درآمدی بر تفسیر ساختاری قرآن (2)


 

نويسنده:محمد خامه گر




 

4. وحدت غرض سوره ها در بوته نقد و نظر
 

از زمانی که شیخ ابوبکر نیشابوری (م 325 ) بحث تناسب آیات و سوره ها را در محافل علمی زمان خود طرح نمود، تاکنون که بیش از ده قرن از آن می گذرد همیشه مسئله ارتباط و تناسب آیات با مخالفتها و موافقتهای بسیاری روبرو بوده و محبتها و بی مهری های فراوانی را در پیشینه خود ثبت کرده است. شیخ ابوبکر نیشابوری عالمان بغداد را به خاطر اینکه علم تناسب را نمی دانستند عیب می کرد و شیخ عزالدین بن عبدالسلام تلاشهای موافقان علم تناسب را تکلف آمیز و ایجاد ارتباط بین آیات را رکیک و نامربوط می خواند. زمانی بقاعی شرایط را مناسب می یافت و تفسیر «نظم الدرر فی تناسب الآیات و السور» را می نگاشت و روزگاری نیز اوضاع چنان وخیم می شد که ابن عربی چون افراد لایقی برای درک و پذیرش این علم نیافت بر آن مهر زده و با حزن و اندوه فراوان آن را به خدای خود بازگردانید.20
«نظریه وحدت جامع گرایانه سوره ها» که از منظر جدیدی به روابط و تناسب آیات می نگرد نیز سرنوشت بهتری ندارد، و طرفداران و مخالفان بسیاری دارد که هر یک با دلایلی در صدد اثبات نظر خویش هستند. این نظریه از اوائل قرن اخیر در محافل علمی و قرآنی مطرح شد و در دهه های آخر قرن بیستم به اوج خود رسید و در بیشتر مجامع دانشگاهی کشورهای اسلامی جا باز کرد.
اندیشه کشف هدف اصلی سوره ها با نگارش مقالات و کتب متعدد در مخالفت و موافقت آن به تدریج به شکل کلاسیک و فنی خود نزدیک می شد، اما تاکنون کتابی که به طور کامل همه دلایل طرفین را جمع آوری و نقد کرده باشد تألیف نشده است.
در این جا برآنیم تا دلایل عقلی، نقلی و ادبی وحدت غرض سوره ها را تا حد امکان بررسی نموده مهم ترین دلائل و انتقادهای مخالفان را به تصویر کشیم تا از رهگذر مقایسه و بررسی دو جانبه نظرات، تصویر روشن تری از مفهوم «وحدت جامع گرایانه سوره ها» و میزان استواری آن به دست آید. اما پیش از هر چیزی باید تکلیف خود را با مسئله توقیفی بودن یا اجتهادی بودن ترتیب آیات روشن سازیم تا نقادی و بررسی دلائل و نظرات گوناگون را بر اساس و پایه ای علمی متکی کرده باشیم.

