا از شهرهاي مهم آن است. واحد پول بوركينافاسو، فرانك سي.اف.آ و نوع حكومت آن جمهوري است. يازدهم دسامبر روز اعلام جمهوري در بوركينافاسو به عنوان روز ملي اين كشور نام‏گذاري شده است. (ر.ك: 11 دسامبر)
پس از خاتمه جنگ جهاني دوم و آغاز دوران جنگ سرد در روابط ميان ابرقدرتها، آزمايشاتِ هسته‏اي و ساخت موشك‏هاي قاره‏پيما و داراي كلاهك‏هاي هسته‏اي، جهان را در آستانه جنگي تمام عيار و ويرانگر قرار داد. مسئله كوبا و استقرار موشك‏هاي شوروي در اين نقطه اوج بحران بود كه بيرون بردن موشك‏ها از خاك كوبا آن را خاتمه بخشيد. پس از آن، جو بين‏المللي ظاهراً دوستانه شد و مذاكرات جدي براي متوقف كردن آزمايش سلاح‏هاي هسته‏اي آغاز گرديد. از طرف ديگر رئيس جمهور امريكا نيز به اين مسئله توجه بيشتري نشان داد. از اكتبر 1958م امريكا، شوروي و انگلستان مسئله توقف آزمايشات هسته‏اي را مدنظر قرار داده بودند و شواهد علمي درباره زيان‏آور بودن غبار راديواكتيو در حال جمع‏آوري بود. گرچه هم‏زمان با وجود نگراني در مورد فضاي آلوده، كشورهاي فوق به آزمايش‏هاي خود ادامه مي‏دادند. سرانجام بعد از انجام مذاكرات گسترده، انگلستان، امريكا و شوروي در مورد منع آزمايشات هسته‏اي به توافق رسيدند و در پنجم اوت 1963م، قرارداد منع آزمايش‏هاي هسته‏اي را امضا كردند. اين قرارداد كه در مسكو و به وسيله وزراي خارجه سه كشور به امضاء رسيد يك دست‏آورد كوچك و محدود بود چرا كه از يك طرف فقط آزمايشات درون جو را در بر مي‏گرفت و از سوي ديگر شمار آزمايش‏هاي زيرزميني آن‏قدر اضافه شد كه از رقم مجموع آزمايشات قبلي در درون جو و زيرزميني نيز بيشتر گرديد.