مدخل: توقیفی بودن ترتیب آیات
 

یکی از پایه های اساسی نظریه وحدت غرض سوره ها، توقیفی بودن ترتیب آیات قرآن است.21 از دیرباز دانشمندان علوم قرآنی بر سر چگونگی پیوند آیات با یکدیگر اختلاف داشته اند که آیا چینش کنونی آنها دستاورد عمل و اجتهاد صحابه است و یا در کار تنظیم آیات تنها دستی از وحی نقش آفرین بوده و حتی اجتهاد و نظر شخصی پیامبر(ص) نیز در این میان جایی نداشته است؟ در صورتی که توقیفی و وحیانی بودن چینش آیات ثابت گردد می توان با استناد به حکیمانه بودن افعال الهی و اقتضای بلاغت و حکمت در سخنگویی، بر وجود هدف جامع در هر سوره استدلال کرد و با تکیه بر این استدلال به دنبال غرض اصلی و محورهای ارتباطی هر سوره به جست وجو پرداخت.
وجود دلایل متعدد عقلی و نقلی و مستندات تاریخی و روایی جای هیچ گونه شکی باقی نمی گذارد که ترتیب آیات کاملاً توقیفی بوده و حتی یک آیه از قرآن نیز بر خلاف مشیت الهی جابه جا نشده است. نظم استوار و ناگسستنی بین آیات از زمان رسول اکرم(ص) تاکنون به طور ثابت و بی تغییر باقی مانده و هیچ بشری را یارای دست اندازی به این حریم الهی نبوده است، زیرا نگاهدار و نگهبان آن خدای خبیر و قادر است که (إنّا نحن نزّلنا الذکر و إنّا له لحافظون»(حجر9)
اهمیت و عظمت خود قرآن، اهتمام فوق العاده پیامبر به حفظ قرآن از تحریف، اهمیت فراوانی که مسلمانان به قرآن قائل بودند، اجر و ثواب بی پایان قرآن خواندن ونیز… از نظر عقل چنین اقتضا می کند که قرآن از نخستین روز نزولش در عصر رسول خدا جمع آوری و تدوین شده باشد و هر آیه جایگاه خود را از روز نخست یافته باشد.
علاوه در عصر ختم نبوت و انقطاع وحی، تنها تکیه گاه محکم بشریت برای یافتن راه سعادت و هدایت، قرآن است و بی شک بسیاری از پیامها و هدایتگری های قرآن در نظم و ترتیب آیات آن نهفته است و اگراین نظم به غیر خدا مستند گردد، بخشی از معارف قابل استفاده، حجیت خود را از دست می دهد. بالاتر از این دلایل، ده ها آیه قرآن از نزول آن از سوی خداوند و الهی بودن این کتاب سخن گفته است. این آیات حکایت از آن دارد که تنظیم سوره ها همچون الفاظ و معانی آنها از سوی خداوند متعال است، چرا که اساساً نسبت دادن کتابی به صاحب اثر آن گاه درست است که علاوه بر لفظ و معنی ساختار عبارات آن نیز از خود او باشد.
بارزترین و مشهورترین آیات در این زمینه آیات تحدی است. در آیات تحدی هیچ گاه به واژه ها و آیات هماورد طلبی نشده است، بلکه از مخالفان خواسته شده یک سوره یا ده سوره مانند قرآن بیاورند، و برای ساختن چنین سوره ای هر کس (جز خدا) را می خواهند فرا بخوانند «وادعوا من استطعتم من دون الله» و از همه اندیشمندان و سخنوران و شاعران خود یاری بجویند تا شاید بتوانند سوره ای همانند کوچک ترین سوره قرآن تنظیم نمایند. بدیهی است که قوام سوره به واژه ها، حروف و جملات پراکنده و بی ارتباط آن نیست؛ بلکه آنچه این جملات را به هم مرتبط کرده مجموعه ای را پدید می آورد تا نام سوره بر آن اطلاق شود نظم و پیوستگی و ارتباط استوار میان آیات است که به گواهی آیات تحدی از «غیر خدا» ممکن نیست. به ویژه که در آیات تحدی هیچ گاه واژه «مثل» مقید نشده، بلکه با عبارات مطلقی مانند «فلیأتوا بحدیث مثله» همانند طلبی و مبارزطلبی را به همه قلمروهای قرآن کشانده است که بی شک یکی از جنبه های آن ارتباط مطالب و آیات با یکدیگر است.
در کنار آیات تحدی، آیات دیگری نیز وجود دارد که به صراحت توانایی ساختن و به وجود آوردن کتاب دیگری همانند قرآن را از همه مخلوقات آسمانی و زمینی و حتی از پیامبر اکرم نفی کرده و سخن کسانی را که می گویند «این قرآن را پیامبر ساخته است» نادرست و تهمت ناروا می خواند و می فرماید: «أم یقولون افتراه بل هو الحقّ من ربّک»(سجده3) و در جای دیگر چنین سخنانی را «ظلم و زور»(فرقان4) می نامد و سرانجام در آیه «15 سوره یونس» از پیامبر می خواهد که به مشرکان اعلام کند که من «قدرت تغییر این قرآن و آوردن قرآن دیگری را ندارم و هر چه می گویم از برکت وحی الهی است»(یونس15).
بدین شکل قرآن کریم با عبارات متفاوتی اعلام می کند که نظم اعجازگونه قرآن کریم نه به اجتهاد صحابه و حتی نه بر اساس نظر شخصی پیامبراکرم(ص)، بلکه با وحی مستقیم الهی سامان یافته است و بر حکمتی عمیق و ارتباطی دقیق استوار است که جز از خداوند حکیم و خبیر از کس دیگری ساخته نیست.

دلایل موافقان وحدت غرض سوره ها
 

مهم ترین دلایلی که می توان برای اثبات نظریه وحدت غرض سوره اقامه نمود عبارتند از:

1. آیات قرآن
 

قرآن بهترین گواه و استوارترین مرجع برای سنجش عقاید و احکام دینی است و همه فرقه های اسلامی ـ به رغم اختلاف گسترده ـ بر حجیت قرآن و جایگاه آن در داوری میان عقائد هم باورند. بدیهی است در چنین شرایطی برای شناخت ویژگیها و اسلوب قرآن هیچ دلیلی محکم تر و اطمینان بخش تر از خود قرآن نیست.
گرچه هیچ یک از آیات کریمه قرآن به صراحت درباره وحدت غرض سوره ها و هماهنگی آیات آن سخنی به میان نیاورده است، اما از نشانه های موجود در قرآن و شواهد کلامی و مقامی آنها می توان به چند طریق بر این مهم استدلال نمود.
نخستین دلیل آن که قرآن کریم مجموعه ای از آیات خود را «سوره» نامیده است و این نامگذاری تا زمان نزول قرآن بی سابقه بوده است و در نثر یا شعر هیچ گونه کاربردی نداشته است. معنای لغوی «سور» حصار و دائره محدود کننده می باشد. به همین دلیل دیوار بلند دور شهر را «سُور» می نامند و دستبند و حلقه ای را که زینتی و دائره شکلی است «سِوار» می خوانند. کلمه سوره در قرآن 10بار (به صورت مفرد و جمع) به کار رفته است و در همه موارد منظور از آن مجموعه آیاتی است که یک معنای کامل را افاده می کند. کوچک ترین سوره قرآن 3 آیه و بزرگ ترین آن 286 آیه دارد و بنابر تحقیق، جایگاه آیات در سوره ها و تعداد آیات یک سوره همگی توقیفی بوده و به دستور پیامبر و بنابر وحی الهی صورت می گرفته است.
اکنون این سؤال مطرح می شود که آیا قراردادن تعدادی آیه در یک سوره بدون هیچ حکمت و تناسبی بوده است؟ آیا ممکن است هر چند آیه در یک سوره، هدف جداگانه ای را دنبال کند و این اهداف هیچ گونه تناسب و هماهنگی با یکدیگر نداشته باشند؟ اگر چنین است چرا این آیات در جای دیگر قرار داده نشده اند و یا چرا این دسته های جداگانه هر یک سوره مستقلی را تشکیل نداده اند؟ به راستی چه مشکلی پیش می آمد اگر سوره های کوچک قرآن بیش از این که هست، می بود؟ این نکات ما را به این نتیجه می رساند که حکمتی در چینش آیات هر سوره وجود دارد. علامه طباطبایی درباره علت نام گذاری سوره و حکمت سوره شدن آیات قرآن می نویسد:
«باید توجه داشت که خداوند در قرآن بارها از «سوره» نام برده است؛ مانند 'فأتوا بسورة مثله'(یوسف18) 'سورة أنزلناها'(نور1). از این کاربرد استفاده می شود که هر یک از قسمتهای کلام الهی که آن را به صورت قطعه جداگانه ای بیان فرموده است و نام سوره بر آن گذارده است، دارای یک نوع ارتباط و به هم پیوستگی است که میان دو سوره مختلف یا اجزاء آنها وجود ندارد. از آنجا که وحدت و یگانگی سخن به واسطه وحدت هدف و منظوری است که از آن در نظر گرفته شده، هر یک از این سوره ها قاعدتاً منظور و هدف خاصی را دنبال می کند.»22
این استدلال آن چنان بدیهی است که اگر کسی به درستی آن را تصور کند، بی درنگ آن را تصدیق می کند. علاوه بر آن که شکی نیست که پراکندگی و کنار هم نهادن سخنان نامربوط یک انسان عادی زشت و ناپسند است؛ چه رسد به خداوند سبحان که کلامش در اوج بلاغت و لطافت است. بنابراین به کار رفتن «کلمه سوره» درباره مجموعه ای از آیات نشان می دهد که:
«هر سوره هدفی را دنبال می کند که با پایان یافتن هدف، سوره نیز پایان می یابد و تفاوت شمار آیات هر سوره نیز معلول همین علت است؛ این تفاوت هرگز اتفاقی و بدون سبب معقول انجام نگرفته است و همین جهت است که وحدت غرض یا وحدت سیاق هر سوره را تشکیل می دهد، یعنی میان آیات هر سوره یک رابطه معنوی و تناسب نزدیک وجود دارد.»23
دومین دلیل قرآنی بر وحدت هدف در سوره های قرآن، توصیفهایی است که این کتاب الهی در آیات قرآن ذکر شده است. برخی از اوصاف و ویژگیهای قرآن به گونه ای است که با وجود گسیختگی در نظام آیات ناسازگارند و یا دست کم مرحله کمالی آن اوصاف به وجود نظم و ارتباط مستحکم آیات وابسته است. از این دست می توان صفاتی مانند: کتاب مبین، نوراً مبیناً، لایأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه، بصائر للناس، أحسن القصص، بیان للناس،24 نام برد که هر یک به گونه ای بر ضرورت نظم درونی و ارتباط آیات یا یکدیگر اشاره دارد، زیرا هدایتگری و نورانیت و روشن بودن و آسانی مفاهیم قرآن با سردرگمی، حیرت و ابهام ناشی از بی ارتباطی آیات سازگار نیست و هدایت گری و روشنایی قرآن نه تنها در تک تک آیات آن، بلکه در ارتباط و هماهنگی مجموع آیات نیز باید دیده شود.

2. احادیث اهل بیت(ع) و وحدت غرض سوره ها
 

سیره تفسیری و سنت رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) به عنوان مفسران حقیقی قرآن که وظیفه تبیین و تشریح قرآن را به عهده داشته اند، پس از خود قرآن، مطمئن ترین منبع شناخت قرآن و روشهای فهم و درک معانی آن است. درموارد زیادی از کلام معصومین(ع) شواهدی را می یابیم که حکایت از نگرش جامع گرایانه ائمه(ع) به قرآن دارد. دراین روایات از پاره پاره کردن قرآن و پراکندن آیات به سختی نهی شده و با تأکید بر این که قرآن مفسر خود است بر ارتباط و هماهنگی آیات و انسجام درونی آنها به عنوان یک اصل اساسی در فهم قرآن صحه گذاشته شده است.
از نظر امام علی(ع) قرآن یک واحد به هم پیوسته و یک مُفسر حقیقی است. ایشان در تفسیر آیه «هذا کتابنا ینطق علیکم بالحق»(جاثیه29) فرمودند: «ینطق بعضه ببعض»25؛ یعنی پاره ای از آن به وسیله پاره دیگر سخن می گوید. از این حدیث شریف برداشت می شود که آنچه تنها از یک آیه ـ با اعمال قواعد مقرر ـ به دست می آید، در کشف مراد الهی کافی نیست، بلکه باید تمامی آیات متناسب با آن را مورد توجه قرار داد و در آن به تحقیق و اجتهاد پرداخت.26 اما اگر بپذیریم که با کنار هم نهادن آیات مشابه که در سراسر قرآن پراکنده است می توان افقهای جدیدی را برای رسیدن به معانی نوگشود، باید پذیرفت که آیات همسایه در افاده مراد به هم وابستگی بیشتری دارند، و چنانچه جدا جدا مورد نظر قرار گیرند از ارائه تمام معانی خود باز می مانند. به عبارت دیگر، آیات قرآن دارای نشانه های کلامی هستند که گاهی در آیه قبل و گاهی در آیه بعد و گاه در فضای حاکم بر کل سوره یافت می شود و بدون توجه به این نشانه ها، مفاد واقعی آیات به دست نمی آید. شاید به همین دلیل بوده است که حضرت علی(ع) شاگردان خود را از قراءت و تفسیر گسسته آیات نهی می کرد و می فرمود: «لاتنثره نثر الرمل»27؛ قرآن را به مانند شنهای پراکنده گسسته نساز.
کلام دیگری از امام باقر(ع) اهمیت والای توجه به همبستگی و پیوستگی آیات را در تفسیر قرآن به وضوح ترسیم می کند و پیامد ناگوار تفسیر گسسته را هشدار می دهد:
«لیس شیء أبعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن، إنّ الآیة تکون أولها فی شیء و أوسطها فی شیء و آخرها فی شیء، و هو کلام متصل ینصرف علی وجوه.»28
چیزی چون تفسیر از عقلهای مردم دور نیست، زیرا ابتدای یک آیه درباره چیزی و وسط آن درباره چیزی دیگر و آخرش درباره موضوع سومی است؛ حال آن که کلامی متصل و مربوط است و به چند وجه باز می گردد.
این حدیث شریف موضوع را دقیق تر مورد توجه قرار داده و یادآوری کرده است که اگر بنا را بر تعمّق و تدبّر و ژرفکاوی نگذاریم، ممکن است حتی صدر و ذیل برخی از آیات را نیز گسسته پنداریم؛ حال آن که چنین گسستگی در یک آیه وجود ندارد.
گوناگونی مباحث مطرح شده در یک آیه یا یک سوره هرگز نباید ما را بر آن بدارد که گمان بریم قرآن کریم مجموعه مطالبی است گسسته و نامربوط که به گونه تصادفی کنار هم جمع شده اند، بلکه باید دانست که هرگاه مطالب این گونه گوناگون و متفاوت هستند حتماً پای ارتباطی در میان بوده و مناسبتی باعث شده که چنین حالتی پدید آید؛ زیرا اتصال کلام و پی در پی آمدن جملات و آیات اقتضا می کند که هدف و غرضی این امور به ظاهر پراکنده را به یکدیگر مرتبط نماید. و این همان نکته دقیقی است که حدیث یادشده بر آن پای می فشارد و از گسیخته نگری به آیات پرهیز می دهد.

3. وحدت غرض؛ مقتضای بلاغت و سخن
 

هر کلامی که منعقد می گردد و هر شعری که خوانده می شود و هر مقاله و متنی که انشا یا تدوین می شود برای این است که پیامی را به خواننده منتقل کند و تأثیری را در فکر و جان او بر جای نهد. این سخن اگر با عباراتی زیبا و دلنشین و با رعایت اصول فصاحت و بلاغت ادا شود و از سستی و ناموزونی به دور باشد تأثیری دوچندان خواهد داشت. دانشمندان علم بلاغت آن را چنین تعریف کرده اند:
«مجموع فنون بلاغت حاوی اصول و قواعدی است که به سخنور و گوینده یا نویسنده می آموزد که از کدام واژه بهره جوید و از انتخاب چه کلماتی بپرهیزد تا گفتارش فصیح و قابل درک بوده، مخاطب خویش را دچار حیرت و سرگردانی نسازد. سپس می آموزد که همیشه همه مخاطب ها یکسان نیستند و هر مخاطب دارای حالتی خاص است و هر سخن باید در موقعیتی مخصوص به خود القا شود.»29
یکی از انواع تعقید آن است که متکلم از هر دری سخن گفته بدون آن که بین آنها ارتباط معنی دار و مشخصی وجود داشته باشد. سخنور دانا و نویسنده توانا از مطالب گوناگون همچون آیات، روایات، اشعار، داستان، طنز، استدلال، موعظه و هشدار در جای جای کلام خویش بهره می جوید، اما هرگز عنان کلام را از دست نداده به پراکنده گویی نمی افتد؛ بلکه با منسجم نمودن آنها در پرتو یک هدف مشخص، اندک اندک مخاطب خود را به نتیجه و مقصودی که در نظر دارد می رساند و شهد سخن را در کام او می نشاند.
اصل انسجام در سخن یکی از بدیهی ترین اصول فصاحت و بلاغت است که هر سخنوری در رعایت آن سعی تمام و توجه وافر دارد. آیا ممکن است این اصل در قرآن کریم که در بلندترین قله فصاحت و اوج آسمان بلاغت قرار گرفته است، رعایت نشده باشد. آیا اگر بگوییم هر سوره قرآن مشتمل بر موضوعات پراکنده و کاملاً نامأنوس است، یا اعجاز قرآن در همین پراکنده گویی هاست، به انکار یک اصل مسلم بلاغی و بلکه فطری انسانی برنخاسته ایم؟!
از همین جا می توان به ناروایی سخن «فرید وجدی» پی برد که ضمن اعتراف به بی نظمی و پراکندگی معنایی آیات، آن را نشانه اعجاز و الهی بودن قرآن دانسته و با انکار این اصل بدیهی عقلایی و بلاغی تصور کرده است تنها از این راه می توان بین کتاب خدا و کتاب بشری تفاوت ایجاد کرد. وی در مقدمه تفسیرش می نویسد:
«این امر مهمی نیست که قرآن اسلوب نگارش بشری را مراعات نکرده باشد؛ زیرا اگر کتاب خدا از نظر ترتیب و تبویب به سان کتب بشری می بود دیگر یک کتاب الهی به شمار نمی آمد، بلکه در ردیف کتب وضعی و بشری قرار می گرفت. بنابراین وجود ترتیب در مباحث متنوع، محدود به کلام بشری است و کلام الهی از این گونه اوصاف منزه است. همان گونه که دریا بزرگ تر از آن است که در محدوده نهرها خود را محصور نماید.»30
بدیهی است که این گونه توجیه ها دردی را درمان نمی کند و باید از اساس در نگرش یادشده تجدید نظر شود.

پی نوشت ها :
 

20. سیوطی، جلال الدین، ترجمه الاتقان، 2/342 ـ 341.
21. زرکشی نیز می نویسد: «معرفة المناسبات بین الآیات مبنی علی أن ترتیب السور توقیفی، و هو الراجح»، البرهان فی علوم القرآن، 1/133.
22. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، 1/17.
23. معرفت، محمدهادی، علوم قرآنی، 406.
24. سوره های نمل/1، نساء/174، جاثیه/20، یوسف/3، آل عمران/138.
25. نهج البلاغه، خطبه 131.
26. طباطبایی، محمدحسین، المیزان، 3/76.
27. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، 6/94.
28. بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالهادی، 1/19.
29. نصیریان، یدالله، علوم بلاغت و اعجاز قرآن، تهران، سمت، 1378ش، 7.
30. فرید وجدی، محمد، المصحف المیسر، 69 و 70، با تلخیص.
 

منبع: www.fahim12.com